مراکز ساماندهی کارگران از سوی شهرداری مشهد ماههاست که برپا شده است، اما مردم همچنان سرگذرها بهدنبال کارگر هستند!
الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ ناراحتند. فقط ۵۰ متر با مرکز ساماندهی کارگران فاصله دارند، اما بهجای نشستن روی صندلیهای مرکز ساماندهی کارگران، باید در سرمای هوا، کنار خیابان چندساعتی منتظر بمانند تا شاید کاری پیدا شود. یکی میگفت: «چندماهه اسم و شماره م رو به مرکز ساماندهی کارگرها دادم. بعضی روزا هم توی سالن منتظر موندم، اما کسی اونجا نمیره. همه مردم میآن سر میدان سلمان و از همینجا کارگر رو سر کار میبرن. چهکار کنیم! شهرداری مرکز خوبی درست کرده. تمیز و گرم. با نوبت هم میفرستن. اما وقتی مردم از سر گذر کارگر میبرن، اگه اونجا بشینم بیکار میمونم. زن و بچه من هم خرج دارن و باید یه لقمه نون ببرم براشون. مجبوریم توی سرما بمونیم.»
یکی دیگر هم که سن و سالی از او گذشته بود، میگفت: «مگه ما دوست داریم چندنفری دنبال یه ماشین بدویم؛ تازه معلوم هم نیست کارگر میخواد یا نه! کارگر حرمت داره. خانم! شما که فیلم ما رو گرفتی! ما ننگمون نیست که کارگریم، چون پیامبر به دست کارگر بوسه زد، اما توی کشور ما کارگر حرمت نداره. نمونه ش همین وضعیت! شهرداری جایگاه زده، اما بهخاطر اینکه مردم میآن سر گذر، مجبوریم توی این سرما، بهخاطر زن و بچه، کنار خیابون بمونیم. خودتون یکم بمونید و ببینید چند نفر برای گرفتن کارگر به مرکز ساماندهی میرن.»
اوایل اردیبهشت بود که محمدرضا کلائی، شهردار مشهد، از میدان فردوسی بازدید کرد. بازدید شهردار مشهد از میدان فردوسی و دیدن کارگرانی که برای پیداکردن کار در حاشیه این میدان ایستاده بودند، با تصمیمی همراه شد که دو محور جداگانه داشت؛ محور نخست که بر آن تأکید میشد، حفظ حرمت کارگران سر گذر و ایجاد محلی مشخص برای حضور آنها بود و محور دوم، استفاده از این کارگران در پروژههای عمرانی شهرداری مشهد. با اقدامات شهرداری مشهد اکنون ۵مرکز ساماندهی راهاندازی شده و قرار است تا پایان سال، تعداد این مراکز به ۱۲ عدد برسد. بااینحال مردم هنوز از سر گذر کارگر میبرند و کارگران هم مجبورند بیرون مرکز ساماندهی، در سرما و زیر باران، کنار خیابان منتظر بمانند.
سر گذر هرکی هرکی شده!
میدان سلمان- هوایی آفتابی، اما سرد. ۱۰ یا ۱۲ مرد در حاشیه میدان سلمان، با سر و صورت پوشیده ایستادهاند. نفسهایشان در سردی هوا بخار میشود. ساعت ۸:۳۰ دقیقه صبح است. میگویند از ساعت ۷ صبح آمدهاند. بیشترشان مثل علی و «اُستا اکبر» خود را از آن سر شهر به میدان سلمان میرسانند، چون گمان میکنند اینجا امکان یافتن کار بیشتر است.
اُستا اکبر یکی از این آدمهای چشمانتظار کار است. حاضر نیست چهرهاش، حتی از پشت شالی که تمام صورتش را پوشانده است، عکاسی شود و میگوید: «من حرف نمیزنم.» رویش را برمیگرداند تا برود. یکی از کارگران جوانی که کمی آن طرفتر ایستاده است، جلوتر میآید و رو به او میگوید: «اُستااکبر حرف بزن. چرا نمیگی که بعد این همه رنگای صیقلی خانهها، ادارات و دانشگاهها، حالا برای کار باید سر گذر وایستی؟» مچ دست اُستااکبر را میگیرد تا لحظهای بماند و از سر گذر بگوید. اُستااکبر فقط یک جمله میگوید، جملهای که پایانبخش اصرارهای این کارگر جوان است؛ «علی تو دخترت کوچیکه. من دختر دم بخت دارم. دوست ندارم فردا ملت ببینند و بگن اینا دخترای اُستااکبرن که بیکاره و هر روز سرگذر وایمیسته و برای کار دنبال ماشینا میدوه.»
با این سخنان، علی بهجای او حرف میزند؛ هرچند که او هم مثل اُستااکبر دوست ندارد چهرهاش دیده شود. فقط صحبت میکند. بدون عکس و تصویری؛ «کارگر همیشه خدا کارگره. اُستااکبر راست میگه. وقتی بگی کارگری، یهجور دیگه بهت نگاه میکنن. اینجاموندن ما هم از سر دلخوشی نیست. من خودم از اُستااکبر، کار نقاشی ساختمون یاد گرفتم. اُستااکبر همچین دیوار رو قبل رنگ سمباده میزنه که رنگ روی دیوارِ صیقلی، بازی میکنه. کار ما ششماه گرمی هواست و بعدش خیلی کم پیش میآد کسی برای کار رنگ بهمون زنگ بزنه. مجبوریم به اینجا بیایم. الان سه روزه داریم میآییم و ظهر دست خالی بر میگردیم.»
مجبوریم بیرون از محل ساماندهی و کنار خیابان باشیم
علی میگوید خودش و اُستا اکبر تا ۱۰ یا ۱۱صبح بیشتر سر گذر نمیمانند؛ «کارگرجماعت سحرخیز است. ما ۷صبح اینجا میآییم. کار اگه نبود، حتما قسمت و روزیمون نبوده و برمیگردیم. اما بعضی کارگرها هرکاری انجام میدن. بارها دیدهم که طرف نقاش نیست، اما برای رفتن سر کار میگه نقاشم. چندبار هم دیدهم که یکی کارگر بار نبود، اما رفت که اسباب جابهجا کند. مردم هم که خبر ندارند. با خودم گفتم خدا کنه چیزی نشکنه؛ الان یه ال سیدی ۴۰، ۵۰ میلیون تومنه. یهجورایی اینجا هرکی هرکیه. اما من و اُستااکبر که رفتیم مرکز ساماندهی، مشخصاتمون رو با عنوان نقاش ساختمانی دادیم. اونا هم اگه زنگ بزنن برای همین کار زنگ میزنن؛ البته اگه زنگ بزنن.»
علی ادامه میدهد: «یه سر برید داخل مرکز ساماندهی و ببینید چند تا کارگر اونجا منتظرن. شاید دو یا سه نفر باشن. مرکز، تمیز و گرم و مرتبه. اما چون مردم همه از سر گذر کارگر میبرن، مجبوریم اینجا باشیم. نباشیم، مردم، افغانستانیها رو از سر گذر میبرن و ما بیکار میمونیم.»
بیخبرم
بعد از گذشت نیمساعت از آمدن ما، ماشینی حاشیه بولوار سلمان نگه میدارد. همه کارگرانی که برای کار کنار بولوار ایستادهاند، از دور و اطراف، خودشان را با سرعت به ماشین میرسانند. سراغ راننده که میرویم، با دیدن ما بدون هیچ سؤال و جوابی، پا را روی گاز میگذارد و میرود.
شهروند دیگری بهدلیل نمزدن سقف ساختمانش و پیداکردن ترکیدگی احتمالی لوله آب، سراغ کارگران حاشیه میدان میآید. او از مرکز ساماندهی و امکان استفاده از تلفن ۳۱۷۵ برای اعلام نیاز به کارگر اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید: «واقعا با یک تلفن میشه درخواست داد؟ چه جالب! من اگه از این تلفن خبر داشتم، این همه راه نمیاومدم.»
غریبههای سر میدان
سه پسربچه حدودا دهساله با چند جوان در حاشیه میدان سلمان نشستهاند. سراغ پسربچهها میروم و از حضورشان میپرسیم. یکی از جوانها دستمالی را که به خاطر سرما دور سرش بسته است، کمی جابهجا میکند و میگوید: «همه ما افغانستانی هستیم. این بچهها هفته قبل آمدن مشهد و نمیتونن فارسی صحبت کنن. اینها قراره فقط دو سه ماه اینجا باشن و برگردن. بهخاطر همین شبها توی یه انباری در بولوار فکوری میخوابن و صبحها با هم اینجا میآییم. معمولا تا ساعت ۹ و ۱۰ شب میمونیم تا هر کار که پیدا شد بریم.»
این جوان افغانستانی میگوید که دوسال است به مشهد آمده و در تمام این مدت هر روز برای پیداکردن کار به حاشیه میدان سلمان آمده است. او میگوید بهدلیل آنکه تبعه هستند، در حاشیه میدان میایستند.
او به چند مرد آن طرف میدان هم اشاره میکند و میگوید که آنها تربتجامی هستند و بهخاطر شهرستانی بودن داخل مرکز ساماندهی نمیروند.
به مردم بگویید که یک «نه بزرگ» به سر گذر بگویند
مرکز ساماندهی کارگران ساختمانی دلاوران- گرمای داخل سالن، اولین چیزی است که با باز شدن درهای شیشهای مرکز ساماندهی به صورتهای یخ زده مان میخورد. داخل سالن انتظار چند ردیف صندلی گذاشتهاند. صندلیها خالی و مدیری تنها نشسته است. نامش رسولی و مسئول ستاد کارگران ساختمانی است. میگوید: بیشتر مردم، اینجا را نمیشناسند و از سر گذر کارگر میبرند. کارگرها هم ناچارند به جای اینکه داخل سالن منتظر باشند و با نوبت سر کار بروند، کنار خیابان بایستند.
او ادامه میدهد: ما یک خط تلفن راهاندازی کردهایم که مردم بدون مراجعه به مراکز ساماندهی با شماره ۳۱۷۵ تماس بگیرند و اعلام نیاز کارگر کنند.
رسولی تأکید میکند که مردم بهخاطر کارگران و حرمت آنها از مراکز ساماندهی، کارگر جذب کنند و میگوید: در مشهد پنجمرکز راهاندازی شده است. اگر مردم از سر گذر کارگر نبرند، آمار تعداد اعزامهای ما از این مراکز بیشتر میشود و کارگران هم مجبور به نشستن کنار خیابان نیستند.
۶۵ هزار نفر سر کار رفتند
از خرداد امسال و پس از تصویب طرح «ساماندهی کارگران سر گذر» تا ۲۴ آبان، ۶۵هزار نفر ازطریق جایگاههای ساماندهی کارگران ساختمانی، توسط مردم و پیمانکاران شهرداری مشهد بهصورت روزمزد به کار گرفته شدهاند.
ایجاد ۱۲ جایگاه ساماندهی تا پایان سال
با توجهبه مصوبه شورای شهر مشهد و تأکیدات شهردار، تا پایان سال، ۱۲ جایگاه ساماندهی کارگران ساختمان و فصلی در مشهد راهاندازی میشود تا جدا از حفظ شأن و احترام، زمینه برای اشتغال و کار کارگران حقیقی نیز فراهم شود.
۳۱۷۵؛ شماره تماس برای گرفتن کارگر
شهرداری مشهد بهمنظور فراهمکردن شرایط مناسب برای کارگران و شهروندان، سامانه ۳۱۷۵ را راهاندازی کرده است تا شهروندان بدون مراجعه حضوری برای اعلام درخواست کارگر اقدام کنند. کارگران نیز براساس اعلام همین سامانه اعزام میشوند.
۱۲ دستگاه و ۲ انجیاو پای کار آمدند
با مصوبه شورای شهر و اقدامات شهرداری مشهد، ۱۲ دستگاه و دو انجیاو پای کار آمدند و با امضای تفاهمنامههایی، اقدامات خود را برای ساماندهی کارگران ساختمانی و فصلی شروع کردند.
ثبت اطلاعات ۶۱۰۰ کارگر
با گسترش فعالیت مراکز ساماندهی کارگران سر گذر و ثبت نام کارگران در این مراکز، هماکنون بانک اطلاعاتی ۶۱۰۰ کارگر ساختمانی بهمنظور استفاده کارفرمایان و همشهریان آماده و دردسترس است.