فاطمه ستوده یکی از این هنرمندان نوجوان است که در مسابقات دانشآموزی رشته نقّاش و طرّاحی با مداد، ۲ سال پیاپی (۹۷ و ۹۸) در مرحله ناحیه و استان برگزیده شده است. این دانشآموز پایه یازدهم علوم انسانی سعی میکند استاد فرشچیان را الگوی خود قرار دهد و نقّاشیهایی تأثیرگذار بکشد که رنگ و بوی معنوی داشته باشد.
نازنین جلایری | شهرآرانیوز - هر طرف را که نگاه میکنی، پاییز استادانه تابلویی زیبا کشیده است. رنگهایی سحرانگیز میبینی که دل را مینوازد و چشمها را وادار میکند لحظاتی به هنرنمایی نقّاش طبیعت خیره شود. طبیعت بعضیها را که استعداد هنری دارند، مثل خودش نقّاش میکند. به دنیای ظریف و با احساس نقّاشی که پا بگذاری، دنیا را طور دیگری میبینی. گاهی با دقّت به خلقت خدا نگاه میکنی و دنبال این هستی که به صفحهی بیروح کاغذ، جانی دوباره بدهی. فاطمه ستوده یکی از این هنرمندان نوجوان است که در مسابقات دانشآموزی رشتهی نقّاش و طرّاحی با مداد، ۲ سال پیاپی (۹۷ و ۹۸) در مرحلهی ناحیه و استان برگزیده شده است. این دانشآموز پایهی یازدهم علوم انسانی سعی میکند استاد فرشچیان را الگوی خود قرار دهد و نقّاشیهایی تأثیرگذار بکشد که رنگ و بوی معنوی داشته باشد.
از چه زمانی متوجّه شدی استعداد نقّاشی داری؟
چهارساله که بودم روی همهچیز، از دیوار گرفته تا زمین یا هر تکّه کاغذی که دم دستم بود، دوست داشتم نقّاشی بکشم. یک روز با خواهرم به کلاس نقّاشی او رفتم. معلّم خواهرم گفت برای نقّاشی استعداد دارم و خوب است در یک آموزشگاه آموزش ببینم. از همان زمان علاقهی زیادی به نقّاشی پیدا کردم. مدرسهرو که شدم، بیش از هر دانشآموز دیگری دفتر و مداد رنگی داشتم. هرجا که میرفتم، دفتر و مدادم را برمیداشتم و سعی میکردم دنبال بهترین منظرهها باشم و شاهکار خلقت خدا را نقّاشی کنم.
آیا طرّاحی و نقّاشی تأثیری روی زندگیات داشته است؟
بله، خیلی. من باور دارم که این استعداد هنری را خدا به من داده است و باید قدرش را بدانم. وقتی نقّاشی میکشم، تمرکزم بیشتر میشود. از طرفی، برای اینکه نقّاش خوبی باشم، خوب دیدن را تمرین میکنم. به همین دلیل، به چهرهها و محیط اطرافم خیلی با دقّت نگاه میکنم. جزئیّات برایم خیلی مهم شده است. نقّاشی کردن باعث شده است حسّ خوب آرامش پیدا کنم.
مهمترین نکتههایی که در نقّاشی با مداد باید به آنها توجّه داشته باشیم چیست؟
اساسیترین نکته در این تکنیک، خوب دیدن و تمرین کردن است. طرّاحی یعنی کشیدن هر چیز با استفاده از خطوط. با هر تکنیکی میشود به خطوط روح داد. باید آموزش ببینی چطور مداد را دستت بگیری و همهی نکات ریز را رعایت کنی.
در نقّاشیهایت بیشتر از چه چیزهایی الهام میگیری؟
سعی میکنم در کارم بیشتر از سوژههای امیدوارکننده استفاده کنم. چندان ذهنی کار نمیکنم. بیشتر کارهایم از روی مدل و اجسام زنده است. قبل از اینکه جدی کار کنم، از روی عکس هم کار میکردم. الان هم کار میکنم، ولی نه برای طرحهای مهم. ارزش هنری یک کار به این است که از روی مدل زنده باشد است.
بهجز نقّاشی با مداد، چه تکنیکهای دیگری را کار کردهای؟
سعی کردم همهی تکنیکها مثل مداد رنگی، گواش، آبرنگ و راپید را تمرین کنم، اما هیچکدام به اندازهی کارهایی که با مداد میکشم به من احساس خوبی نمیدهد.
برای اینکه در این مسیر موفّق بشوی، چه کسانی تو را همراهی کردهاند؟
اوّل پدر و خواهرم که از دوران کودکی تشویقم کردند و هرچه نیاز داشتم برایم تهیّه کردند. پایهی هفتم که وارد دبیرستان شاهد زکیّه شدم، دبیر هنرم، خانم حاجیآبادی، خیلی کمک کرد. من زنگهای تفریح همیشه دنبال ایشان بودم که طرّاحی را جدّیتر انجام بدهم. ایشان ایرادهای کارم را میگفت و باعث پیشرفت من میشد.
پایهی هشتم خانم نرگس ناصری در کانون یک تابستان به من آموزش داد. وقتی احساس کردم باید در طرّاحی و نقّاشی استاد داشته باشم، دبیر زبانم بهترین آموزشگاه هنرهای زیبا در مشهد را معرّفی کرد. بعد، تابستان پایهی نهم را در کلاسهای استاد اسپهبدی شرکت کردم. در کنار استاد اسپهبدی، خانم ملکیان هم خیلی کمکم کرد.
نظرت درباره آموزشگاههای هنر و شیوهی کار آنها چیست؟
متأسّفانه بیشتر مؤسّسههای امروزی کپی کردن را به بچّهها آموزش میدهند، نه طرّاحی از روی مدل زنده. به نظر آنها اینگونه فرد انگیزه میگیرد و فکر میکند کارش خیلی خوب است، امّا نظر من این نیست.
دوست داری آینده هنریات چگونه باشد؟
سال نهم و زمان انتخاب رشته، هدفم رفتن به هنرستان بود. امیدوار بودم هنرستان نمونه قبول بشوم تا خانواده اجازه بدهند در رشتهی موردعلاقهام تحصیل کنم، امّا به دلیل مسائل انتخاب رشته، نتوانستم وارد رشتههای فنّی و حرفهای بشوم؛ بنابراین وارد رشتهی علوم انسانی شدم، امّا هنر را رها نمیکنم و بعد از ورود به دانشگاه، آن را ادامه میدهم.