اگر در دیگر نقاط شهر برای دیدن معتادهای متجاهر باید مدتی کمین کنیم یا منتظر تاریکی هوا باشیم، اینجا بدون نیاز به ذرهای تلاش، شنیدهها را میبینیم؛
فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ «همسایه، حرف نزن! بفهمند حرفی زدی، اذیتت میکنند.» مادر اسماعیل، گوشش به نصیحتهای همسایه، بدهکار نیست. جواب میدهد: آب از سرم گذشته. جلو دوربین روزنامه، یقه پسربچهاش را پایین میکشد تا یادگاری یکی از معتادها روی تن فرزندش را ببینیم. رد زخم، روی سرشانه چپ اسماعیل نشسته است. پسرک، همهاش ۱۲سال دارد و با این سن و سال، مرد خانه به حساب میآید؛ خانهای در بولوار نجف. همانجا که تا چند سال پیش با «کوچه غربتها» یش معروف بود. هرچند خبری از این کوچه نیست و جای آن را فضای سبز گرفته است، گویا زخم حضور معتادها و کارتنخوابها دوباره چرک کرده است.
«چندماه پیش، حوالی نیمه شب زنگ در حیاط، برای بار چندم زده شد. اسماعیل را فرستادم در را باز کند. یکی از همین معتادها بود، همینها که برایمان زندگی نگذاشتهاند. دبهاش را داده بود تا پسرم آب کند. از سر شب چند بار دیگر هم آمده بود. هر دفعه یک چیز میخواهند. خسته شده بودیم. دید که اسماعیل قبول نمیکند با چاقو زد و در رفت. ساعت۱۲ شب بچه را بردم بیمارستان. چند تا بخیه خورد. اینجای سرش را هم نگاه کنید.»
پسرک میگوید سوار دوچرخه بوده که معتادها با تهدید از او پول خواستهاند. به حساب خودش خواسته از دستشان فرار کند، اما نتوانسته است. هلش میدهند، زمین میخورد و آسیب میبیند.
با اتفاقی که چند دقیقه پیش افتاد، باور حرفهای مادر اسماعیل سادهتر میشود.
تردد آسوده در روز روشن
بعید است بیشتر از ۲۵ سال داشته باشد. پسر جوانی است خوش قدوقامت و شیکپوش با زخمی نزدیک چانهاش. در جمع همکاران روزنامه و اهالی توس ۶۵، درحال تهیه گزارش هستیم که نزدیکمان میشود. ابتدا فکر میکنیم حرفی برای گفتن دارد. تقاضای او متعجبمان میکند. پول میخواهد. لابد اگر هوا روشن نبود و این آدمها دوروبرمان نبودند، ادبیات طلبکارانه کنونیاش هم جدیتر میشد.
در محلات حاشیه شهر و پاتوقهای معتادان، کم رفتوآمد نکردهایم، اما وضعیت اینجا عجیب است. اگر در دیگر نقاط شهر برای دیدن معتادهای متجاهر باید مدتی کمین کنیم یا منتظر تاریکی هوا باشیم، اینجا بدون نیاز به ذرهای تلاش، شنیدهها را میبینیم؛ معتادانی که با کیسههایی بر دوش، بیتفاوت از کنارمان عبور میکنند. تعدادی از آنها در زمینهای بایر انتهای نجف ۲۹، گُلهبهگُله دور هم جمع شدهاند و نداشتههایشان را تقسیم میکنند. لباسهای نامرتب، موهای ژولیده، بدنهای لاغر، قامتهای خم و کمرهای قوز؛ حال و احوالشان خراب است و این خرابی را به محله هم سرایت دادهاند.
ماجرا وقتی جالبتر میشود که جلو دوربین میآیند و از مطالباتشان میگویند. یکی از زنان کارتنخواب، چادرش را روی سرش مرتب میکند و ادعایش درباره سختگیری گرمخانهها را با ما درمیان میگذارد؛ «تا ضایعات جمع کنم و بفروشم، میشود ۱۱ شب. آن موقع راهم نمیدهند. هرچه میگویم من یک زنم، بیرون بمانم عوضیها مزاحمم میشوند، فایده ندارد. اگر آنجا اوضاع خوب باشد، مگر دیوانهام شب را توی این سرما بخوابم؟»
امیر، یکی دیگر از معتادان است، با پاهایی که بیعصا، بود و نبودشان فرقی ندارد. سیاهی دست و صورتش میگوید که مدتها از آخرین دیدارشان با آب و شوینده میگذرد. لفظ قلم صحبت میکند و با ادبیاتی که به کتابخوانها شبیه است، از کثیفی گرمخانهها و از پذیرایی با سوپ سرد، گلایه دارد. دیگری چند جملهای میگوید و دنبال جمعکردن ضایعات میرود؛ «توی این هوای سرد، ساعت۶ صبح، سگ را بزنی از لانهاش در نمیآید. اگر کله صبح خودمان از گرمخانه بیرون نیاییم، ما را بیرون میاندازند. ضایعات را هم که نمیگذارند جمع کنیم. پس چهکار کنیم؟ از دیوار خانه مردم بالا برویم؟»
معتاد بعدی از افرادی که به زعم او، نیروهای شهرداری هستند گلایه دارد؛ «شب با ماشین میآیند اینجا، هرچه ضایعات جمع کردیم، بار میکنند و میبرند.» از نیروهای بسیجی و گیرهایی که میدهند هم بیزار است. اهالی محله، البته آنهایی که خودشان همراه خلافکارها نیستند، درباره گشتهای بسیج و حضور پلیس، نظر دیگری دارند.
نشانی پاتوقها
پیکِی قراضهای را نشان میدهد و میگوید: سر صبح داشتند باتری ماشینم را میدزدیدند که اتفاقی رفیقم سر رسید و فرار کردند. سعید میگوید تا کانکس بسیج در نجف۲۹ مستقر بود، اوضاع اینجور نبود. او نمیداند چرا از چند ماه پیش، این کانکس جمع شده است. بقیه اهالی همین نظر را دارند و میگویند تأثیر گشتهای پلیس هم موقت است و وقتی خودرویشان دور میشود، کارتنخوابها سر جایشان برمیگردند.
جواد از کسبه محله است و حساب پاتوقهای معتادان را دارد؛ «خانه حسین، کوچه بغل است. خودش و ۱۵-۱۰ شاگردش، مواد منطقه را جور میکنند.
پنج دقیقه چراغخاموش اینجا باشید و ببینید چند تا خریدار میآیند. تا نصفهشب، مراجعه و مشتری دارند؛ دختر و پسرهای جوان و خوشگل و پولدار که دلت به حالشان میسوزد.» یکی از همسایهها، خدیجه را آدرس میدهد که خانهاش شده است مأمن خلافکارها. دیگری سوپرمارکتی را نشان میدهد که طبقه بالایش را به معتادها اجاره داده است؛ «توی این کوچه، خانه تیمی است. زن و مرد کنار هم مینشینند و مواد میکشند. شب که میشود، کله گندههایشان میآیند. بعضی از اهالی محله هم این کارهاند؛ برای همین حاضر نیستند استشهاد پر کنند.»
همسایهای دیگر با تأکید چندباره بر اینکه اسم و عکسی از او در روزنامه نیاوریم، اضافه میکند: توی کوچه ما اگر ۱۰ تا خانه باشد، دوتایش خانواده هستند و بقیه همه پاتوق است. به قرآن خسته شدهایم. پسر نوجوان دارم. اینها را ببیند و معتاد بشود، چه خاکی بر سرم بریزم؟ تا بهشان اعتراض کنیم، میگویند از این محله بروید. کجا برویم با این گرانی و بیکاری؟
در همهمهای که همسایهها به راه انداختهاند، صدای امیدوارانه مادر اسماعیل را بلندتر از بقیه میشنویم؛ «انشاءا... دفعه بعد که برای تهیه گزارش میآیید، موضوعتان خوبشدن امنیت محله باشد.»
برپایی ایستگاه پلیس در ابتدای «نجف»
سرهنگ محمد طبسی، جانشین فرمانده انتظامی مشهد:
برای بولوار نجف برنامه داریم. حدود ۱۰ روز پیش، ایستگاه پلیس را در توس ۶۵ (ابتدای بولوار نجف) راه اندازی کردیم و آن را با گشتهای محسوس و نامحسوس تقویت خواهیم کرد. این اقدام یعنی پلیس را از کلانتری خارج کرده و به میانه میدانی آورده ایم که مردم دغدغه دارند، تا هم مأموران ما، مسائل را بهتر لمس کنند و هم مردم زودتر به خواسته شان برسند. در برنامه مان برای ارتقای امنیت در محله، کارهای اطلاعاتی، مبارزه با اراذل و اوباش، سرقتها و... دیده شده است.
در جمع آوری معتادان، دچار یک دور تسلسل هستیم. هر چه معتاد متجاهر جمع آوری میکنیم، به علت کمبود جا در کمپهای ماده ۱۶، بعد از مدت کوتاهی آزاد میشوند و به جامعه برمی گردند. با راه اندازی دو مرکز نگهداری معتادان تا پایان سال، بخشی از مشکلات حل میشود. نمیخواهیم دست بگذاریم روی فلان دستگاه و عملکرد آنها را نقد کنیم، اما واقعیت این است که امنیت حاصل تلاش همه دستگاههای دخیل، اعم از خدمات رسان، فرهنگی و... است. ما با بقیه دستگاهها تعامل سازمانی داریم و برگزاری جلسات ماهانه، جزو برنامههای کاری مان است.
خواهشمان این است که دستگاهها برای کنترل جرائم با ما همسو شوند. یکی از مشکلاتی که در آن محدوده داریم، این است که اکثر خانهها غیرمجاز ساخته شده اند و جالب اینجاست که به آنها انشعاب آب، برق، گاز و تلفن هم داده شده است. افزایش روشنایی در محلات نیز، موضوعی است که باید به آن بیشتر
توجه شود. با همه اقدامات انجام شده، این موضوع به صورت ویژه به رئیس کلانتری ابلاغ میشود. از مردم میخواهیم اخبار خانههای تیمی و فروش مواد مخدر را با پلیس ۱۱۰ در میان بگذارند.
مکاتبه پیاپی برای جمعآوری معتادان
مهدی یوسف زاده، رئیس ناحیه ۳ شهرداری منطقه ۲ مشهد:
تردد معتادها و کارتن خوابها در محله نوده و بولوار نجف، نه فقط برای شهروندان، بلکه برای شهرداری هم خسارت بار است. طی بازدیدهای روزانه ما از محله، موارد متعددی از سرقت دریچههای آب و فاضلاب و جمع آوری آبهای سطحی و سرقت محافظهای کال حجت مشاهده میشود که برای مردم خطرآفرین است. شهرداری برای افزایش امنیت در محله از هیچ اقدامی دریغ نمیکند.
سال ۹۱ کارگروهی تشکیل شد که متشکل از شهرداری منطقه، نیروی انتظامی، سپاه و ستاد مبارزه با مواد مخدر بود. جمع کارشناسی به این نتیجه رسید که کوچه غربتها با حدود ۶۰ خانه صرفا پاتوق، تخریب شود. وضعیت طوری بود که حتی مالکان این منازل، جرئت ادعای مالکیت نداشتند و معتادان مستأجر، عملا آنجا را صاحب شده بودند. تخریب اتفاق افتاد. پس از آن، مالکان اسناد مالکیتشان را آوردند و شهرداری تملک کرد.
عملکرد کارگروه یادشده نیز در همین حد بود. از بهره برداری از بوستانی که در کوچه غربتها و به همت شهرداری منطقه احداث شده است، دو سالی میگذرد. در چندماه اخیر، شخصا دو بار با دستگاههای مسئول، مکاتبه و چند خودرو ون را برای جمع آوری معتادان متجاهر، هماهنگ کرده ام. حدود ۷۰ نفر دستگیر شدند، اما فرایند کنونی این طور است که پس از چند ماه، این افراد آزاد میشوند و، چون خانوادهای ندارند، مجدد به محله برمی گردند. کار دیگری که میشد انجام بدهیم، آسفالت معبر توس ۶۳ بود. این معبر، خاکی است و ترددِ کمترِ مردم، فضا را برای حضور بیشتر کارتن خوابها مهیا کرده بود.
پروژه در مرحله زیرسازی است و تا پایان امسال به بهره برداری میرسد. به نظر ما با افزایش تردد از فرعیهای توس ۶۵، محله امنتر میشود. نکته دیگر کانکسی بود که بسیج در نجف ۲۹ راه انداخته بود. ایجاد آن به دلیل حضور در معبر با هماهنگی شهرداری صورت گرفت. تردد نیروهای بسیجی، محیط را برای معتادها ناامن کرده بود؛ با وجوداین، حدود هفت ماه میشود که کانکس جمع شده است و با کاهش تردد نیروهای بسیج، محله برای مردم ناامنتر از پیش شده است. دلیل جمع آوری این کانکس را نمیدانیم. تا جایی که بنده اطلاع دارم طرح مشترک و بین دستگاهی نظیر تخریب کوچه غربت ها، در دستور کار نیست.
پایگاه ثابت بسیج در نجف ۲۵
شفیعی، فرمانده پایگاه مقاومت بسیج، حوزه ۲ بلال:
کانکسهای بسیج به صورت موقت در مناطق مختلف شهر، جابه جا میشود. کانکس مستقر در نجف ۲۹ هم اکنون در اسماعیل آباد مستقر شده است. ما پایگاه ثابت حضرت محمد (ص) را در نجف ۲۵ راه اندازی کرده ایم و حضور، تردد و گشتهای بسیج در محله تغییر نکرده است.
به طور کلی، تأمین امنیت با نیروی انتظامی است و ما صرفا نقش پشتیبان را داریم. در این راستا هر زمان مطالبهای از سوی نیروی انتظامی باشد، با هماهنگی ناحیه مقاومت بسیج، در چارچوب وظایف و اختیاراتمان همراهی میکنیم.
رفتار خدمتگزاران در گرمخانه ها، سلیقهای نیست
رضا دانایی، سرپرست معاونت اجتماعی و مشارکتهای سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد:
کیفیت خدمات در گرمخانههای مجتمع اردوگاهی (خانه سبز) شهرداری بسیار خوب است، به طوری که در روزهای سرد پاییزی، دست کم نیمی از ظرفیت سالنها در ساعتهای ابتدایی شب پر میشود. رفتار خدمتگزاران در گرمخانه ها، سلیقهای نیست و طبق دستورالعمل پذیرش مددجو، ارائه خدمت میکنند. بعد از غربالگری اولیه، بسته به جنسیت و اینکه افراد مشکوک به کووید باشند یا نه، به مراکز مربوط منتقل میشوند.
ثبت نام و تحویل لباس، حمام و تعویض لباس، تحویل تخت، چای، شام و خاموشی در ساعت ۲۳:۳۰ برنامه شب هاست. ابلاغ شده است که مددجو هر موقع از شب مراجعه کرد، پذیرش شود. بیدار باش صبح ها، صبحانه و تحویل لباس ساعت ۶:۴۵ است و مددجو ساعت ۷:۳۰ گرمخانه را ترک میکند. هر چند تأکید شده است که در صبح روزهای سرد هیچ مددجویی، به بیرون گرمخانه هدایت نشود، چون ۹۹ درصدشان معتاد هستند، برای مصرف مواد به صورت داوطلبانه بیرون میروند. تأمین غذای گرمخانه ها، با برنده مناقصه است که غذای آن کیفیت مناسبی دارد. پتوها و ملحفهها هم هر روز شست و شو میشوند.
به جز خانه سبز، ۱۰ گرمخانه جدید هم راه اندازی شده است و به زودی ارائه خدمت را با استانداردهایی که چند روز پیش ابلاغ کردیم، شروع میکنند. از هفته آینده رعایت استانداردها طی بازدیدهای میدانی بررسی میشود. ارتباط با این مددجویان، دغدغه و تخصص میخواهد. نگاه ما کاملا انسان محور است و همه تلاشمان را میکنیم تا با زنده کردن حس شخصیت در آن ها، موفقیت را از درونشان شروع کنند. از شهروندان میخواهیم موارد تخلف و دیدگاه هایشان را با ۱۳۷ در میان بگذارند.
گزارش از شما، پیگیری از ما
حامد حبیبی، رئیس اداره روابط عمومی و آموزش شهروندی سازمان مدیریت پسماند:
فعالیت زباله گردها غیر قانونی است. این افراد به قیمت به خطر انداختن سلامت جامعه و خودشان، حتی در شرایط کرونا، میخواهند هزینه هایشان را تأمین کنند. تفکیک زباله فقط از سوی پیمانکارانی مجاز است که مشخصات خود و کارگرانشان را ارائه میکنند. ما پس از بررسی، برای آنان مجوز فعالیت صادر میکنیم. بخش خصوصی و ناوگان جمع آوری پسماند خشک باید تحت نظارت سازمان مدیریت پسماند شهرداری مشهد باشد و از لوگوی سازمان استفاده کند. هرگونه مبادله و خرید و فروش ضایعات توسط پیمانکار و زباله گردها غیر قانونی است و باید پیمانکار از محلهای مجاز برای این فرایند اقدام کند؛ در غیر این صورت هر دو طرف متخلف خواهند بود.
اکیپهای گشت زنی سازمان مپ شهرداری به صورت شبانه روزی در شهر فعالیت دارند و با افرادی که بدون مجوز، مشغول تفکیک زباله یا خرید و فروش ضایعات باشند، براساس قانون برخورد میکنند. از مردم درخواست میکنیم در صورت مشاهده پیمانکاران متخلف یا هر تخلف دیگری در این زمینه، موضوع و شماره پلاک خودرو را به شمارههای ۱۳۷ یا ۳۶۰۶۱۰۰۰ (روابط عمومی سازمان مدیریت پسماند شهرداری مشهد) اطلاع دهند. همکاری شهروندان در تفکیک زباله از مبدأ و انتخاب روشهای مجاز مثل خودروهای ویژه تفکیک زباله، ایستگاههای مبادله پسماند خشک و جمع آوری هوشمند، منفعت اقتصادی زباله گردی را از بین میبرد.