آنوقتها هنوز صحن رضوی احداث نشده بود و بقیه صحنها هم سرپوشیده نبودند. وقتی با محافظها به خانه رسیدیم و آنان مرا ترک کردند، رفتم یک آژانس هواپیمایی و یک بلیت رفتوبرگشت خریداری نمودم، در یکی ازهتلهای نزدیک حرم جا رزرو و پنجشنبهی بعد به سمت مشهد پرواز کردم.
به همکارانم در مشهد هم هیچ اطلاعی ندادم. با تاکسی رفتم هتل و مستقر شدم. با خودم یک روانداز نازک برداشتم و حدود ساعت دهونیم شب رفتم به سراغ حجرههای صحن که در پیشخوان یکیشان بیتوته کنم. اکثر آنها اشغال شده بود. تا در یکی از آنها یک جای خالی پیدا کردم. روانداز را به دور خودم پیچیدم وچمپاتمه زدم تا اتفاقاتی که در اطراف میگذرد را مشاهده کنم. هنوز چنددقیقهای نگذشته بود که یکی آمد و گفت: اینجه چی کار مِکِنی یَره؟ گفتم: هیچی اومدم استراحت کنم. گفت: اینجه جای مویه. وخی برو از اینجه. دیدم سروکله زدن با او ممکن است به شناساییام منجر شود، ردِّ کارم را گرفتم و رفتم.
هر چی گشتم پیشخوان خالی پیدا نکردم. رفتم توی حرم. با خودم گفتم که فضای توی حرم را تجربه کنم. تو حال خودم بودم و اطراف را زیر نظر داشتم. یکی آنطرفتر به طریقهی اهل سنّت، در حال نمازخواندن بود. اذان صبح را که گفتند و صفهای نماز که تشکیل شد کنار من قرار گرفت و گفت: همی تو کی هستی؟ گفتم عبدالله. گفت: تو فلانی، وزیر مسکن و شهرسازیی، حالا بگو اینجه، نصف شبی تنهایی چی کار مِکِنی؟ خوشبختانه نماز شروع شد و بحث ادامه پیدا نکرد. نماز صبح را خواندم به سمت هتل حرکت کردم. دیدم که همهی این فضاهای عمومی صاحب داره و نمیشه یکشب را به تنهایی در صحن و حرم بیتوته کرد مگر از صاحبش اجازه گرفت.»
روزنامه اعتماد پیشتر گفتگو با آخوندی را با عنوان «من روشنفکری هستم که وارد حوزه اجرا شدم» منتشر کرده بود. این گفته مورد انتقاد باشگاه روزنامهنگاران ایران قرار گرفت. این کانال تلگرامی در نقد این جمله نوشته بود: «اساساً، کسی که اهل معرفت و نظر باشد، دربارهی خود چنین بیمحابا سخن نمیگوید یا خود را چنین معرفی نمیکند. کتابها و مقالات در حوزهی نظر و اندیشه، گویای معرفت افراد هستند.»