رضوانی| بیستوهفتم شهریور، سالروز درگذشت استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به «شهریار»، را روز بزرگداشت این شاعر و نیز روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کردهاند. ایران سرزمین شعر است و شاعرانی مانند فردوسی، حافظ، سعدی، خیام، مولانا و بسیاری دیگر نه تنها در زادگاهشان ایران که بر پهنه گستردهای از جهان شعر و ادب تأثیر گذاشتهاند. برای نمونه، فردوسی را از بزرگترین حماسهسرایان تاریخ میدانند و نماد احیای زبان فارسی است. حافظ بر ادبیات روسیه چنان تأثیری گذاشتهاست که میشود رد شعر و نگاه او را در آثار پوشکین دید و حتی در دوره نقرهای ادبیات روسیه، انجمن ادبی تصوف با عنوان «حافظهای روس یا رهروان حافظ» در سنتپترزبورگ، شکل میگیرد. سعدی چنان بر فرانسویان تأثیرگذار بود که پنجمین رئیسجمهور فرانسه لقب خود را سعدی میگذارد. هرچند شهریار هم از قلههای شعر کلاسیک معاصر است و شایسته است چنین روزی روز بزرگداشت او در نظر گرفته شود، اما از زمانی که سالروز درگذشت او را روز شعر و ادب فارسی نام گذاشتهاند، همیشه این پرسش و انتقاد در میان اهل ادب مطرح بوده است که چرا با وجود چنان شاعرانی، این مناسبت باید به نام روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شود.
این گزارش حاوی پاسخ تعدادی از شاعران و نویسندگان و منتقدان ادبی به این سؤال ماست که آیا با این نامگذاری موافقاند یا خیر؟ دلیلشان برای موافقت یا مخالفت چیست؟ خودشان چه نامی را برازنده روز شعر و ادب فارسی میدانند؟ و چرا؟
در برابر فردوسی هیچکس قابل نیست
فــریدون جنیدی، شاهنامهپژوه و محقق زبانهای باستانی: وقتی ایران فردوسی دارد دیگر اصلا راجع به کس دیگری نباید فکر کنیم. مثل اینکه وقتی خورشید هست بخواهیم ماه را ببینیم. فردوسی در سخن بینظیر است و در برابر او هیچکس قابل نیست. صددرصد و بدون تردید باید این روز به نام فردوسی باشد. در جهان برتر از فردوسی نداریم و من نامگذاری کنونی را نادرست میدانم.
شهریار گزینه خوبی است
اسماعیل آذر، استاد ادبیات و مجری برنامههای ادبی تلویزیون: این بحث مقداری سلیقهای است. ماهیت شهریار شاعر بود و از آنجا که این شاعر در دوران معاصر بالید و همه مردم نیز او را هم به صفای باطنی و هم به شعرش میشناسند، انتخاب نام او برای روز شعر و ادب فارسی انتخاب بجایی بوده است، هرچند میشد انتخابهای دیگری هم کرد. شهریار شاعر بدی نیست. در ترکیه و باکو او را میشناسند و حتی خیابانهایی را به نام شهریار گذاشتهاند، از طرفی اتفاقی است که افتاده است. اگر نام فردوسی را هم میگذاشتند، عدهای میگفتند آیا درست است که با وجود حافظ، اسم او را نگذارند. یا سعدی که نامش در همهجای دنیا هست. نام سعدی در زمانی که هانری دوریه گلستان را ترجمه کرد (سده هفدهم)، تمام اروپا را اشغال کرد، تا حدی که نام یکی از رئیسجمهورهای فرانسه سعدی کارنو است. من اگر میخواستم از بین شاعران معاصر کسی را برای این نامگذاری انتخاب کنم باز هم شهریار را انتخاب میکردم. هر کدام از این شاعران ما غولی هستند در جایگاه خودشان. فکر میکنم حتی اگر نظامی یا سعدی را برمیگزیدیم قضیه داغتر میشد و میگفتند که مثلا چرا فلان شاعر انتخاب نشده است. بنابراین فکر میکنم شهریار گزینه خوبی است.
فردوسی شاعر آزادگان همه ممالک است
محمدرضا راشد محصل، استاد و پژوهشگر ادبیات: با این نامگذاری موافق نیستم. اگر قرار است روزی برای شعر باشد باید به نام فردوسی باشد. بعد از هزاروخردهای سال هنوز میبینید که شاهنامه هم کارایی دارد و هم توجه مردم به آن زیاد است. نه فقط توجه ایران، که توجه آزادگانی هم که در دیگرممالک هستند به شاهنامه است. دیگر چه از این مهمتر؟ غزلیات شهریار تاریخی دارد، تاریخش که گذشت دیگر تمام است، اما حماسه فردوسی بیتاریخ است. یعنی همیشه آن جلوههای فضیلتی و اخلاقیای که در شاهنامه نمایش داده شده، باقی است و جامعه به آن توجه دارد. لااقل تا وقتی در جامعه تحقق پیدا نکرده است، این توجه ادامه دارد. از طرفی زبان فارسی را هم فردوسی احیا کرده است، نه شهریار.
حافظ شاعری جهانی است
مشیت علایی، شاعر و نویسنده و پژوهشگر ادبیات: این سؤال خوبی است و باید از مسئولانی که این روز را نامگذاری کردهاند پرسید که چرا با وجود شاعران کلاسیک ایران مانند حافظ و سعدی و مولوی و فردوسی این انتخاب را داشتهاند. شاعران یادشده به مراتب بلندمرتبهتر از شهریار هستند. در شعر جهان هم شناخته شدهاند. حتی در شعر معاصر هم شاعران بلندمرتبهتری داریم. من از معاصران، شاملو و از شاعران کلاسیک، حافظ را ترجیح میدهم. چون حافظ شخصیتی جهانی و بسیار محترم و معتبر است. البته شهریار نیز برای همه شاعر محترمی است و با این انتخاب مخالفتی ندارم، اما شاعران دیگری هستند که در جایگاهی بالاتر از او قرار دارند.
حافظ تنها انتخابی که همه را راضی نگه میدارد
علیرضا پنجهای، شاعر: من شهریار را شاعری بزرگ، فطری و مسلط و آگاه به ذات شعر میشناسم. شهریار بیشک یکی از بزرگان معاصر شعر قدمایی ماست، اما انصافا آیا او شاخصههای مورد نظر را برای روزآمدی و انتخاب اول بودن در فهرست غولهای شعر ایران دارد؟ هم ازاینرو معتقدم -متأسفانه- نامگذاری روز شعر بهنام او بدون کار کارشناسی و احصای اولیه آرای نخبگان و بهجهت علقههای تنیچند از تصمیمگیران صورتپذیرفته است که از نظر من فاقد اعتبارهای لازم برای این نامگذاری است. صادقانه بگوییم شاعر ملی ما آیا کسی جز حافظ میتواند باشد؟ بهگمانم این تنها انتخابی است که همه را راضی نگه خواهد داشت. شاعری که ریشه در زندگی و فرهنگ ما دارد و کتابش کنار کتاب آیینی اغلب مردم ایران دیده و خوانده میشود و بیشترین اشعار از اوست که نزد عوام و خواص از قرنها پیش مطرح است. در واقع به نظرم روز شعر بهتر است بهنام حافظ مزین شود و هر سال را طی یک آییننامه انتخاباتی مصوب بهصورت همهجانبه و نه تنگنظرانه بهنام آن شاعر نامگذاری کنند و هر استان و شهری نیز با الهام از روز شاعر ملی ایران، حافظ، یک شاعر کلاسیک و یک شاعر معاصر خود را بهنام شاعر سال استان انتخاب کنند، برای نمونه: گیلان و شاعر برگزیده سال در شهر رشت یا لاهیجان یا فومن یا آستارا و... و هر استان دیگر و مرکز و شهرهای مشمول این طرح هم ازاینرو. بنابراین پیشنهاد آییننامه استانها و شهرها نیز توسط شوراهای شهری ملهم از آییننامه انتخاب چهره سال تدوین و مصوب شود.
بیگمان این مهم در سایه رعایت حقوق یکایک آحاد جامعه در پناه قوانین مصوب سبب احساس نشاط در جامعه خواهد شد. احساسی که ما اکنون داریم اعمال بخشنامه و دستور از بالا برای روز شعر است و نه جز این! در ضمن هر سال میتوانیم، بهصورت همیشگی روز ملی شعر را روز حافظ در نظر بگیریم و در کنار آن یک سال شاعر سال ایران را فردوسی، یکسال مولوی، یک سال نظامی و به همین ترتیب سعدی، صائب، بیدل، شهریار، ابتهاج، نیما، شاملو، فروغ و... را انتخاب کنیم. در پایان اگر در این مهم نیز مانند برخی از امور، دولت دخالت کند و داستان آشنای خودی و ناخودی بر این مهم سایه افکند، مطمئنا از آنهمه برای جامعه ماحصلی بهدست نخواهد آمد.