صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

پرونده‌ای درباره فال، جادو و پیشگویی

  • کد خبر: ۵۲۹۱
  • ۲۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۷
ماجرای باورهای خرافی که ریشه در اعتقادات واهی دارد

ملیحه ابراهیمی‌یزدی- ماجرای درگیری انسان با ماورا و ارتباط با عالم غیب از ابتدای شکل‌گیری تمدن بشر همراه او بوده و این مسئله باعث شده است تا هنوز برخی افراد به علت ناآگاهی، آتش بیار جدال بین علم و دین شوند؛ این تعریف انحصاری از علمی که اساسش برپایه خرافات و کاربردهایش بر اساس زبان به زبان چرخیدن در بین عوام تبدیل می‌شود به یک عمل خارق‌العاده که از عهده هر‌ کسی بر نمی‌آید جز افراد خاص که در ذهن همین عوام آن‌ها کسی جز رمال‌ها، فال‌گیران و پیشگویان نیستند‌. با آنکه چنین رفتارهایی خلاف شرع و عرف است اما عده‌ای تنها راه فرار از مشکلات پیش پایشان را توسل بستن به دست‌خط‌هایی می‌دهند که مثلا به اسماء الهی نقش بسته‌اند. بی‌آنکه بدانند حساب این مدل تفکر با واقعیت امر جداست. این‌گونه می‌شود که بازار کاسبی همین افراد که ادعای ارتباط با ارواح و اجنه و عالم غیب را دارند روز‌به‌روز داغ‌تر و کار و بارشان پر رونق‌تر می‌شود. تنها کافی است یک نفر به طور اتفاقی جواب بگیرد. شده است با خودتان فکر کنید که اگر این بنده خدا چنین قدرتی داشت تا زندگی‌تان را زیرو‌رو کند فکری به حال اوضاع اسفبار خودش می‌کرد تا محتاج دوقران ده‌شاهی شما نباشد. شاید از عهده این چند خط بر نیاید تا برخی از افراد که خود را مرید رمالان می‌دانند و حاضرند همان‌طور که از کنار یک رمال رد می‌شوند کف دستشان را به او بدهند تا طالعشان را کف‌بینی کند مجاب کرد که گامی‌ که در آن مسیر گذاشته‌اید راهی به مقصد نمی‌برد.

 

حسابش را از دین جدا کنید!

بارها کسانی از من درباره رمالی پرسیده‌اند و میزان درستی این امر را جویا شده‌اند. معمولا سؤال‌ها این‌گونه بوده که مثلا آیا راست است که بخت من را بسته‌اند؟ یا مثلا شما کسی را می‌شناسید که بتواند طلسم باطل کند؟
به طور طبیعی موضوعاتی از این دست که از پایین‌ترین سطوح چون فال‌بینی و پیشگویی تا درجات دیگری چون جادوگری و سحر پیش می‌رود با استقبال و جذابیت روبه‌رواست.
از یک سو بشر به صورت ذاتی و طبیعی به موضوعات فرامادی و متافیزیک گرایش دارد و می‌کوشد تا راه‌هایی برای افزایش قدرت خود بیابد یا برای مقابله با تهدیدها مسیری تازه پیدا کند، و از سوی دیگر هم چنین می‌اندیشد که لااقل راه‌حل برخی از گرفتاری‌ها و مشکلاتش در توسل به این عرصه است.
آنچه معمولا به عنوان رمل انداختن یا رمالی خوانده می‌شود در واقع بخشی از علوم غریبه(فرامادی) است که ریشه و اصالت دارد، اما چنان که قابل فهم است در طول زمان دچار آسیب‌ها و حاشیه‌های فراوان شده و غالبا مورد سوء‌استفاده قرار گرفته و گرچه اصل و اساسش درست بوده ولی معمولا مدعیان دروغینش بیش از صاحبان واقعی این دانش هستند.
برخلاف تصور برخی موضوع این نیست که رونق این بازار صرفا به خرافه‌پرستی شرقی یا عقب‌ماندگی کشورهای منطقه ما برگردد، بلکه این بازار در سایر مناطق و جوامع حتى کشورهای توسعه یافته نیز بسیار مشتری و مراجعه کننده دارد.
امروزه نه تنها مادری که گمان می‌کند بخت پسرش را بسته‌اند یا زنی که از پیداشدن هوو می‌ترسد، بلکه بسیاری از افراد سرشناس از تیم‌های فوتبال و تاجران موادمعدنی تا سیاست‌مداران و سلبریتی‌ها برای تغییر شرایط آینده خود یا نابود کردن رقیب به چنین افرادی مراجعه می‌کنند و این افراد نیز گاه با دریافت مبالغ مالی کلان آنان را می‌فریبند و از آن‌ها سوء‌استفاده می‌کنند.
اکنون جای بحث از ریشه‌های این موضوع و پیشینه این دانش و تخصص نیست، اما باید به این نکته اعتراف کرد که اصل وجود این علم و امکان چنین تخصصی قابل انکار نیست.
پیشینه این تخصص را به دوران برخی انبیای بنی‌اسرائیل نسبت می‌دهند و شاخه‌های متعدد و متنوعی را برای این حوزه گسترده و حساس برمی‌شمارند که هر یک مانند کیمیا موضوعی خاص دارد، اما آنچه بیشتر مورد مراجعه عمومی بوده و هست رمل یا قرعه‌انداختن برای انجام محاسباتی است که ممکن است از جای اموال گم‌شده یا سرقتی خبر بدهد، آینده افراد و طول عمرشان را پیش‌بینی کند یا خطری برای کسی ایجاد نماید.
قرآن کریم به صراحت در برخی از آیات به این قدرت اشاره می‌کند که متأسفانه گاه در دست نااهلان قرار می‌گیرد و باعث آسیب‌زدن به خانواده‌ها می‌شود، اما اساس برنامه تربیتی و آموزشی دین برای زندگی انسان به این موضوعات وابسته نیست.
این قدرت مانند سلاحی است که هم می‌تواند برای دفاع از دشمن و حراست از امنیت مرزها در مقابل بیگانه به کار رود و هم ممکن است باعث قتل و جراحت نیروهای خودی باشد.
به عبارت دیگر، نه می‌شود اصل وجود چنین تخصص و دانش دیرپایی را نادیده گرفت و نه می‌توان به هرکسی که مدعی اهلیت برای آن بود اعتماد کرد.
دین هم در برنامه جامع خود هیچ‌گاه مؤمنان را به این موضوع ارجاع نمی‌دهد، بلکه از آنان می‌خواهد که زندگی خود را بر اساس شرایط طبیعی و موضوعات عادی پیش ببرند و گاه حتى به عنوان یک حکم شرعی صریح از پرداختن به چنین اموری برحذر می‌دارد، چنان‌که جادوگری شرعا حرام است و استفاده از این توان و تخصص برای ایجاد مشکل و آسیب در زندگی دیگران به هیچ وجه جایز نیست.
این قدرت که برخی بدان دست می‌یابند، مانند همه توان‌ها و قدرت‌های بشری دیگر، هم می‌تواند مفید یاشد و هم زیان‌بار. لیکن در این موضوع تردیدی نیست که؛ اولا صاحبان واقعی این قدرت معمولا به راحتی در دسترس نیستند که مثلا (چنان‌که گاهی دیده‌ام) کارت ویزیت چاپ کنند و در فضای مجازی پیام تبلیغاتی بدهند؛ ثانیا اگر کسی اهلیت و شایستگی احاطه به این دانش‌های ویژه را پیدا کند به طور طبیعی در پی حل مشکلات مردم و کمک به دیگران است، نه کاسبی و دکان باز کردن که بخواهد شماره حساب و شماره کارت بدهد و به این بهانه از مردم پول‌های کلان بگیرد.
کسی که زندگی سالم و با ایمان دارد و تکالیف الهی خود را به درستی انجام می‌دهد، پیش از توسل به این و آن از پروردگار خود برای حل مشکلات و رفع تهدیدها و خطرها کمک می‌خواهد.
تعلیم اصلی دین تمرکز بر عمل صحیح و استفاده از تدبیر و حکمت در اصلاح امور است.
کارهای زیر برای حفظ از شیطان و دفع خطر توصیه شده است:بهره گرفتن از صدقه، احسان به مردم نیازمند، حفظ طهارت محل زندگی، همراه داشتن قرآن کریم و حرز امام جواد(ع)، گفتن اذان و تلاوت قرآن با صدای بلند در خانه، خواندن آیات و سوره‌هایی از قرآن کریم مانند آیه‌الکرسی و چهارقل، مخصوصا 2سوره‌ای که «قل أعوذ» دارد و تکرار ذکر شریف «لاحول و لاقوه إلا باا... العلی العظیم»

حجت‌الاسلام محمدرضا زائری
فعال فرهنگی

   ..........................................

 

»همه چیز از آن روزی شروع شد که گردنبند توله مادرشوهرم گم شد. همیشه عروس بزرگ خانواده که جاری‌ام باشد محرم مالی و مسائلی بود که در خانواده شوهرم اتفاق می‌افتاد. من هم عروس تازه وارد. رقابت بین او و من باعث شد تا همه به من شک کنند.» این ماجرا را در حالی برایم تعریف می‌کرد که هر‌ دویمان به سراغ یک پیر‌مردی که به آینه‌بینی در محله خودش معروف بود‌، رفته بودیم. هنوز 3نفر مانده بود به نوبتش. چنان با اعتقاد از آن ماجرا تعریف می‌کرد که دزد گردنبند 30سال پیش در آینه‌ مرد آینه‌بین، پسر همسایه بوده که مو، لای درزش نمی‌رفت. امروز هم برای دزدی مغازه شوهرش با پسر کوچک خواهرش آمده بود. و به امید اینکه پسر نابالغ مچ دزد را بگیرد، به انتظار نشسته بود.

 

دخترم از مرز 32سال گذشته است، فوق لیسانس است و کارمند رسمی. هر خواستگاری می‌آید به مرحله برگه‌نویسی که می‌رسیم به هم می‌خورد.» این‌ها را یک خانم معلم بازنشسته چنان با استرس همان‌طور که دور و اطراف را می‌پاید در دالان تاریک یک خانه ای در پایین شهرکه آجر به آجرش غیر مجاز و شبانه روی هم چیده شده است و همچنین صدای جیغ جوجه کلاغ داخل قفس توجهت را به خود جلب می‌کند مسلسل وار به طرف می‌گوید. تند تند سؤال می‌پرسد و خانم معلم درست مثل دانش‌آموزانش که طوطی‌وار درس می‌خواندند تا فقط برای امتحان آماده شوند، پاسخ رمال را می‌دهد. دست آخر خوشحال از یک برگه پر از نوشته که باید جلوی در خانه‌شان خاک کند و ادرار دخترش را روی آن بریزد از آن خانه خارج می‌شود.

 

تاس را می‌اندازد روی میز آرایش عروس درست در اتاق گریم عروس. کاسبی این خانم طالع‌بین با فنجانی قهوه و دوتا تاس سفید رنگ است. روی میز لوازم آرایشی کنار دستش هم عود غلیظی روشن است که بیشتر از دود سفید و غلیظش‌، بویش آزار‌دهنده و تند و تیز است.
اولین‌باری که تاس را انداخت دو و چهار آورم. با لبخندی گفت‌: درست است که جفت شیش نشد اما مجموعش عدد شیش است و این یعنی که خیلی هم بد شانس نیستی. همان‌طور که فنجان را در دستش می چرخاند، به صاحب آرایشگاه که پور‌سانتش را می‌گرفت تا این خانم حدوداچهل‌ساله کاسبی کند نیم نگاهی می‌انداخت و او تا خانم فال‌گیررا سرگرم کار می دید سؤالاتی را زیر‌پوستی می‌پرسید.
پایان این فال باید او را تنها می‌گذاشتم تا تمرکز کند و نتیجه را به من اعلام کند. جالب آنجا بود که تمرکز او حتما باید در کنار صاحب آرایشگاه تکمیل می شد.


حتما باید گوشی تلفنت اپل با قاب تزئینی باشد. همه سر یک ساعت مشخص در فلان کافی‌شاپ یا منزل یکی، دور هم جمع می‌شوند و بعد از خوش‌و‌بش از سفرهای دوره‌ای که با بهترین تورهای تهران رفته‌اند و خرید‌هایی که لنگه یک کدامشان را در بهترین گالری‌های پایتخت پیدا نمی‌کنید شروع می‌کنند و پایان این دیده‌پرسی ختم می‌شود به یک تماس تلفنی با خانمی که دوره‌های فال تاروت را در کشورهای اروپایی و جنوب شرق آسیا گذرانده است. کافی است چشمانت را به زور سنگینی مژه مصنوعی بسته نگه داری. بعد از چند دقیقه باید گوش‌هایت را تیز کنی تا هر آنچه را در روزمرگی توست از پشت خط با یک صدای آرام بشنوی.

 


فقط لازم است روی این گزینه کلیک کنید. از بچه‌دار نشدن تا برگشت معشوقه، ابطال سحر و جادو، افزایش مهر و محبت، رزق و روزی‌و...
درست است که این روزها مردم بیشترین ساعات از روزشان را در فضای مجازی می‌گذرانند اما تصور نمی‌شد که پای کارآفرینی با هدف طلسم کردن به شبکه‌های اجتماعی باز شود. یکی از افرادی که کلاه3میلیونی به سرش رفته بود، تنها دلیل این غفلت را رفتارهای خشن همسرش بیان می‌کرد که اجازه خروج از منزل را به او نمی‌داده است. بیشتر از پشیمانی‌، خود را شماتت می‌کرد:» کاش می‌توانستم حضوری به سراغ دعا‌نویسانی بروم که اقوام و آشنایان معرفی کرده بودندو نتیجه گرفته بودند‌.» او در کنار همان شوهر به دنبال نتیجه پرونده‌ای بود که پلیس فتا پیگیرش بود.


فردی‌است که با وجود تحصیلات عالیه و اعتقاد به انجام واجبات که خود راملزم به رعایت آن‌ها می داند. اما چنان در گره افتادن امورش مصر است که به محض بروز مشکلی به سراغ فلان‌کس که سر کتاب باز می‌کند برود. معتقد است دست این افراد سبک است و با اسماء‌الهی به حل مشکلش کمک می‌کنند. او تعریف می‌کند : »سال‌ها پیش پدرم از رنج بیماری در بستر افتاده بود. به واسطه یکی از دوستان آقایی را بر بالینش آوردیم تا رگش را بگیرد. به دست راست پدرم که رسید کمی‌ تعلل کرد و آهسته گفت در این نقطه از رگ، گیری وجود دارد که به زودی باعث مرگ پدرتان می‌شود. عدد تقریبی همانا و مرگ پدرم نیز همانا. از آن قصه به بعد سال‌ها بعد سراغش را گرفتم اما متوجه شدم که فوت کرده است». همسرش همان‌طور که چادرش را به روی صورتش می‌کشید آهسته زمزمه کرد: »اشتباه می‌کند. پدر شوهرم عمل قلب باز کرده بود و شنیده بودیم آن مرد قبل از پیش گویی در دام اعتیاد بود و از این راه کسب درآمد و تأمین مواد‌مخدر می‌کرد.» تصویر چشم‌های غضب‌آلود مرد هیچ‌گاه از ذهنم پاک نمی‌شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.