مرتضی اخوان - صدای سازش، اینروزها بیشتر از آوای افتخارات و 15 سال جنگیدنش در میدان فوتبال است. او یک فوتبالیست هنرمند است که دلشکسته از نابودی تیم محبوبش، حالا به فرزندانش مشق هنر کرده و به آنها توصیه میکند که کاری با ورزش حرفهای نداشته باشند. آقای موسیقی صدای گیتارش هر روز به عشق مشکیهای فراموششده شهر بلند میشود و در هر لحظه گفتوگوی «سهشنبهها با پیشکسوتان فوتبال» آه حسرتی برای ابومسلمی میکشد که دیگر نیست. ناصر توفیقی، مدافع مستحکم سالهای دهه50 و 60 ابومسلم است که از همان ابتدا دستی بر آتش هنر داشت. ساز میزد و کاریکاتورهایش در دنیای ورزش پُرهیاهو بود. او حالا در هفتمین دهه از زندگیاش بهمرور خاطرات ابومسلمی میپردازد که هرگز به پیراهنش خیانت نکرد.
به وقت تولد
سال1337 در خیابان آبکوه مشهد به دنیا آمدم. آن موقعها هر جا زمینی بود که هنوز در آن ساختوسازی انجام نشده بود، 2 تا تیر دروازه میگذاشتند و بچهها فوتبال بازی میکردند. تولد من در میدان فوتبال هم از همان زمینهای خاکی بود.
تعداد فرزندان
2 فرزند دارم؛ یک دختر و یک پسر. هیچکدام بهسمت ورزش نرفتند؛ اما اهل هنر هستند.
فعالیتها و افتخارات فوتبالی
در نوجوانی برای پیکان آبکوه بازی میکردم. بعد از آن در دوران تحصیل با تیم آموزشگاهها وارد استادیوم شدم و همان سال قهرمان آموزشگاهها شدیم. از آنجا بود که به تیم «25شهریور» رفتم و بعد سال53 با یکیدو تا از دیگررفقایم بهعنوان نوجوان به تیم ابومسلم که تازه تشکیل شده بود، پیوستیم. همیشه مدیون مهدی قیاسی هستم که من را به ابومسلم برد و به من فرصت حضور در کنار بزرگان این تیم را داد. 15سال در ابومسلم بازی کردم و افتخار این را دارم که پیراهن هیچ تیم دیگری را نپوشیدم. سال68 هم با پیراهن ابومسلم از دنیای فوتبال خداحافظی کردم. با پیراهن ابومسلم در اولین سال جام تخت جمشید عنوان بهترین تیم شهرستانی را به دست آوردیم و پنجم شدیم. در استان هم که همیشه ابومسلم در اوج بود و معمولا در جامهای مختلف عنواندار بودیم.
دوران مربیگری
شرایط سخت و دشوار زندگی بود که سبب شد فوتبال را در اوج کنار بگذارم و هیچوقت به مربیگری فکر نکردم. شرایط کاری من بهنحوی بود که بهدنبال مربیگری نرفتم.
شغل در کنار فوتبال
زمان فوتبال بازیکردن هم به هنر میپرداختم. الان هم در کار موسیقی و آهنگسازی هستم.
خودرو و منزل
خودروی206 و منزلی در احمدآباد دارم.
آخرین فعالیت ورزشی
از همان سالهای اول کنارگذاشتن فوتبال و چندی بعد برای تیم پیشکسوتان بازی میکردم؛ اما دیگر فوتبال را رها کردم و کامل تمرکزم را روی کارم در هنر گذاشتم.
تلخترین و شیرینترین اتفاق فوتبالی
تلخترین اتفاق این است که آدم میبیند دیگر خبری از ابومسلم نیست. امروز شاگردان من میپرسند ابومسلم کجاست و من جوابی ندارم. اتفاق شیرین هم که فکر نمیکنم فوتبال مشهد زیاد داشته باشد. وجود استعدادهای فراوان در این فوتبال خودش شیرین است؛ به شرط اینکه آنها را هدر ندهیم.
حالوروز امروز فوتبال مشهد
فوتبال مشهد را مادیات برداشته است. شاید بگویید دنیا درگیر مادیات فوتبال است؛ اما ما باید به فوتبالیستهایمان بفهمانیم که همهچیز مادیات نیست و دوباره عشق را در این فوتبال جاری کنیم. امروز حقانیت فوتبال ادا نمیشود.
گله فوتبالی
کاش از تجربیات پیشکسوتان استفاده میکردند. باور کنید اگر بگذارند، پیشکسوتان ابومسلم میتوانند این تیم را دوباره احیا کنند. کافی است از آنها بخواهند.