قاسمی|به گزارش شهرآرانیوز - چهره رنجدیده و در عینحال همیشه عصبانی یک مادر که سختیهای زندگی او را در دورهای از رؤیاهایش متوقف کرده است، همان چیزی است که از ابتدا مخاطب را وارد دنیای داستانی فیلم «مامان» میکند. در حقیقت میتوان گفت دنیای داستانی «مامان» دنیایی دور اما آشناست. بخش زیادی از این دنیا به یک خانه ساده و معمولی محدود شده است. خانه در فیلمها معمولا نمادی از صمیمیت و گرمابخشبودن زندگی است و در این فیلم هم با وجود چالشهای فراوان و گرههایی که یکی پس از دیگری باز میشود میتوان گرمای آن را حس کرد و در کنار تلخیها، با لحظات هر چند اندک خوش آن شریک شد. دنیایی کوچک که با هر چالش فضایی تازه در آن ایجاد میشود.
آرش انیسی از ایده خوبی برای فیلمنامه «مامان» استفاده کرده است. اما ضعفهای ساختاری به ویژه در پایانبندی، سبب شده است در نهایت با متنی نسبتا خام و ابتدایی در روابط علی و معلولی و پایانی قابل پیشبینی روبهرو باشیم. با این حال میتوان گفت دستکم در این فیلمنامه مخاطب از همان ابتدا با نیاز قهرمان آشنا میشود و مشاهده میکند او برای رفع نیازش چه تلاشهایی میکند.
قهرمان «مامان» برخلاف بسیاری از قهرمانهای داستانهای اینروزها که حوادث بهصورت تصادفی سر راهشان قرار میگیرد، منفعل نیست و از همان ابتدا سعی دارد به آنچه که در وجود خود احساس نیاز میکند برسد و آنجایی که حریف او، پسرش، برخلاف خواسته و نیاز او عمل میکند گویی ضربه آخر را به او زده است. این ویژگی کمک کرده است تا با مادری متفاوت اما باورپذیر روبهرو باشیم که تقابل او بهشکلی متفاوت با فرزندانش شکل میگیرد و این سبب شده است یک جنگ متفاوت در خانه «مامان» در جریان باشد.
بازی رؤیا افشار، بازیگری که در دهه ۶۰ او را در سریال «آینه» شناختیم و چهرهاش در ذهن بسیاری از مخاطبان شکل گرفت، از جمله نقاط مثبت این فیلم است. تلاش این بازیگر در نشاندادن چهرهای خارج از کلیشهها درباره مادر، موفق از آب درآمده است. او توانسته است با نوع بازی خود این نکته را به مخاطب یادآوری کند که مادر همیشه آن چهره آرام و ازخود گذشته نیست که در همه زمینهها مورداحترام بچهها باشد. ظرافتهای بازی رؤیا افشار در بهوجود آوردن لحظاتی خاص و در عینحال باورپذیر از زنی که زندگیاش در زمان جنگ شکلگرفته و زندگی ناموفقی داشته و دورههای بسیار سختی را سپری کرده است تا حد زیادی موفق بوده است. در کنار بازی او، حضور بازیگران تئاتری چون امیر نوروزی و امیر شمس نمره نسبتا خوبی به بازیگری در این فیلم میدهد.
شاید اگر بخواهیم اولین فیلم بلند آرش انیسی را توصیف کنیم بتوانیم بگوییم با «فیلمی که ساده ساخته شده است» روبهرو هستیم. درحالیکه سوژه فیلم از نظر روابط انسانی ظرفیت پیچیدگی بیشتری دارد که بازیهای فرمی از جمله نوع فیلمبرداری، موسیقی، طراحی صحنه و … میتواند به این پیچیدگی و حساست کمک کند، در فیلم از یک شیوه ساده از کارگردانی استفاده شده است. انگار کارگردان آمده تا حرفش را به شکلی ساده بیان کند و درک مطلب را تمام و کمال بگذارد به عهده مخاطب. اما به نظر میرسد استفاده از شیوههای متفاوت و جدید فیلمبرداری، نورپردازی که در بسیاری از موارد این فیلم میتواند نقش تاکیدی داشته باشد یا عمق بیشتری به فیلم بدهد به دلیل کمتجربگی کارگردان استفاده نشده است.