شکیبا افخمیراد| مریم کاظمزاده، همسر شهید اصغر وصالی، اولین عکاس زن در دوران دفاع مقدس است. بانویی که در سال58 و همزمان با آغاز درگیریهای پاوه از طرف روزنامه انقلاب اسلامی برای تهیه گزارش به این منطقه فرستاده شد تا دوش به دوش شهید چمران وقایع را به ثبت برساند. او بعد از تمام شدن این آشوب نیز بار دیگر با آغاز جنگ در سال59 رهسپار سرپلذهاب و غرب کشور شد و با دید زنانه خود عکسهایی را از بطن جنگ و همچنین پشت جبهه به تصویر کشید. عکسهای او تا چند سال پیش در هیچ کتاب و نمایشگاهی به نمایش گذاشته نشده بود، تا اینکه سال96 انجمن عکاسان دفاع مقدس تمامی آثار او را در قالب یک کتاب منتشر کرد. بعد از آن بود که مشخص شد آثار این عکاس تنها عکسهای موجود از برخی مناطق جنگی هستند؛ عکسهایی که میتوان از آنها به عنوان سندی تاریخی یاد کرد. بخشی از این آثار روز پنجشنبه 4مهرماه همزمان با ایام هفته دفاع مقدس در فرهنگسرای فناوریورسانه با حضور خود این بانوی عکاس به نمایش درآمد و او در این جلسه ضمن بررسی این آثار از خاطرات و ناگفتههایش از دوران جنگ گفت.
پافشاری برای پوشش اتفاقات پاوه
ابتدای جلسه حمید سبحانی، عکاس و دبیر جلسه، 3نکته مهم را درباره عکاسی کاظمزاده گوشزد کرد: اول، حضور در خط مقدم و به تصویر کشیدن بطن اتفاق و ماجرا، دوم حضور در پشت جبهه و ثبت عکسهایی از مناطق کمتر دیدهشده که بیشتر زنان آنجا فعال بودند و سوم عکاسی کردن با دید زنانه و به تصویر کشیدن عکسهایی با ظرافتهایی که تنها از یک زن برمیآید. در ادامه مریم کاظمزاده درباره اولین عکسهایش که به کردستان و شهرهای مریوان، بانه و مهاباد اختصاص داشت، صحبت کرد. او درباره چگونگی شکلگیری سفرش به کردستان گفت: خبرنگار ما در روزنامه انقلاب اسلامی به کردستان رفته بود و از آنجا درخواست عکاس کرد. وقتی این موضوع مطرح شد، من خیلی اشتیاق نشان دادم، اما به دلیل زن بودنم با مخالفت سردبیر روبهرو شدم. درنهایت اصرارهای من نتیجه داد و برای پوشش آشوب پاوه و مصاحبه با دکتر چمران راهی این منطقه شدم.به گفته کاظمزاده، زمانی که او به کردستان رسیده بود، شهید چمران به دلیل اتفاقاتی که در پادگان مریوان رخ دادهبود، با او برخورد مناسبی نداشته، اما بعد از آن ماجرا بهنوعی از او دلجویی کرده است. او میگوید: دکتر چمران در قبال همه احساس مسئولیت داشت و اگر میدانست فردی میخواهد کار کند، راه را برایش باز میکرد. من نیز بخش زیادی از جسارتم برای ثبت عکسهای جنگ را مدیون پشتیبانی او هستم.
ازدواج در حین عکاسی از جنگ
در جریان سفر کاظمزاده به پاوه برای تهیه عکس و خبر، ماجرای یک عشق نیز آغاز میشود و زندگی مشترک او با شهید وصالی در متن جنگ شکل میگیرد. اگر فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا را دیده باشید، با شخصیت شهید اصغر وصالی با بازی بابک حمیدیان آشنا شدهاید. اصغر وصالی فرمانده چریکهای دستمالسرخ پاوه بود که در عاشورای سال59 در گیلانغرب به سرش تیر خورد و به شهادت رسید.
مریم کاظمزاده در این قسمت از نشست، درباره ماجرای ازدواج خود با شهید وصالی گفت: زمانی که خواستم درباره اتفاقات پاوه با دکتر چمران صحبت کنم، او به من گفت اول با اصغر وصالی، فرمانده سپاه در پاوه، گفتوگو کنم و بعد به سراغ او بروم. من نیز با دوربینم به سراغ اصغر وصالی رفتم. او برخورد خوبی با من نداشت و گفت: «تو اگر خبرنگار بودی، در بطن ماجرا حاضر میشدی، حالا هم بهتر است به تهران بروی و مثل بقیه از پشت میزت هرچه میخواهی بنویسی.»
به گفته کاظمزاده، بعد از این ماجرا شهید چمران او را به اصغر وصالی سپرده تا با گروه او به مناطقی از کردستان برای شناسایی بروند. همراهی که در نهایت به آغاز زندگی مشترک این دو نفر منجر شده است.
آخرین فریم از جنگ
با تمام شدن نمایش عکسهای کردستان، عکسهای این بانوی عکاس از روزهای آغازین جنگ در مهر59 از سرپلذهاب به نمایش گذاشته شد. زمانی که تانکها از راه دور شهر سرپلذهاب را نشانه گرفته بودند و مردم داشتند از این شهر خارج میشدند. او که در این دوران عکسهای تلخی را از پیکر شهدا به تصویر کشیده بود، درباره عکسهای خود از این دوران گفت: یک عکس وقتی واقعیت جنگ را نشان دهد، میتواند روی افکار افرادی که میخواهند درباره جنگ تصمیم بگیرند، اثر بگذارد؛ اتفاقی که متأسفانه در کشور ما رخ نداد و عکسهایی که از واقعیتهای جنگ بود، آن زمان به نمایش گذاشته نشد.
به گفته کاظمزاده، او در دوران جنگ سعی کرده به سمت و سوی هیچ گروهی نزدیک نشود تا هرآنچه را میبیند، ثبت کند. «خبرنگار نباید در کارش قضاوت کند؛ او باید آثارش را ارائه دهد و بگذارد خواننده یا بیننده آنها را قضاوت کنند. من نیز سعی کردم تنها به عنوان شخصی ناظر وقایع را ثبت کنم.»
او درباره نحوه عکاسی خود در آن زمان نیز توضیح داد: من دوتا دوربین کانن(canon) و دوتا لنز داشتم. هنگامی که میخواستم همراه گروه سفر کنم، باید بارم سبک میبود و تنها یک لنز 50 نرمال را با خودم میبردم. همچنین در هر سفر 6 یا 7 رول 36تایی با خودم میبردم و در هر مأموریت و اگر فرصت کافی برای عکاسی بود، یک یا نهایت 2رول را استفاده میکردم. چون به ما آموخته بودند پیش از آنکه عکسی بگیری، باید فکر کنی این آخرین فریم تو است. در واقع مثل الان نبود که از یک برنامه حداقل 300تا عکس میگیرند تا یکی از آنها خوب شود.
کاظمزاده در ادامه صحبتهایش به این نکته نیز اشاره کرد که برخی موقعیتها را به علت نداشتن رول عکاسی از دست داده، با این وجود برای ثبت بسیاری از لحظات شکرگزار است.
عکسهایی با دید زنانه
بخش آخر عکسهایی که در جلسه روز پنجشنبه به نمایش گذاشته شد، شاید مهمترین عکسهای ثبتشده مریم کاظمزاده در دوران جنگ بود. عکسهایی از پایگاه علمالهدی، یکی از پایگاههای مهم جنوب که تمام امکانات مناطق جنوب را فراهم میکرده است.
کاظمزاده مدعی است این عکسها را هیچ عکاس دیگری ثبت نکرده است. عکسهایی که با همان دید زنانه از پشت جبهه گرفته شده است. آن زمان زنان در پایگاه علمالهدی ملحفههایی که از بیمارستانها میرسید را میشستند تا تکههایی از پیکر شهدا را در لابهلای آنها پیدا کنند. کاظمزاده در پایگاه علمالهدی عکسهایی از تلاش مردان و زنان برای ترمیم لباس و پوتینهای رزمندهها به تصویر کشیده است. او در حین نمایش این آثار درباره اینکه عکاسی در موقعیتی چون جنگ چقدر برای یک زن تهدید و چه میزان فرصت است، گفت: به نظر من عکاسی یک زن با توجه به لطافت زنانهاش در مکانهای سختی چون جنگ به نوعی دیگر نمود پیدا میکند؛ نحوهای که در دید عکاسان مرد نیست. همین موضوع نیز برای او فرصت است. از سوی دیگر هر فردی که بهنوعی با جنگ در ارتباط بوده، روحش قطعا آسیب دیده است. آسیبی که به دلیل مقاومتی که در وجود زنان وجود دارد، بعد از پایان جنگ بروز پیدا میکند.
آشتی با برگزاری نمایشگاه
کاظمزاده در پایان جلسه بررسی آثارش درباره علت دیده نشدن کارهایش تا اواسط دهه90 توضیح داد: در سالهای 61 و 62 از من دعوت شد تا در نمایشگاه عکسهای جنگ حاضر شوم. من نیز با هزینه سنگین عکسها را برای نمایشگاه آماده کردم، اما هیچکدام از عکسهایم در نمایشگاه به نمایش درنیامد. آن زمان به حسین خسروجردی(نقاش و طراح برجسته ایرانی)، مسئول جمعآوری آثار، اعتراض کردم و او 2دلیل برای من آورد؛ اول اینکه عکسهای من واقعیت جنگ را به تصویر میکشد و چون الان در دوران جنگ است، نمیتوان این عکسهای تلخ را به نمایش گذاشت و دوم اینکه من روابطعمومی قوی برای نمایش آثارم نداشتم. بعد از این اتفاق کارهایم را در هیچکجا به نمایش نگذاشتم، اما میدانستم یک روز این عکسها به عنوان تاریخ جنگ استفاده میشوند.
به گفته این عکاس، بعد از 35سال با درخواست انجمن عکاسان دفاع مقدس او راضی شده است تا عکسهایش به نمایش گذاشته شوند.