قرآنی - پرده اول
قرار بود که بارش را در گلستان به دست مشتریاش برساند. برای اینکه مزاحمی نداشته باشد و کسی هم به او مشکوک نشود، شب را برای حرکت انتخاب کرد و بیآنکه فکر کند با این محموله قرار است چه بلایی سر جوانهای مردم بیاورد، به شوق دریافت چندمیلیون اسکناس چرکین به جاده زد. از سایه خودش هم ترس داشت و با دیدن هر سایهای که نور چراغ خودروش ایجاد میکرد، سرخ و سفید میشد.
هر بار که به خودش میلرزید، سرعتش را بیشتر میکرد و برای اینکه قدرت مانور خوبی داشته باشد، انگشتانش را دور فرمان محکمتر فشار میداد. از زمانی که از سمنان حرکت کرده بود، همهچیز طبق نقشهاش پیش میرفت و هیچ مزاحمی هم نداشت. به غیر از کارهای ضروریاش جایی توقف نمیکرد و اگر هم کاری پیش میآمد، مکان تاریکی را انتخاب و مشکلش را حل میکرد. تا جایی که خودروش ظرفیت داشت، آن را پر از مواد کرده بود و تنها صندلی خودش بود که جایی برای نشستن داشت.
به غیر از چند خودرو سنگین که شبها به دل جاده میزدند، هیچ خودرو دیگری به چشم نمیخورد و تاریکی تنها چیزی بود که جاده با آن انس داشت. جولان مرگبار مرد جوان با خودرو شاسیبلندش در جاده ادامه داشت تا اینکه از دور چراغهای چند خودرو سواری که سوسو میزدند، از آینه نظرش را به خود جلب کرد که هر لحظه به او نزدیک میشدند.
پرده دوم
منابع خبری اطلاع داده بودند که قرار است یک گروه قاچاقچی محمولهای را از یکی از شهرهای خراسانجنوبی ابتدا به سمنان و بعد هم به گلستان انتقال دهند. از خبر بهدستآمده مشخص بود که محموله در یک خودرو شاسیبلند لوکس بارگیری شده و به راننده هم دیکته شده که تا رسیدن به منطقه امن فقط شب به جاده بزند. همین مدارک کافی بود برای پیچیدن نسخه این قاچاقچی مواد. برای همین با دستور سردار محمدکاظم تقوی، فرمانده انتظامی خراسانرضوی، چند تیم از اداره عملیات ویژه پلیس مبارزه با مواد مخدر استان مسئول رسیدگی به این پرونده شدند. تیمهای بررسیکننده به فرماندهی سرهنگ صفدری، رئیسپلیس مبارزه با مواد مخدر استان پس از اخذ نیابت قضایی، وارد عمل شدند و در مسیری که خودرو شاسیبلند چری تیگو در آن ردزنی شده بود، قرار گرفتند.
شناسایی خودرو قاچاقچی کار سختی نبود؛ از این رو مأموران پس از شناسایی آن سایهبهسایه به تعقیبش پرداختند. راننده غافل از اینکه مأموران دستش را خواندهاند، به راهش ادامه میداد و معلوم نبود که اگر لو نمیرفت، چند خانواده را به خاک سیاه مینشاند.
پرده سوم
مرد جوان نمیخواست حساسیت ایجاد کند؛ برای همین سرعتش را ثابت نگه داشت. چند خودرو سواری کمکم به نزدیکیاش رسیدند و یکی از آنها از سمت چپ سبقت گرفت و مردی جوان که کنار راننده نشسته بود، شیشه را پایین کشید و با یک تابلو ایست از او خواست تا سرعتش را کم کند و خودروش را متوقف سازد. راننده تیگو دستش رو شده بود؛ برای همین نمیخواست تسلیم شود.
فکر میکرد قدرت و شتاب شاسیبلندش به قدری هست که بتواند مأموران را از سر باز کند. برای همین پایش را روی پدال گاز فشرد و سرعتش را بیشتر کرد. دیگر خبری از سایهها نبود و ترس مثل خوره داشت وجودش را از بین میبرد. فکر نمیکرد کارش به اینجا بکشد و به این زودی دستش را بخوانند. میخواست به رفقای افیونیاش خبر دهد که لو رفته است، اما فشار مأموران مانع از این اقدامش میشد.
تعقیب و گریز مأموران پلیس مبارزه با مواد مخدر خراسانرضوی با متهم فراری شروع شده بود و قاچاقچی جوان سعی میکرد هر طور شده خودش را به شاهرود برساند تا صحنه این نبرد را به خیابانهای آنجا بکشاند و در جایی مخفی شود.
پرده چهارم
از سوی دیگر سرتیم این عملیات هم نمیخواست که این سوژه از چنگش بگریزد. باید هرطور بود این خودرو قبل از رسیدن به شهر متوقف میشد؛ چراکه ورودش به شهر خطر تصادف و بروز یک حادثه تلخ را قوت میبخشید. برای همین چند نفر از مأموران با استفاده از قانون بهکارگیری سلاح، ابتدا چند تیر هوایی شلیک کردند.
راننده جوان دیگر به آخر خط رسیده بود و مانند فردی که شنا بلد نیست و برای نجات جانش در آب دستوپا میزند، به هر دری میزد تا شاید راه فراری پیدا کند، اما دست تقدیر سرنوشت دیگری برایش رقم زده بود.
مأموران که میدیدند راننده فراری قصد تسلیم شدن ندارد، سلاحهای خود را به سمت چرخهای تیگو نشانه رفتند و شروع به تیراندازی کردند. طولی نکشید چند گلوله به دل چرخهای شاسیبلند نشست و ادامه حرکت را از او گرفت. متهم اما هنوز نمیخواست تسلیم شود. برای همین مسافتی را با همان وضعیت ادامه داد و وقتی متوجه شد کار از کار گذشته است، از خودروش پیاده شد تا شاید بتواند به دل بیابان بزند و در تاریکی شب خود را از دید مجریان قانون مخفی سازد.
پرده آخر
با متوقف شدن خودروها، سکوت به بیابان و جاده برگشت. مرد جوان همچنان در حال فرار بود که صدای اخطار ایست یکی از افسران پلیس زهرهاش را پاره کرد. او دستبردار نبود؛ باید خودش را به منطقه تاریکی میرساند. در همین فکرها بود که صدای شلیک تیر یکباره سکوت منطقه را شکست. پایش میسوخت و قدرت گام برداشتن را از او گرفته بود.
گویا بیابان هم طاقت دیدن او را که قرار بود تا چند ساعت بعد عامل بیچارگی خیلیها شود، نداشت. همینکه روی زمین نشست، متوجه شد که کار از کار گذشته. گلوله سربی درست ساق پایش را شکافته بود و داخل ماهیچهاش جا خوش کرده بود. چشمانش تار میدید که سایهای را روی سرش احساس کرد و دستبند قانون به فرارش پایان داد.
فرمانده انتظامی خراسانرضوی که از ابتدای این عملیات در جریان کم و کیف این پرونده قرار داشت، در گفتوگوی تلفنی با خبرنگار ما گفت که متهم از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته و اکنون در بیمارستان تحت مراقبت قرار دارد و حال عمومی او نیز مطلوب گزارش شده است.
سردار محمدکاظم تقوی با اشاره به میزان کشفیات مواد مخدر در این عملیات مسلحانه بیان کرد: مأموران پس از چند ساعت تعقیب پوششی و ضربتی در جاده شاهرود، پس از متوقف کردن خودرو چری تیگو و انتقال آن به مقر فرماندهیشان در مشهد، یکتن و 443کیلو و 350گرم تریاک و 3کیلو و 300گرم هروئین را که در آن جاسازی شده بود، کشف و ضبط کردند.
این مقام ارشد نظامی استان در ادامه به عملیات دستگیری اعضای یک باند بزرگ قاچاق افیونی در جاده نیشابور به مشهد هم اشاره کرد و گفت: این عملیات نیز روز گذشته ساعتی پس از موفقیت همکارانم در جاده شاهرود اتفاق افتاد. در این مأموریت عوامل اداره عملیات ویژه پلیس مبارزه با مواد مخدر استان با اشراف اطلاعاتی پی به تحرکات گروهی قاچاقچی بردند که درصدد جابهجایی یک محموله افیونی از راه نیشابور به مشهد بودند.
تقوی ادامه داد: مأموران پس از هماهنگی قضایی به فرماندهی سرهنگ صفدری، رئیسپلیس مبارزه با مواد مخدر خراسانرضوی، به جاده زدند و 2خوردو سواری405 را که یکی از آنها نقش راهپاککن داشت و دیگری حامل بار افیونی بود، شناسایی کردند. همکاران ما پس از شناسایی این خودروها در اقدامی غافلگیرانه آنها را متوقف و ضمن دستگیری 7نفر مقدار 68کیلو و 580گرم تریاک را از داخل یکی از سواریها کشف و ضبط کردند. رئیسپلیس خراسانرضوی با تأکید بر اینکه هیچ مجرمی نمیتواند از چنگ قانون بگریزد، بیان کرد: تحقیقات این 2پرونده برای شناسایی دیگر عوامل دخیل در آن ادامه دارد.