همتی|شهرآرانیوز، هرچه از مشکلات کارگران بهویژه کارگران سرگذر بگوییم کم است، زیرا سفره کارگران سرگذر کرونا، رکود اقتصادی و تورم و دلار ۲۶ هزار تومانی نمیشناسد. وقتی جیبت خالی باشد و صبح تا شب یا شب تا صبح نتوانی کاری پیدا کنی و نانی سر سفره زنوبچهات ببری، بودن و نبودنت بهحالشان چه فرقی میکند؛ فقط شرمندگی را در کنار جدولهای خیابان در نیمهشب روزهای پایانی سال مرور میکنی.
این جملات را از چشمان کارگرانی که تا نیمهشب در کنار خیابانهای شهر بهدنبال کار هستند میتوانی بخوانی. مشکلات این دسته از کارگران هیچوقت قدیمی و کلیشهای نمیشود و این مشکلات قصه یک روز و 2 روز نیست، اما این روزها صدقهسَر کرونا و گرانی مواد غذایی و تورم، این مشکلات بیش از پیش شده است.
اگر به این مکانها که کارگران سرگذر در هر ساعت شبانهروز دیده میشوند سر بزنید، عمق مشکلاتشان بهوضوح دیده میشود. این قشر حتی زیر بار رفعورجوع حداقلی هزینههای زندگی مانده است. کارگرانی که بیشترشان سنوسالدارند و بهجای اینکه روزهای بازنشستگی خود را در کنار زن و بچه و نوههایشان بگذرانند، تا پاسی از شب در انتظار پیداکردن یک لقمه نان حلال هستند.
از میدان فردوسی تا توس ۵۳ پیاده رفتن به زبان ساده است، اما برای کارگری که پول کرایه برگشت به خانهاش را هم ندارد، کاری دشوار اما از روی اجبار است.
از پیرمردی که کیسه برنج کهنهای در دستش بود میپرسم: اینموقع شب کار پیدا میشود؟ با خنده میگوید: کار فراوان است، ما هم از دل خوشمان اینجا کنار جدول نشستهایم. از او میپرسم: بیمه تأمین اجتماعی داری؟ میخندد و میگوید: من بیمه قبرستانم. حرفش را با خنده رد کردم. اما خندهاش خیلی تلخ بود. خیلی به صحبتکردن تمایل نداشت و از سکوتش متوجه شدم دیگر نباید ادامه بدهم.
کارگری میگوید: حاضرم ۲۴ ساعت کار کنم اما یک ساعت اینجا بیکار ننشینم. ولی کار نیست و یک هفته است اینجا روز را شب میکنیم. میگوید اینهایی که اینجا میبینی هرکدام باید جواب چند عائله را بدهند. از من خبرنگار خواست حرفشان را به گوش مردم برسانم تا هرکدام به اندازه وضعشان کمکی کنند. کارت بانکیاش را که کنار کارت اهدای عضوش در کیف خالی از پول بود، به من نشان داد و با خنده گفت این کارتهای بانکی خالی به لعنت خدا هم نمیارزد.
بهگفته کارگران از کمکهای انجمنهای کارگری و مؤسسات خیریه مخصوص کارگران بیبضاعت خبری نیست. کارگری میگوید نه اینکه نباشد، متقاضی بهقدری زیاد است که کمکهای معیشتی به ما نمیرسد و همین که مایحتاج اولیه زن و بچهمان را تأمین کنیم و شرمنده آنها نباشیم کافی است، تقاضای بیشتری هم نداریم. مردم هم در این وضعیت به فکر ما هم باشند و بیتفاوت از کنارمان عبور نکنند.
میگوید ۵ ماه است حق بیمه تأمین اجتماعی را واریز نکردم، یعنی نداشتم که واریز کنم و هرچه در آوردم، خرج خوردوخوراک خانوادهام شده است. امیدوارم بیمه قطع نشود. تأمین اجتماعی به داد ما هم برسد، ما قشری هستیم که دستمان از زمینوزمان کوتاه است؛ نه بیمه داریم و نه کاری ثابت. اکنون با این وضعیت حتی بعضی روزها برای خرید یک نان هم میمانیم.
خواسته قلبی ما فقط این است که مردم بیتفاوت از کنارمان گذر نکنند.