اول/
امروز ششم مهرماه98، درست یکسال از حضور فرزاد فتاحی، مدیرکل ورزش و جوانان استان، در خراسان رضوی میگذرد. شخص اول ورزش استان سال گذشته در همین روز بود که به مشهد آمد تا جایگزین کوروش صبوریان شود. مدیرکل غیربومی خراسان رضوی که در سوابقش مدیریت استانهای کوچکی چون ایلام و سمنان را دارد، در سالهای پایانی خدمت خود در وزارت ورزش به استان مهم و پهناور خراسان رضوی آمده، جاییکه برخلاف پستهای قبلی، او هر حرکتی که میکند، زیر ذرهبین منتقدان است.
دوم/
زمانی که فتاحی به خراسان رضوی آمد، شرایط مدیریتی ورزش در استان بهقدری ملتهب بود که اهالی ورزش حاضر بودند هر کسی را ببینند غیر از مدیرکل قبلی! مجادله سکاندار سابق ورزش استان با ریزودرشت جامعه ورزش از رسانهها گرفته تا مربیان و ورزشکاران، عملا در ماههای پایانی او را به مدیری تحملناپذیر تبدیل کرده بود که همه برای رفتنش ثانیهشماری میکردند. در آن روزها روشدن پروندههای قضایی مدیرکل قبلی، فضا را به ضرر او سیاهتر کرده و کار رابه جایی رسانده بود که صرف حضور شخصی غیر از صبوریان برای ورزشیها یک اتفاق خوب بود؛ خواه فتاحی باشد یا فرد دیگری. اینگونه بود که باوجود بومینبودن و نداشتن کارنامهای که فتاحی را برای هدایت ورزش استان مهمی چون خراسان رضوی بیحرفوحدیث بداند، مدیرکل جدید با آغوش بازی مواجه شد که شاید خودش هم این انتظار را نداشت.
سوم/
آرامش، سیاست فتاحی در بدو ورودش به خراسان رضوی بود. او با شناخت درست از جو ورزش استان، درهای اتاق مدیرکل را بار دیگر بر روی اهالی ورزش باز کرد و اجازه داد همه آنهایی که دلخور، ناراضی و عاصی شده بودند، دستکم حرفشان را بزنند و عقده دل را خالی کنند. تعامل، برنامه بعدی مدیرکل بود . او تلاش کرد با همه نهادهای رسمی و غیررسمی ذینفوذ در ورزش استان ارتباط بگیرد و از آنها برای پیشرفت کارها نظرخواهی کند. فتاحی آرام و بیحاشیه پیش آمد و نگاهی به کارنامه یکساله او نشان میدهد ذائقهاش با هر کاری که باعث بهحاشیهرفتن خود و مجموعهاش بشود، سر ناسازگاری دارد. ماجرای کوهنوردی بانوان با اجازه مردان، مشکلات پدیده در ابتدای فصل قبل و اخیرا مسئله تیم والیبال پیام، همه گردنههای خطرناکی بود که هر کدام بهتنهایی میتوانست فتاحی را زمین بزند؛ اما او با فرمان حاشیهگریزی از همه آنها رد شد، بدون اینکه آب در دل کسی تکان بخورد.
چهارم/
در اینکه مدیرکل جدید خراسان رضوی برخلاف اسلاف خودش پختهتر عمل میکند، تردیدی نیست؛ اما این هم یک واقعیت است که فتاحی از همه پیشینیان خود، خوششانستر است. او دقیقا در دورهای مدیرکل ورزش استان شده که شهرداری مشهد رویکرد بیاعتنایی به ورزش را کنار گذاشته و نهتنها نگاه مثبتی به ورزش دارد، بلکه از بخت خوش فتاحی، گرانیگاه این توجه را روی ورزش قهرمانی گذاشته است. یعنی جایی که در تیررس نگاه عموم قرار دارد و معمولا شاخص ارزیابی آنها از کارنامه کاری مدیران میشود. به طور حتم اگر شهرداری نبود، فتاحی با همه تجربهاش نمیتوانست از پسِ مشکلات پدیده در ابتدای فصل گذشته برآید و قطعا تیم والیبالی به نام پیام نداشتیم. بانوان تیمی در اندازه قهرمانی در لیگ فوتسال نداشت و فوتسال آقایان اینگونه آسودهخاطر نبود. واقعیت و انصاف این است که شهرداری مشهد بار همه مسئولیتهای فتاحی در ورزش قهرمانی را از دوش او برداشته و خیال او را از فرشآرا، پیام، شهرخودرو، بسکتبال کشتی و فوتسال بانوان راحت کرده؛ وگرنه شک نکنید کمر او زیر بار مشکلات این تیمها خم میشد و چهبسا روزگاری بدتر از مدیران قبلی برایش رقم میخورد. برای اثبات گفتههایمان فقط کافی است نظری به حالوروز تیم هندبال «سربداران سبزوار»، تنهانماینده غیرمشهدی استان در لیگهای کشور، بیندازید تا ببینید حمایت تمامقد شهرداری مشهد از تیمهای مشهدی چقدر کار را برای مدیرکل آسوده کرده است.
پنجم/
برآیند عملکرد فتاحی در ورزش خراسان باوجود این بخت بلندی که گفتیم، قابلقبول است. هنوز نمیدانیم اگر شهرداری نبود، فتاحی برای پیشبردن کشتی ورزش خراسان رضوی چقدر توانمند بود؛ اما مرور کارنامه یکساله او نشان میدهد سکان هدایت این ورزش به دست کسی افتاده که اگرچه به زمین سفت نرسیده، ولی نشان داده اهل تعامل است و میلی به حاشیهسازی ندارد. این 2 ویژگی شاید برای اعتلای ورزش استان و دلخوشبودن به آیندهای روشن کافی نباشد؛ ولی برای حفظ شرایط مطلوب موجود همان چیزی است که
باید باشد.