یک ژاکت لک دار با جای سوخته سیگار که ۳۰سال است شسته نشده است، در حراجی نیویورک به قیمت ۳۳۴هزار دلار فروخته شد، چون زمانی متعلق به کرت کوبین، خواننده معروف راک، بود.
محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - هنوز یک ماه از اخبار پرجنجال حراج بزرگ تهران و فروش آثار هنری در این مراسم نگذشته است و خبرهای خرید آثار هنری بعضی هنرمندان که حاشیههای عجیب وغریبی هم در زندگی شخصی شان داشت یا آثار هنرمندان کم نام ونشان دیگر که با قیمتهای میلیاردی به فروش میرفت، داغ است. خیلیها این نوع اتفاقها در یک مراسم حراج را که در همه جای دنیا برگزار میشود، طبیعی میدانند و بعضیها با اشاره به قیمتهای نجومی این آثار، آن را پوششی برای پول شویی در ابعاد بزرگ میدانند، به این ترتیب که قیمتی روی یک اثر گذاشته میشود که خیلی از ارزش آن بیشتر است و باقی پول ردوبدل شده دوباره به منبع اصلی اش بازمی گردد. اما موضوع بحث امروز ما حراج تهران یا مقایسه آن با مراسم مشابه در خارج از کشور نیست و بررسی حواشی و فساد احتمالی در این مراسم هم خارج از بحث اصلی ماست.
به هرحال چه با فساد و چه بی فساد، خریدوفروش آثار نقاشی یا هنرهای تجسمی دیگر، اتفاقی است که میتوان دلیل اصلی آن را فهمید و طبیعی است که روی یک اثر هنری که هنرمندی مدتها روی آن زمان گذاشته است، قیمت زیادی گذاشته شود. بحث اصلی ما در این مطلب خرید چیزهایی است که نه اصالت هنری دارند و نه ارزش مادی و هیچ جوره نمیتوان به آن خوش بین بود. برای این کار خبری را که در ادامه میآید یکی دو بار با دقت بخوانید و پس از تعجب اولیه، به ادامه مطلب توجه کنید!
ماجرای کت ۳۰۰ هزار دلاری
یک ژاکت لک دار با جای سوخته سیگار که ۳۰سال است شسته نشده است، در حراجی نیویورک به قیمت ۳۳۴هزار دلار فروخته شد، چون زمانی متعلق به کرت کوبین، خواننده معروف راک، بود. خواننده و چهره اصلی گروه موسیقی نیروانا این ژاکت سبزرنگ را هنگام اجرا در برنامه تلویزیونی «آن پلاگد» در سال۱۹۹۳ پوشیده بود. این ژاکت از آخرین باری که کرت کوبین آن را پوشیده بود، شسته نشده است! کوبین در آوریل ۱۹۹۴ خودکشی کرده و درگذشت.
بله! یک ژاکت کثیف و کهنه را که اتفاقا لک سیگار هم روی آن است، با قمیتی نزدیک ۷ میلیارد تومان خریده اند. شاید اولین واکنش این باشد که به ما ربطی ندارد و هرکس با پول سرشاری که دارد و علاقهای که به یک فرد یا جریان هنری یا ورزشی دارد، میتواند پولش را هرجایی خواست هزینه کند، اما مسئله این یک مورد خاص نیست. بازار خرید اشیا و لوازم متعلق به آدمهای سرشناس نه تنها در یکی دو نمونه خلاصه نمیشود، بلکه جریانی دنباله دار و عجیب وغریب با بازار رقابتی شدید است. اینجاست که سؤال اصلی پیش میآید؛ آیا این نوع خرجها فقط یک ابراز علاقه و نگهداری یک یادگاری است یا ماجرا پیچیدهتر از این حرف هاست؟ قبل از پاسخ این سؤالها و برای اینکه شاید کمی موضوع برای شما هم جذاب شود، بگذارید به چند نمونه از این اتفاقات بپردازیم.
از شلوارک ملکه تا ساندویچ نیم خورده!
الکس فرگوسن از آخرین نسل مربیان کلاسیک دنیا بود که در سال۲۰۱۳ با قهرمانی تیم منچستریونایتد بعد از ۱۵۰۰بازی از دنیای مربیگری خداحافظی کرد. بازیای که بعد از پایان آن یکی از هواداران منچستر ادعا کرد که به سمت فرگوسن رفته و از او آدامس جویده شده اش را به عنوان یادگاری از این بازی خواسته است. این آدامس بعدها به مزایده گذاشته شد و برای فروش آن قیمت ۱۵۰هزار پوند را در نظر گرفتند و خیلیها برای خرید آن سرودست میشکستند. البته فکر نکنید که فقط این نمونه چندش آور با قیمت هنگفت به مزایده گذاشته شده است، نان تست نیم خورده جاستین تیمبرلیک، خواننده آمریکایی، به قیمت ۳۰۰۰دلار در یک حراجی فروخته شد و نکته جالبتر این است که مدتی بعد نیلان هوران، خواننده گروه وان دایرکشن، هم نان تست نصفه اش را این بار با قیمت ۱۰۰هزار دلار فروخت و رکورد جاستین تیمبرلیک را شکست.
تا در دنیای خوانندهها هستیم، جا دارد این نکته را هم بگوییم که جاستین بیبر، خواننده آمریکایی، هم بچه مار بوآی خود را با قیمت ۱۰۰۰ دلار به فروش گذاشت که این بچه مار هم به سرعت فروخته شد، درحالی که حیوانی مثل آن را با قیمتی خیلی کمتر میشد خرید. از این چیزها زیاد تعجب نکنید، زیرا یک آقای مجموعه دار انگلیسی حاضر شده است لوازم و لباسهای ملکه انگلیس را در یک مزایده بخرد. یکی از آنها شلوارک ملکه انگلیس است که با قیمت ۱۲۰۰۰پوند به مزایده گذاشته شده است. حالا که با برخی خریدهای این افراد آشنا شدید و شاید خبری که بهانه نوشتن این مطلب است به نظر شما کوچک آمد، بد نیست به دلایل این نوع خریدها هم نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم که شاید کسانی که دنبال این خریدهای لاکچری هستند، زیاد هم در اشتباه به سر نمیبرند.
اشتباه یا درست؟
اولین دلیلی که میتوان برای این نوع بریزوبپاشها به آن فکر کرد، این است که اصولا این خریدها بریزوبپاش نیست و فقط راهی برای پول شویی است که پیشتر هم به آن اشاره شد. اما اگر از پول شویی بگذریم، همین که نام شما در فضای خبری و مجازی و حقیقی به عنوان کسی مطرح شود که مثلا حاضر شده است برای دندان پوسیده جان لنون، خواننده معروف بریتانیایی، چندده هزار دلار بپردازد، یکی از آسانترین و سریعترین راههایی است که میتوانید به شهرت برسید و دنبال کننده جمع کنید و هر حرکتتان کلی بازخورد داشته باشد و البته درآمد زیادی هم، شاید بیشتر از آن بریزوبپاش اولیه، به دست آورید.
البته نوع سومی هم هست که هیچ نگاهی منفی نمیتوان به آن داشت و آن هم این است که به شکل جدی و حرفهای افرادی هستند که عاشق جمع کردن اشیای مختلف اند و بعضی هم مجموعه اشیا و اعضای آدمهای معروف را میخرند و شاید از این شکل مصرف پولشان لذت میبرند. هرچند کسی که توانسته است این حجم پول به دست آورد، قطعا میداند که این پولها را کجا خرج کرده و بعد چطور پولش را بیشتر کند!