در دنیاى سلبریتىهاى پرسروصدا و اینستاباز که معمولا از هیچ فرصتى براى دیدهشدن و در دید ماندن غافل نمىشوند، شهاب حسینى نمونه خاصى بود، نه اهل مصاحبههاى عجیب و اظهارنظرهاى غریب بود و نه اینستاگرام پررونقى داشت. صفحه شخصىاش در فضاىمجازى با ادمین اداره مىشد و معمولا بهجز خبرهاى کاری، چیزى در صفحهاش نمىدیدیم.
محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - در دنیاى سلبریتىهاى پرسروصدا و اینستاباز که معمولا از هیچ فرصتى براى دیدهشدن و در دید ماندن غافل نمىشوند،
شهاب حسینى نمونه خاصى بود، نه اهل مصاحبههاى عجیب و اظهارنظرهاى غریب بود و نه اینستاگرام پررونقى داشت. صفحه شخصىاش در فضاىمجازى با ادمین اداره مىشد و معمولا بهجز خبرهاى کاری، چیزى در صفحهاش نمىدیدیم.
حسینی دستکم محبوب ۳ نسل از دنبالکنندگان سینما بود و با جایزهاى که از کن گرفت، پرافتخارترین بازیگر ایرانى در عرصههاى جهانى هم شد. همیشه با حالتی پر از حیا و با صدایی آرام حرف میزد و معمولا از او خنده و لبخند آرام بهیاد داشتیم. او چندان وارد اظهارنظرهای سیاسی نمیشد و با جوانان تازهکار و فیلماولی زیاد کار میکرد و مثل خیلی از همقطارانش، از تجربهکردن نمیترسید. اما اوضاع برای شهاب اینطور پیش نرفت و انگار قرار نبود تا ابد دور از گود حواشی و مشغول خوشنامی خود باشد.
آشوب!
از یک سال پیش همین حوالى، ورق زندگى شهاب حسینى برگشت، خیلی هم ناجور برگشت. او با حالتى عصبى و آشفته در جشنواره فیلم فجر حاضر شد و دعواى کلامى عجیبى با یکى از خبرنگاران به راه انداخت و علیه مسعود کیمیایى با لحنى نهچندان مؤدبانه و در شأن یک پیشکسوت حرف زد. همین ماجرا باعث شد که براى اولینبار نام و ویدئوهاى حسینى با برچسب سخنان جنجالى در اینستاگرام منتشر شود و بازخوردهاى زیادى هم داشت. ناگهان کاربرانى که شهاب حسینى را در قامت سوپراستارى آرام بهیاد داشتند، کلیپى دیدند که در آن با رگ گردنى متورم و چشمانى قرمز فریاد میکشید.
در آن زمان عدهای ناباورانه خود را در قامت منتقد شهاب حسینی دیدند، اما انگار کار دیگری هم از آنان برنمیآمد و ادبیات و لحن و رفتار حسینی، بهجز نقد چیز دیگری نمیطلبید. از این ماجرا یک سال گذشت و در این مدت حسینى پس از سالها به اجرا برگشت و با برنامه «همرفیق» دوباره سر زبانها افتاد. کمکم حرفوحدیثهای سال گذشته فراموش میشد و صحبتها بیشتر درباره اجرا در همرفیق و میهمانهایش بود و غیر از چند نقد فنى به برنامه و اجراى حسینى، همهچیز تقریبا خوب پیش مىرفت. اما در همین ماهها بود که فیلمى از او بیرون آمد که شاید از همه فیلم و سریالهاى عمرش بیشتر دیده شد!
واکسن و ویروس حاشیه!
شهاب حسینى در آمریکا
واکسن زده بود و هموطنى مخفیانه از او فیلم گرفته بود. پخش این فیلم ناگهان موج عجیب و گستردهای علیه حسینى درست کرد. مردمى که چند هفتهاى است منتظر رسیدن واکسن داخلى و خرید واکسنهاى معتبر خارجى هستند و البته در کل این سال کرونایی، با دشوارىهاى مالى دستوپنجه نرم مىکنند، ناگهان شهاب حسینى را خندان و شاد و درحال واکسنزدن دیدند. واکنشها ۲ دسته بود؛ اکثریتى که بهدلیل مواضع قبلى حسینى، او را متهم به دورویى و انجام عملى مغایر با حرفهاى قبلىاش مىدانستند و او را به باد انتقاد و گاهی توهین گرفتند و اقلیتى که اعتقاد داشتند حسینى هم پولش را داشته و هم امکاناتش را و توانسته است واکسن بزند، پس نوش جانش! هرکس دیگر هم بود میزد.
شهاب حسینى ابتدا با شعری سعی کرد پاسخ انتقادها را بدهد: «دلا خو کن به تنهایى که از تنها بلا خیزد.» دوسه روز بعد، اما در مصاحبهاى که بیشتر مثل یک سخنرانی یکطرفه بود تا گفتوگویی چالشی، اینطور توضیح داد که با دوستش بهطور اتفاقى واکسن مازاد تزریق کرده و اصلا هم از قبل برنامهاى براى تزریق واکسن در آمریکا نداشته است. این توضیحها چندان مؤثر واقع نشد و بازهم نظرهای مردم به همان شکل بود، عدهاى منتقد سفتوسخت و بعضى هم مدافع.
اما شهاب حسینى در یک حرکت انتحارى با انتشار پستى که پر از واژگان سنگین و ادبیات سختخوان بود، با آوردن چندین شعر و ذکر چند سخن بزرگان و خطاب قراردادن منتقدان با صفت «نارفیقان نسبتا محترم»، از این گفت که هیچگاه الگو نبوده و نیست و هیچوقت از جنس فضاىمجازى نبوده است و آن را به اهلش واگذار مىکند! بعد هم با پاککردن همه پستهایش، بهنوعى با اینستاگرام قهر کرد. اما نکته اینجاست که این حرکت آقاى حسینى مانند پست و توضیحهای اولش، بهجاى پرداختن به اصل مطلب، بازهم به چیزهاى دیگرى پرداخته است. او مىتوانست هیچچیز نگوید و خود را بدهکار کسى نداند و درباره تناقض رفتارش هم چیزى نگوید.
اما وقتى قرار است واکنشی درباره رفتارش نشان بدهد، شعرنوشتن و حمله به کاربران اینستاگرام و توئیتر چندان توجیهی ندارد. دلیل خداحافظی حسینی از اینستاگرام هم مشخص نیست، شهاب پستى جنجالى در اینستاگرامش نگذاشته است که واکنشهاى نامناسبى صورت بگیرد و به این دلیل از اینستاگرام برود! همهچیز فقط درباره یک فیلم بود و یک علامت سؤال؛ چرا گفتار و رفتار آقاى حسینى تناقض داشته است و حرفهاى رسمىاش با کارهاى غیررسمىاش هماهنگى ندارد؟ این چالش را یا میشد در سکوت خبری گذراند یا با توضیحی دقیق رد کرد.