صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مدارا به روایت شمس و مولانا

  • کد خبر: ۶۰۶۵
  • ۰۹ مهر ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۸
ارسلان فصیحی در پردیس کتاب مشهد از شمس و مولانا و رمان «باب اسرار» گفت

رادمنش| ادبیات داستانی معاصر ترکیه همیشه در ایران مخاطب خود را داشته و آثار نویسندگانی مانند یاشار کمال، عزیز نسین، اورهان پاموک، الیف شافاک گاه در میان پرفروش‌های بازار کتاب ایران قرار گرفته است. حتی وقتی جایزه نوبل ادبیات به اورهان پاموک داده شد، توجه ناشران، مترجمان و مخاطبان ادبیات داستانی به آنچه در کشور همسایه نوشته و منتشر می‌شود، بیش از پیش جلب شد. الیف شافاک با کتابی که در ایران به نام «ملت عشق» ترجمه شده و شناخته می‌شود، یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان ترکیه‌ای در ایران بوده است. «ملت عشق» به احوالات شمس و مولانا می‌پردازد و می‌شود گفت نویسنده‌ ترک در آشنایی بیشتر مخاطب عام ایرانی با این 2 شخصیت هم‌وطنش، بیش از نویسندگان ایرانی مؤثر بوده است. رمان «باب اسرار» نوشته احمد امید، دیگر نویسنده اهل ترکیه، نیز به همین موضوع، یعنی زندگی شمس و مولوی می‌پردازد. این اثر را هم مانند «ملت عشق»، ارسلان فصیحی به فارسی برگردانده و انتشارات ققنوس به چاپ رسانده است. روز گذشته و به مناسبت بزرگداشت تقویمی مولوی، پردیس کتاب مشهد با همکاری انتشارات ققنوس آیین امضای رمان «باب اسرار» را با حضور مترجم آن برگزار کرد. ارسلان فصیحی دکتری زبان و ادبیات ترکی (از دانشگاه اژه ازمیر) دارد. او سال‌ها ویراستار بوده و علاوه بر آن ترجمه آثار متعددی از نویسندگان ترکیه، مانند اورهان پاموک، اورهان کمال، عزیز نسین و مصطفی کوتلو در کارنامه‌اش دیده می‌شود.


بخش‌هایی از رمان منطبق بر منابع مطرح است
فصیحی پس از خواندن بخشی از آستانه رمان «باب اسرار» در توضیح محتوای آن گفت: راوی رمان خانمی انگلیسی است که پدرش ترکیه‌ای بوده است. او که در لندن کارشناس بیمه است، برای بررسی واقعه آتش‌سوزی‌ای در قونیه از طرف بیمه‌گذار به آنجا فرستاده می‌شود. در این میان در هواپیما و در ادامه در خود قونیه ماجراهایی پیش می‌آید. شمس تبریزی وارد داستان می‌شود و بعضی قسمت‌ها را روایت می‌کند. بخش‌هایی که شمس راوی می‌شود دقیقا منطبق است با منابع آن دوره: «مناقب‌العارفین» و «مقالات شمس تبریزی»، حتی می‌شود به این کتاب از باب دقت و صحتش در بیان اندیشه‌ها و رویدادها استناد کرد و همین نقطه قوت آن نسبت به برخی کتاب‌های مشابه دیگر است.
گاهی پیش می‌آید مترجم متنی را ترجمه می‌کند که در آن بخش‌هایی از یک منبع فارسی به زبان متن -مثلا ترکی یا انگلیسی- آمده است، در این مواقع یکی از کارهای مترجم این است که آن متنی را که از فارسی به زبانی دیگر ترجمه شده است دوباره به زبان فارسی ترجمه نکند. فصیحی این دیدگاهش را چنین توضیح داد: باید رفت و زحمت کشید و گشت و متن اصلی فارسی را پیدا کرد. در این کتاب این کارها انجام شده است. یعنی اگر شعر و قطعه‌ ادبی یا تاریخی منقول از یکی از منابع فارسی سده هفتم هجری است، دقیقا آن را پیدا کردم و شما با خواندن این کتاب، آن قطعات را همان‌طور که در منبع اصلی آمده است می‌بینید.


در ترجمه «باب اسرار» از 4 لایه زبانی استفاده کردم
میزان موفقیت در برگرداندن ویژگی‌هایی چون لحن و سبک در ترجمه، از مهم‌ترین ملاک‌ها برای تشخیص سره از ناسره و ترجمه خوب از ناخوب است. مترجم «باب اسرار» دراین‌باره گفت: در این کتاب 4 لایه زبانی به کار برده‌ام تا متن داستان با متن‌های گزارشی، مانند گزارش‌های تاریخی و علمی و... تفاوت داشته باشد. فرق متن داستانی با متون دیگر این است که دارای لحن و سبک است. اگر مترجم بتواند این را در ترجمه منتقل کند، مترجم موفقی است. من سعی کرده‌ام با به کار بردن 4 لایه زبان فارسی در ترجمه «باب اسرار» تمام هنری را که نویسنده به کار بسته‌است منتقل کنم. آن لایه‌ها عبارت‌اند از زبان معیار امروز، زبان کلاسیک فارسی که زبان قرن هفتم ماست، زبان ادبی امروز و زبان محاوره امروز. شخصیت‌های مختلفی در این رمان هستند؛ از کارگر ساده تا کارفرما و اهل تصوف و... . این‌ها هریک موقع حرف زدن لحن متفاوتی دارند و کلمات و تعابیری که استفاده می‌کنند متفاوت است. زبان محاوره را برای گفت‌وگوها‌ به کار برده‌ام. سعی کرده‌ام در زبان محاوره امروز شخصیت‌ها، تمایز زبانی حفظ شود. جاهایی که شمس تبریزی راوی است، زبان کلاسیک قرن هفتم را به کار برده‌ام. از افعالی که مهجور شده و به کار نمی‌رود استفاده کرده‌ام. سعی کرده‌ام زبان شبیه زبانی باشد که خود شمس در مقالات به کار برده است و زبان ادبی امروز هم در بخش‌هایی که از زبان معاصران توصیف می‌شود، به کار رفته‌ است.


کتابی که اندیشه‌ها را در قالب رمان به خواننده می‌آموزاند
او در ادامه در پاسخ به پرسش یکی از حاضران درباره شکسته شدن تابوی شخصیت‌های بزرگ ایرانی و ادب فارسی و منتشر شدن آثاری در قالب رمان در مورد زندگی مشاهیری همچون سعدی و حافظ، خاطرنشان کرد: مولانا که شیخ طریقت است از نظر عده‌ای تابو است و البته از نظر من نیست. در مورد بقیه شاعران مانند سعدی که از خودمان است و خودش می‌گوید کار گِل می‌کرده است که حتما می‌شود نوشت و خیلی هم خوب است. «ملت عشق» یا «باب اسرار» خیلی وقایع و اندیشه‌ها را در قالب رمان به خواننده می‌آموزاند. چه خوب می‌شود اگر برای دیگر ادبای ما هم این اتفاق بیفتد.


نویسنده می‌خواهد خواننده را به فکر وادارد
یکی دیگر از حاضران پرسید: چرا در بخشی از رمان عدد 7 مدام تکرار می‌شود؟ مثلا 7 نفر، 7خنجر و مانند این. مترجم کتاب در پاسخ یادآور شد که عدد 7 جزو اعداد مقدس است و تعداد کسانی که در بخشی از واقعه وارد آن حیاط شده‌اند 7 نفر بوده است و این یک واقعیت تاریخی است که یکی از آن‌ها پسر خود مولوی بود. او البته گفت: حالا اینکه 7 بار زدند و 7 فواره خون و این‌ها، تأکید نویسنده است بر عدد 7. هم واج‌آرایی می‌کند و هم با اصوات و کلمات بازی می‌کند که متن دل‌نشین و زیبا شود و در عین حال خواننده را به فکر وامی‌دارد که 7 چیست. در دوره مدرن پژوهش مثل گذشته سخت نیست. شما الان در ذهنتان در مورد عدد 7 سؤال پیش آمد که می‌توانید بروید تحقیق کنید. این خوب است و نویسنده می‌خواهد خواننده با متن و حتی واژه‌ها درگیر شود.


کتابی که مدارا و محبت را ترویج می‌کند
فصیحی درباره این موضوع که نویسنده عرفان را به صورت عملی در زندگی انسان نشان می‌دهد، هم توضیح داد: موقعی که این کتاب را ترجمه می‌کردم و به ویژه بعد از ترجمه -بین ترجمه تا انتشار کتاب 5 سال فاصله افتاد، یعنی از سال 89 تا 94 که غیرمجاز بود- هر بار کتاب را می‌خواندم می‌دیدم چه کتاب خوبی است، چقدر محبت و مدارا و دوستی و عشق بین انسان‌ها را ترویج می‌کند. خیلی دوست داشتم منتشر شود و همین محبت و مدارا به واسطه این کتاب به نوعی رواج پیدا کند. اینکه نویسنده دیگری بوده است یا هست که عرفان را وارد زندگی روزمره مردم کرده باشد، من متأسفانه سراغ ندارم.


احمد امید حکم نمی‌دهد، اندیشه‌ها را معرفی می‌کند
سؤال دیگر از ارسلان فصیحی این بود که چرا پس از ترجمه رمان «ملت عشق» که موضوعی نزدیک به این اثر دارد، سراغ ترجمه این یکی آمد. او بیان کرد: کتاب «باب اسرار» در ترکیه یک سال پیش از «ملت عشق» چاپ شده است. فرق این 2 کتاب با هم از نظر من این است که خانم الیف شافاک با اعتقاد به عرفان و اصول آن اثرش را نوشته و آن اعتقاد در کتابش جاری است. اما احمد امید با اعتقاد ننوشته و برای معرفی نوشته است. برای همین نظرهای مخالف را هم معرفی می‌کند و داوری را می‌گذارد به عهده خوانندگان.
احمد امید حکم نمی‌دهد، اندیشه‌ها را معرفی می‌کند و سر و راز اصلی تصوف را توضیح می‌دهد ولی نمی‌گوید این درست است یا نیست.
نظرات مخالف آن را هم توضیح می‌دهد. یکی از دلایلی که باعث شد این کتاب را ترجمه کنم این بود که دیدم چون این 2 کتاب از نظر موضوع و سوژه تقریبا مشابه بوده، باعث شده است در دانشگاه‌های ترکیه پایان‌نامه‌هایی در مورد 2 کتاب و مقایسه آن‌ها با هم از لحاظ فرم و محتوا بنویسند. من موقعی که آن پایان‌نامه‌ها را دیدم گفتم خوب است که دانشجویان در ایران هم این فرصت را داشته باشند. البته این 2 رمان زاویه دید و ژانر متفاوتی دارند و خوب است که هر دو را به فارسی در اختیار خواننده‌ها قرار دارد.
او در پایان این برنامه آخرین جمله رمان «باب اسرار» را خواند: «زندگی هر قدر هم بی‌رحم باشد، انسان‌ها هر قدر هم بد باشند، کسی نیست نجاتشان بدهد جز خودشان.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.