صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دختران بزهکار به مانند جزیره‌های سرگردان | پیوند عاطفی را در خانواده‌جدی بگیرید

  • کد خبر: ۶۵۲۶۷
  • ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۹
هر نوع تلاشی برای پیش‌گیری از بزهکاری باید با توجه به این نکته باشد که انتظارات و فشار‌های اجتماعی چه‌گونه رفتار افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بررسی‌های میدانی در گستره آسیب‌های اجتماعی ما را به سمت فرار دختران سوق می‌دهد، مسئله‌ای که به اندازه‌ای جدی است که به‌هیچ‌وجه نباید از آن ساده گذشت.
دکتر مهتاب علی‌نژاد | شهرآرانیوز؛ هر نوع تلاشی برای پیش‌گیری از بزهکاری باید با توجه به این نکته باشد که انتظارات و فشار‌های اجتماعی چه‌گونه رفتار افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بررسی‌های میدانی در گستره آسیب‌های اجتماعی ما را به سمت فرار دختران سوق می‌دهد، مسئله‌ای که به اندازه‌ای جدی است که به‌هیچ‌وجه نباید از آن ساده گذشت. فرار از خانه اگرچه جرمی محسوب نمی‌شود که مجازات قانونی برای آن اعمال شود، در صورت بازگشت به خانه، غالبا مجازات عرفی و درون‌خانوادگی را به دنبال دارد: از طرد شدن از سوی خانواده گرفته تا تنبیه‌های سنگین نظیر قتل. بازنگشتن به خانه نیز آسیب‌هایی اجتماعی برای فرد فراری و سلامت عمومی جامعه دارد: از قبیل اعتیاد به مواد مخدر، تعرض، ورود به کار‌های غیرقانونی برای امرار معاش و تأمین بقای خود. اما چه‌گونه و تحت چه شرایطی دختران حاضر می‌شوند کانون خانواده را رها کنند و به دنیای پرمخاطره‌ای پناه ببرند که آسیب‌هایی متعددی به همراه دارد؟

 

دختران با امید کدام سراب خانه را رها می‌کنند؟

سودای مهاجرت و پول؟ رها شدن از خانواده آسیب‌زا؟ متولد شدن در خانواده بدسرپرست یا بدون سرپرست؟ رؤیای ره صدساله را یک‌شبه طی کردن؟ صد‌ها علت بی‌شمار هست که دختران ممکن است به هرکدام از آن‌ها استناد کنند و خانه را رها کنند و وارد دنیای نابسامان دختران فراری شوند یا به مصرف مواد مخدر وابسته شوند. با وجود دلایل متفاوت، یک ریشه مشترک در عمق دلایل مختلف وجود دارد. وجود این ریشه مشترک سبب شده است هریک از دختران با توجه به شرایط خانوادگی خود و محیطی که در آن زندگی می‌کند، یکی از آن صد‌ها دلیل را منطقی قلمداد کند و یک روز با یک کوله، از هراس ناپیدا و ناتمام و رؤیا‌های بلند، به امید ساختن زندگی‌ای با کیفیت بهتر، به استناد همان دلیل منطقی، برای همیشه خانه پدری را پشت سر بگذارد. بسا دخترانی که از پیامد‌های فرار از خانه یا مصرف مواد مخدر آشنا باشند، اما با کاوش در واقعیت زندگی خود، آن را امری دلخواه به شمار آورند و به امید اینکه پیامدی شوم برای آنان رخ نخواهد داد، پای در راه می‌گذارند.


هویت شکل‌گرفته چه‌گونه ایجاد می‌شود

آن استیصال عمیق و عجیب چه‌گونه در ذهن یک دختر نوجوان شکل می‌گیرد که او را با وجود دانستن عواقب شوم، به امید روزنه کوچکی برای سرنوشت متفاوت سوق می‌دهد؟ بستر روانی خانواده، احساس تنهایی، برآورده نشدن انتظارات فردی در تعامل با خانواده و ناموفق بودن در برآوردن انتظارات اجتماعی از خود. بیشتر دختران نوجوان و جوانی که هویت شکل یافته‌تر و مشخص‌تری دارند عموما بیش از سایر هم‌سالان خود می‌دانند چه‌گونه می‌توانند در برابر انتظارات اجتماعی و فشار‌های روانی ناشی از آن تاب بیاورند و بهترین عملکرد در سطح امکانات و شرایط خود را داشته باشند. اما آیا تاکنون اندیشیده‌اید که هویت شکل یافته‌تر چگونه ایجاد شده است و تحت چه شرایطی دختران دچار تزلزل هویت می‌شوند؟ جدا از دخترانی که در خانواده‌های معتاد به مواد مخدر به دنیا می‌آیند و بستر خانواده کاملا آماده سوق دادن آنان به سوی اعتیاد است، بسیاری از دخترانی که به انواع مواد مخدر صنعتی وابسته شده‌اند یا ایده فرار از خانه را عملیاتی کرده‌اند، جدا از آنکه به چه طبقه اجتماعی تعلق دارند، همه در یک تنهایی و سرگردانی، مشترک هستند.
 
سرعت شتابنده تغییرات اجتماعی و دسترسی آسان و سریع به شبکه‌های اجتماعی گوناگون آنان را در خود غرق کرده است. این دختران از یک سو قربانی بستر زمانی هستند که در آن زندگی می‌کنند، یعنی عصر ارتباطات، و از سوی دیگر قربانی والدین ناکارآمد هستند. پدران و مادران و بیشتر هم مادرانی که نتوانسته‌اند با آنان پیوند عاطفی مناسبی برقرار کنند و در مسیر پرورش آنان غفلت ورزیده‌اند. هویت این دختران به‌خوبی شکل نگرفته است. آنان متزلزل هستند و توانمندی زیستن در دنیای مدام به‌روزشونده را در خانواده و مدرسه کسب نکرده‌اند. هوش ذهنی آنان خوب است، اما هوش هیجانی آنان که شامل مهارت‌های اجتماعی کارآمد است ضعیف است. مهارت ارتباط مؤثر و «نه» گفتن را نیاموخته‌اند، شنیده نشده‌اند و خود را در یک تنهایی بی‌انت‌ها تنها دیده‌اند.
 
مواد مخدر و فرار از خانه ابزار‌هایی هستند که آن‌ها می‌خواهند با استفاده از آن خود را به جامعه ثابت کنند. ساختن زندگی بهتر با ابزار اشتباه ممکن نیست. این زندگی‌باختگان جامعه جدا از اینکه زندگی در فقر را تجربه کرده‌اند یا زندگی در رفاه، نتوانسته‌اند در خانواده خود احساس ارزشمندی کنند. این فرزندان در مقابل خود، دنیایی از انتظارات اجتماعی را می‌بینند و به یک تکیه‌گاه و پایگاه قوی عاطفی نیاز دارند که در برابر حجم وسیع تغییرات و انتظارات بتوانند در سایه همراهی آن پایگاه قوی آرامش بگیرند و احساس تعلق داشته باشند.


خانواده از جایگاه سنتی فاصله گرفته است

یک تصور عمومی در جامعه موجود است که خانواده آسیب‌زا را صرفا خانواده‌هایی از طبقات پایین یا درگیر فقر مالی قلمداد می‌کند در حالی که خانواده آسیب‌زا می‌تواند در هر طبقه اجتماعی وجود داشته باشد. والدین تحصیل‌کرده یا مرفه اقتصادی که نتوانند با فرزند خود ارتباط مناسب عاطفی برقرار کنند و خانواده را به مکانی امن و آرامش‌بخش برای احساس تعلق اعضای خانواده نیز تبدیل کنند جزو خانواده‌های آسیب‌زا تلقی می‌شوند.
 
در زندگی اکنون و عصر ارتباطات، ساز و کار خانواده به مثابه یک نهاد آموزش‌دهنده و پرورش‌دهنده از جایگاه سنتی خود فاصله گرفته است، زیرا سرعت پیشرفت فناوری و افزایش مخاطرات اجتماعی والدین را برای آموزش همه‌جانبه فرزندان ناکارآمد می‌سازد. خانواده در دوره کنونی ساز و کار اصلی‌اش ایجاد یک پایگاه عاطفی برای افراد خانواده است، جایی که در هیاهوی تغییرات و گسستن‌های مکرر اجتماعی، نیاز احساس تعلق و ارزشمندی فرزندان را برطرف کند. مادران به عنوان محور خانواده، مسئولیت بیشتری در این زمینه دارند. ریشه‌های هویتی دختران و پسرانتان را با برطرف کردن نیاز به احساس تعلق و ارزشمندی قوی کنید تا اعتماد متقابل شکل بگیرد و این جزیره‌های سرگردان در بحران‌های متعدد اجتماعی بتوانند در مواقع لزوم به شما پناهنده شوند، نه به فرار از خانه و مصرف مواد مخدر.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.