صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو با دوستان و شاگردان استاد مرحوم سیدمحمود کاشی الحسینی | تک‌درختی که دیگر نیست

  • کد خبر: ۶۵۵۲۹
  • ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۲
همه از طبیعت دوستی  سیدمحمود کاشی الحسینی حرف می‌زنند و از نقاشی‌های بسیاری که از طبیعت مشهد از او به یادگار مانده و از حمایت بسیارش از هنرمندان جوان مشهدی. در ادامه با چند تن از استادان پیشکسوت نقاشی مشهد و شاگردان مرحوم کاشی الحسینی درباره شخصیت هنری و اخلاق او گفتگو کرده ایم.
لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز - آخرین اثری که از مرحوم سیدمحمود کاشی الحسینی برجای مانده، یک تابلوی نقاشی آبرنگ در دره ارغوان مشهد است که دو هفته پیش به تصویر کشیده است. او به رسم معمول چندین و چند ساله اش، بومش را برداشته، با دوستان یا شاگردانش قرار گذشته و راهی دره ارغوان مشهد شده است تا زمانی که خورشید بر آسمان هست و نور هم هست، قلم فرسایی کند.
 
همه از طبیعت دوستی اش حرف می‌زنند و از نقاشی‌های بسیاری که از طبیعت مشهد از او به یادگار مانده و از حمایت بسیارش از هنرمندان جوان مشهدی. در ادامه با چند تن از استادان پیشکسوت نقاشی مشهد و شاگردان مرحوم کاشی الحسینی درباره شخصیت هنری و اخلاق او گفتگو کرده ایم.
 

این را هم بخوانید:
 

 

۲۰ سال در طبیعت نقاشی کردیم

داوود ممقانی، هنرمند پیشکسوت نقاشی مشهدی که دوست دیرینه مرحوم کاشی الحسینی است، می‌گوید: یکشنبه دو هفته گذشته بود که در دره ارغوان با هم آبرنگ کار کردیم. قرار بود پنجشنبه آن هفته هم به وکیل آباد برویم و نقاشی کنیم که متأسفانه کرونا گرفت و نتوانست بیاید.

او در یادآوری روز‌های خوش گذشته تعریف می‌کند: سر پل صیاد قرار می‌گذاشتیم و همراه با هم برای نقاشی به دل طبیعت می‌زدیم. ۲۰ سال کارمان همین بود. تا زمانی هم که کار تمام نمی‌شد، بوم و وسایلمان را جمع نمی‌کردیم. فرقی هم نمی‌کرد؛ چه نقاشی با آبرنگ باشد یا رنگ روغن. یک سینی بزرگی داشت که وقتی برای نقاشی به طبیعت می‌رفتیم برای شاگردانش صبحانه آماده می‌کرد. البته به اندازه ۵۰ نفر صبحانه آماده می‌کرد. حتی اگر هنرجویانش کمتر از این تعداد بودند.


وکیل آباد فضای مطلوب نقاشی کاشی الحسینی

به گفته حوریه اسکندری فرد، یکی از شاگردان کاشی الحسینی، باغ وکیل آباد مشهد، محل مورد علاقه آن مرحوم برای نقاشی بوده است و در تمام فصل‌ها از طبیعت آنجا نقاشی دارد. طوری که در آثارش، درختانی از این بوستان وجود دارند که امروز جایشان خالی است و قطع شده اند. او همچنین می‌گوید، استادش به تک درختی در جاده ازغد علاقه‌مند بوده و دلبستگی خاصی به آن داشته که تصویر آن در نقاشی هایش نیز هست. به تعبیر اسکندری فرد، علاقه او به طبیعت چیزی شبیه سهراب سپهری بوده است.


حامی هنرمندان جوان

اما بیش از سه دهه همکاری کاشی الحسینی با زوج هنرمند مشهد هادی تقی زاده و مژگان اعتضادی در آموزشگاه هنری فام می‌گذرد. هادی تقی زاده که توانایی صحبت ندارد، پیام داده است که نیمی از وجود من رفته است. او همچنین نوشته است: استاد سیدمحمود کاشی الحسینی، چهل سال سابقه همراهی و همگامی با هنرمندان این شهر را داشت. آشنایی من با او هم از سال ۱۳۶۵ تا به امروز حکایت از مردی دارد که بی وقفه در کنار استاد ترمه چی و دیگر هنرمندان پیشکسوت نقاشی، برای سرپا شدن انجمن هنر‌های تجسمی این شهر کوشیده است. او بدون ادعا یکی از بهترین نقاشان طبیعت گرای مشهد بوده است. کمتر نقاش پیشکسوتی در این شهر هست که نام و یاد او را در خاطر نداشته باشد.


در نگهداری آثار موزه‌ای معاصر ضعف داریم

حسین طالبی، نقاش پیشکسوت مشهدی نیز درباره مرحوم کاشی الحسینی بیان می‌کند: ۴۵ سال قبل با او در جلسات نقد و بررسی آثار نقاشان مشهد که عصر‌های پنجشنبه برگزار می‌شد، آشنا شدم. همه نقاشان سرشناس مشهد که خیلی از آن‌ها در قید حیات هستند و خیلی‌ها هم درگذشته اند، در این جلسه حضور داشتند. آنجا باید هر هفته هنرمندان با اثر جدیدی حاضر می‌شدند. آن مرحوم هم از فعالان این جلسه بود و همیشه با دست پر می‌آمد. به گفته این هنرمند پیشکسوت، آن مرحوم شخصیتی انزواطلب داشت. ساده و صمیمی بود و خیلی اهل نشان دادن هنر خود به دیگران نبود.


نگاهم به معلولیت را تغییر دادند

استاد کاشی الحسینی که مهارت نجاری هم داشته بیشتر اوقات خودش برای هنرجویانش بوم نقاشی و تابلو می‌ساخته است. یادگاری‌های او در این زمینه به زیباترین خاطرات سمانه احسانی نیا، هنرمند پرتلاش مشهدی که در اثر سانحه به معلولیت سنگینی دچار شده، تبدیل شده است.

او می‌گوید: ۱۰ سال پیش در بازارچه نیکوکاری آسایشگاه شهید فیاض بخش با استاد تقی زاده و کاشی الحسینی آشنا شدم و از همان زمان من را به کارگاه نقاشی شان دعوت کردند و مسیر هنری زندگی ام تغییر کرد.
 
در این بین، حضورم در این کلاس باعث شد نگاهم به معلولیت تغییر کند و درواقع ببینم که معلول نیستم و می‌توانم هنرم، احساسم و اندیشه ام را به جهان نشان بدهم. الان فقط حسرت می‌خوردم که کرونا نگذاشت در یک سال گذشته به طبیعت برویم. او وقتی در طبیعت قلم به دست می‌گرفت، محو کارش می‌شد و دیگر چیزی در اطرافش نمی‌دید آن قدر که عاشقانه کار می‌کرد.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.