صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

قائدی، نیمار کوچک آسیا راهی اروپا می‌شود؟

  • کد خبر: ۶۵۶۳۴
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۳
آیا مهدی قائدی، مرد اول این روز‌های استقلال که با دریبل‌هایش به نیمار آسیا شهره شده است، ستاره بعدی ایران در فوتبال اروپا خواهد بود؟
محمد امیرپور  | شهرآرانیوز؛ هواداران یوونتوس به سباستین جووینکو لقب مورچه اتمی داده بودند. مهاجم ۱۶۳ سانتی متری ایتالیایی که آمار گل زنی اش در باشگاه ایتالیایی خیلی بالا نبود، اما هم در کار‌های تهاجمی و تدافعی تیمش نقشی پررنگ داشت، هم وقتی توپ را زیر پایش می‌انداخت و به صف مدافعان باشگاه‌های سری آ می‌زد، خیال هواداران راحت بود که توپ به بهترین مقصد ممکن خواهد رسید. جووینکو در آستانه ۳۴ سالگی حالا دیگر آن مهاجم تندوتیز نیست و این روز‌ها که همراه الهلال عربستان در لیگ قهرمانان آسیا حضور دارد، به نیمکت ذخیره‌ها تبعید شده است. اما پیش از بازنشستگی جووینکو، یک مهاجم ایرانی بیش از هر کس دیگری در فوتبال آسیا لایق این است که عنوان اتمی را از او بگیرد. پسری که در بوشهر «باشو» صدایش می‌کنند و حتی ۳ سانتی متر هم از جووینکو کوتاه‌تر است، اما با همین قدوقامت کوتاه هم مدافعان آسیا در مهارش عاجزند؛ مهدی قائدی ۱۶۰ سانتی متری که دوباره نام بوشهر را به اتم گره زده است و هیچ تیم و مدافعی هم توان و قدرت تحریم کردنش را ندارد.
 

لاماسیای ایران

کمتر کسی می‌داند که باشگاه ایران جوان بوشهر سال ۱۳۲۷ و خیلی قبل‌تر از پرسپولیس، سپاهان، تراکتور و خیلی دیگر از باشگاه‌های بزرگ ایرانی متولد شد. باشگاهی که چندسال پیش اعلام ورشکستگی و انحلال کرد، اما مردم بوشهر دوباره زیر بازو هایش را گرفتند و بلندش کردند و این روز‌ها در لیگ دسته دوم فوتبال ایران رقابت می‌کند. اما این تیم ایران جوان بوشهر در همین چندسال گذشته دوتا از بزرگ‌ترین ستاره‌های فوتبال ایران را معرفی کرده است. اول مهدی طارمی که این روز‌ها سقف فوتبال پرتغال هم برایش کوتاه شده و ستاره لیگ این کشور است و نفر دوم هم کسی نیست جز مهدی قائدی. این ۲ نام را بگذارید کنار اسم‌هایی مثل عزت ا... پورقاز و محمد دانشگر و حسین ماهینی تا ایران جوان به شایستگی لقب لاماسیای ایران را بگیرد. سال ۱۳۹۶ بود که یک پسر نحیف با چهره‌ای کودکانه روبه روی دوربین برنامه تلویزیونی لیگ یک ایستاد تا مصاحبه کند. پسرک که تازه هفده ساله شده بود، به عنوان یار تعویضی به زمین آمده بود و ۲ گل برای ایران جوانی‌ها زده بود تا همه با انگشت نشانش بدهند.
 
بدون ساق بند بازی می‌کرد و روی زانوهایش جای بخیه و چند عمل جراحی هم به چشم می‌خورد. مهدی قائدی و ورودش به فوتبال ایران همین قدر ساده و سریع اتفاق افتاد؛ یک فصل بازی برای ایران جوان و زدن ۱۲ گل و تبدیل شدن به پدیده لیگ یک. استقلال خیلی زود دنبالش فرستاد و قراردادی پنج ساله پیش رویش گذاشت تا قائدی یک شبه از بازیکنی آماتور که ساق بند هم نمی‌بست، به یکی از بازیکنان پرسروصدای نقل وانتقالات فوتبال ایران تبدیل شود.

 

پایتخت ستاره کش

خیلی از ستاره‌های جوانی که مثل مهدی قائدی راهی تهران و باشگاه‌های سرخابی شده بودند، زمین خوردند. داستان مجاهد خذیراوی و سعید حلافی و خیلی‌های دیگر مثل مهدی بود؛ همان قدر بااستعداد و اعجوبه، اما درگیر حواشی و زرق وبرق پایتخت و افت فوتبالی. برای قائدی هم اوضاع خوب پیش نمی‌رفت؛ انتشار چند عکس خصوصی و اسکرین شات از چت‌های قائدی با یکی از دوستانش دست به دست شد و کلی حاشیه ساخت. سروصدا‌ها که خوابید، اتفاقی مهیب‌تر افتاد. مهدی قائدی و ۳ نفر از دوستانش نیمه شب در حال بازگشت از مهمانی در اتوبان امام علی (ع) بوشهر با خودرویی دیگر مسابقه سرعت می‌گذارند. مهدی قائدی که بدون گواهی نامه پشت فرمان هم بود، در مهار خودرو موفق نبود و خودرو آن‌ها منحرف شد و چپ کرد. دوست صمیمی قائدی فوت کرد و خودش هم آسیب زیادی دید. همین اتفاق به راحتی می‌توانست زندگی حرفه‌ای یک پسر هجده ساله را نابود کند، اما قائدی برگشت. از بیمارستان مرخص شد، حکم دادگاه و تاوان اشتباهش را پس داد و دوباره برای استقلال بازی کرد.

 

تولدی دیگر

خیلی‌ها بزرگ‌ترین خوش شانسی قائدی را جان سالم دربردن از تصادف خودرو می‌دانند، اما آمدن استراماچونی برای فوتبال مهدی تولد دیگری بود. تا پیش از آمدن استراماچونی، انگار او در یک بن بست گیر افتاده بود. به عنوان بازیکن تعویضی و دوست داشتنی علی منصوریان به زمین می‌ر فت، چندنفری را دریبل می‌زد و معمولا هم آبی‌ها در نتیجه گیری موفق عمل نمی‌کردند. اما این استراماچونی بود که قائدی را به مهاجمی زهردارتر و گل ز ن‌تر تبدیل کرد و البته زوجی مثل شیخ دیاباته که می‌توانست مکمل خوبی برایش باشد. قائدی در اولین فصل حضور در استقلال فقط ۲۹۵ دقیقه بازی کرد و گلی نزد.
 
در دومین فصل هم فقط ۳ بار پایش به گل زنی باز شد. اما در سومین فصل شکوفا شد و ۱۰ گل زد و ۸ پاس گل داد. قائدی بازی به بازی بهتر شد و پیشرفت کرد. حرکات عمقی اش مؤثرتر شد، دریبل هایش به موقع‌تر و حرکات انفرادی اش موفق تر. استراماچونی او را به بازیکنی کامل‌تر تبدیل کرد، اما فراموش نکنیم انگار یک الماس جادویی، یک طلسم عجیب و شاید هم یک هاله محافظ مهدی قائدی را از همه این گردنه‌های خطرناک عبور داد تا امروز در لیگ قهرمانان گل هایش را تماشا کنیم و لذت ببریم.
 
 

بوی اروپا

ستاره‌ای که خیلی‌ها منتظر زمین خوردنش بودند و خیلی‌های دیگر منتظر بودند تا مثل دیگر بازیکنان تکنیکی جنوبی به نماد افسوس تبدیل شود، این روز‌ها در ۲۲ سالگی مؤثرترین ستاره استقلالی هاست.
 
بازیکنی که گل هایش در همین لیگ قهرمانان استقلال را سرپا نگه داشت و درحالی که به آخرین روز‌های قراردادش با استقلال نزدیک می‌شویم، همه از بوی ترانسفر اروپایی و افتادن در مسیری مشابه مهدی طارمی برایش می‌گویند. انگار هیچ کس حریف باشوی کوچک بوشهری نیست؛ نه مدافعان الاهلی که ستون‌های دفاعی تیم ملی کشورشان هستند، نه مهدی بن عطیه الدحیل که یقه خیلی از مهاجمان اروپا را در یوونتوس و رم گرفت، اما تسلیم باشوی اتمی شد. نماد افسوس حالا به پرنده خوشبختی تبدیل شده است، بعد از گل زنی اش فلوت می‌نوازد و منتظر است تا یکی از باشگاه‌های خوب اروپایی پا پیش بگذارد و راهی شود. پسری که حالاحالا‌ها جا دارد گل‌ها و دریبل‌ها یش را ببینیم و لذت ببریم از پدیده‌ای که در لاماسیای بوشهر رشد کرد و بزرگ شد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.