دو هفته پایانی زندگی پیشوای آلمان نازی، آدولف هیتلر، در پناهگاهی در برلین گذشت که ۹ متر زیر زمین بود و از دیوارهای سیمانی قطورش هیچ صدایی خارج نمیشد.
عاطفه همایونی | شهرآرانیوز - دو هفته پایانی زندگی پیشوای آلمان نازی، آدولف هیتلر، در پناهگاهی در برلین گذشت که ۹ متر زیر زمین بود و از دیوارهای سیمانی قطورش هیچ صدایی خارج نمیشد. هنگامی که هیتلر وارد این پناهگاه شد، هنوز هم به پیروزی باور داشت. او از میان ۵۰ اتاق این قرارگاه، سه اتاق را به خود اختصاص داده بود و هر روز نقشهها را بررسی و دستورهای جدیدی صادر میکرد. او برای قوای نظامی که به وضوح از متفقین شکست خورده بودند، آرایشی جدید تنظیم میکرد و سخنانش روز به روز بیشتر از واقعیت دور میشد. در این میان وفادارانی که هنوز به دیدن هیتلر میآمدند، هم در این بازی غرق میشدند و فراموش میکردند که دیگر حاکم سرنوشت خود نیستند.
زمانی که هیتلر بالاخره متوجه شد دیر یا زود به دست روسها میافتد، دیوانه وار به کسانی که آلمان را فروخته بودند، بدوبیراه میگفت. او معتقد بود آلمانیها مستحق سرنوشت شومی هستند که برایشان رقم میخورد، زیرا به فرمانهای ناسیونال سوسیالیسمی که پیشوا پیش رویشان قرار داده بود، عمل نکرده بودند. پیش از همه، اما یهودیها مقصر بودند. هیتلر به این نتیجه رسیده بود که چرچیل هم قطعا یهودی است، زیرا بریتانیا از سال ۱۹۴۰ به بعد، به پیشنهادهای صلح آلمان بی اعتنایی کرده بود. سرانجام هیتلر که یکی از ژنرال هایش، قانعش کرده بود هیچ نیرویی برای دفاع از برلین باقی نمانده است و برای ادامه زندگی، گزینهای جز اسارت ندارد، به خودکشی تن داد.
هیتلر و همسرش، اوا براون، که در همان پناهگاه به طور رسمی ازدواج کرده بودند، تصمیم گرفتند با سم جان خود را بگیرند. اوا براون ۱۶ سال وفادارانه به هیتلر عشق ورزید، اما تنها ۳۶ ساعت همسر رسمی پیشوا بود. پس از مراسم ازدواج آن دو، هیتلر وصیت نامههای سیاسی و شخصی خود را به منشی اش دیکته کرد. پس از نوشتن وصیت نامه، هیتلر از ترس اینکه جسدش به صورت مومیایی در موزههای مسکو به نمایش دربیاید، دستور داد بنزین کافی برای سوزاندنش بیاورند.
در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ (۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۴) همه چیز که آماده شد، هیتلر ابتدا سم را روی سگ خودش آزمایش کرد. سم کارساز بود و سگ بیچاره گیج شد و جان داد. هیتلر یونیفرم نازیها را به تن کرد و اوا لباسی آبی با رگههایی سفید پوشید. آن دو در اتاق را بستند و روی یک کاناپه کوچک کنار هم نشستند، سم را سرکشیدند و سپس هیتلر به اوا و خود شلیک کرد. هیچ صدایی از پناهگاه به بیرون درز نکرد، اما کابوس تمام شده بود؛ هرچند این پایان، برای چندمیلیون بی گناهی که در طول جنگ جهانی دوم جان باخته بودند، بسیار دیرهنگام بود. مردی که اروپا را به جنگ جهانی کشاند و بدبختی و نابودی بی حدوحصری را در سراسر قاره گسترش داد، مرده بود. دو تن از ملازمان هیتلر، اجساد آنها را در پارک بالای پناهگاه سوزاندند و بقایا را همان جا خاک کردند.
عجیب آنکه وفاداران هیتلر در آخرین نمایش خود برای ادای احترام به پیشوا، در پناهگاه ماندند و یک روز پس از مرگ هیتلر و اوا به زندگی خود پایان دادند. درمیان این افراد، مرگ گوبلز، وزیر تبلیغاتی هیتلر، و خانواده اش بسیار وحشتناک است. او و همسرش ماگدا عهد کردند جان تمامی فرزندانشان را بگیرند. آنها به ۵ دختر و تنها پسر خود داروی آرام بخش دادند و وقتی بچهها گیج شدند، به آنها سم خوراندند. دختر بزرگتر که ۱۲ سال داشت، در مقابل خوردن سم مقاومت کرد، اما درنهایت سم را به دهانش ریختند. کودکانی که تا ۳۰ آوریل در پناهگاه بازی میکردند و میخندیدند، حالا بی جان بر زمین افتاده بودند.
هفت روز بعد از این اتفاقات، با ویرانی بیشتر آلمان، جنگ در اروپا پایان یافت و آتش جنون آدولف هیتلر برای همیشه خاموش شد.
منبع: واشنگتن پست، کتاب «آلمان نازی»، نوشته مایکل لینچ.