صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

به تختی می‌روم گریه‌ام می‌گیرد!

  • کد خبر: ۶۵۸۴
  • ۱۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۹
  • ۱
پای درددل‌های اصغر جانداری، پیش‌کسوت ابومسلمی فوتبال مشهد

مرتضی اخوان - شماره 6 به دفاع سنجاق شده بود. همه تیم هم که برای حمله روی دروازه حریف آوار می‌‎شدند، باز شماره6 در قامت یک هافبک‌دفاعی کلاسیک امروزی به قلب دفاع می‌نشست تا سنگر مشکی‌پوشان را از گزند شبیخون حملات احتمالی حریف حفظ کند. هافبک سمج ابومسلمی تاریخ فوتبال مشهد، از عشق به ابومسلم می‌گوید و اینکه داستان مشکی‌ها با تمام داستان‌های دنیا فرق می‌کند. او این‌روزها دل‌خسته از بی‌مهری‌های فوتبالی، معتقد است پیش‌کسوتان، هیچ به فکر مدیران نمی‌آیند و مهجورند. علی‌اصغر جانداری، ستاره خط هافبک ابومسلم در دهه60، میهمان این هفته «سه‌شنبه‌ها با پیش‌کسوتان فوتبال» است.

 

به وقت تولد
چهارم بهمن‌ماه1338 در خیابان بهار مشهد به دنیا آمدم و از چهارسالگی بزرگ‌‌شده کوی دکترا هستم. 2 خواهر و 3 برادریم که همه اهل ورزش‌اند. خواهرانم والیبال کار می‌کردند و در سطح بالا مربیگری هم کرده‌اند. یکی از برادرانم وزنه‌بردار بود و در عرصه بین‌المللی رتبه چهارمی هم دارد و برادر دیگرم هم فوتبال بازی می‌کرد. می‌توانم بگویم خانواده‌ای تمام‌ورزشی بودیم.

 

تعداد فرزندان
2 تا فرزند دارم؛ یک دختر و یک پسر.

 

فعالیت‌ها و افتخارات فوتبالی
فوتبالم را از نوجوانان ابومسلم شروع کردم و همان دوران نوجوانی یکی‌دوسالی برای «25شهریور» بازی کردم. بعد از آن به ابومسلم رفتم و سال آخر فوتبالم را هم در توربو گذراندم. سال 54 تا 69 فوتبال بازی کردم. در این مدت با ابومسلم بارها قهرمان لیگ استان شدیم و آن‌موقع لیگ کشور به شکل امروز نبود و بیشتر حضور در تورنمنت‌های مختلف بود که همیشه همراه ابومسلم فوتبال آبرومندی را برای خراسان بازی می‌کردیم.

 

دوران مربیگری
بعد از پایان فوتبالم به‌واسطه اینکه یک معلم بودم، خیلی سریع به سراغ مربیگری رفتم. کارم را به‌عنوان بازیکن‌مربی با تاکسی‌رانی شروع کردم و سال بعد هم با شاهین در لیگ استان عملکرد موفقی داشتیم. یک دوره هم مربی بانک صادرات بودم؛ تیمی که در آن مقطع بازیکنان زیادی را به استخدام بانک درآورد و ستاره‌های زیادی در این تیم بازی می‌کردند. بعد از آن سال‌ها در تیم‌های پایه ابومسلم مربیگری کردم. از سال حضور مظلومی در ابومسلم هم به‌مدت 6 سال در کادرهای مختلف ابومسلم، به‌عنوان دستیار کار کردم. از کار با مظلومی بگیرید تا پورمهدی، پیروانی، مرحوم حجازی، فرهاد کاظمی و...، در کادر مربیان سیاه‌جامگان هم بودم.

 

شاگردان
رضا ناصحی شاخص‌ترین آن‌ها بود که خودم اجازه‌اش را گرفتم و از فرش‌آرا به ابومسلم آوردم.

 

شغل در کنار فوتبال
بازنشسته آموزش‌وپرورش و دبیر ورزش هستم.

 

خودرو و منزل
پراید دارم و منزلم هم در بولوار سازمان آب است.

 

آخرین فعالیت ورزشی
4 سال پیش با نسل ابومسلم در لیگ دسته‌دوم بودم. دستیار رمضان شکری و بعد هم سرمربی تیم شدم؛ اما متأسفانه تیم فرجام خوبی نداشت و بعد از آن دیگر کار مربیگری نکردم.

 

تلخ‌ترین و شیرین‌ترین اتفاق فوتبالی
تلخ‌ترین اتفاق به نظرم ازدست‌دادن دوستانی بود که فوتبال این شهر به آن‌ها مدیون است. کاظم غیاثیان، محمد اعظم، علی روحانی و...؛ اما شیرین‌ترین اتفاق به نظرم ظهور فوتبالیست‌هایی از این شهر بود که مایه افتخار بودند. خداداد عزیزی، رضا عنایتی، حسین بادامکی و... .

 

حال‌وروز امروز فوتبال مشهد
به نظرم هر چه بگویم تأثیری ندارد! فوتبال ورزشی است که راحت می‌توان روی آن شناخت پیدا کرد؛ اما ما متأسفانه برای آینده فوتبالمان هیچ‌وقت برنامه‌ریزی درستی نداشته‌ایم و همیشه جلوی پایمان را نگاه کرده‌ایم. در مشهد خیلی چیزها سر جایش نیست و مدیریت ورزش کارش را به‌خوبی انجام نمی‌دهد. این باعث می‌شود که حال فوتبالمان بد باشد.

 

گله فوتبالی
وقتی می‌بینم در دنیا چگونه به پیش‌کسوتان‌ احترام می‌گذارند، دلم می‌سوزد. وقتی به تختی می‌روم، گریه‌ام می‌گیرد. با خودم می‌گویم چرا فوتبال ما این‌طور
شده است؟!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
نظری
۰۰:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۵
دوران راهنمایی سالهای66تا69مربی ورزش مدرسه استقلال بودندسال 68در
مسابقات ناحیه5مشهد زمین چمن فردوسی نایب قهرمان شدیم
منم3گل توی اون مسابقات زدم یادش بخیر.
معلم بسیار جنتلمن و مهربان بود.

باسپاس