صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به جلوه‌های شب قدر در ادبیات

  • کد خبر: ۶۵۹۱۶
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۲
شاعران مسلمان با توجه به اهمیت شب قدر که شب نزول کتاب آسمانی ماست، با نگاه‌های مختلف به آن پرداخته اند. در ادامه نگاه و نظر شاعران گذشته و معاصر را که مانند تاریخ نویسی مجرب، برای هر دوره و شرایط و مناسبتی حرف و تجربه‌ای برای گفتن دارند، درباره شب‌های قدر از نظر گذرانده ایم.
لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز - «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند» این بیت حافظ شیرازی با تلویح به شهادت حضرت علی (ع) و به جمله معروف «فزت و رب الکعبه» (به خدای کعبه که رستگار شدم) اشاره دارد. آن هم در شبی که «لیله القدرخیرمن الف شهر» است. شبی بهتر از هزاران ماه.
شاعران مسلمان با توجه به اهمیت شب قدر که شب نزول کتاب آسمانی ماست، با نگاه‌های مختلف به آن پرداخته اند. مولانا می‌گوید، حاجات در شب قدر برآورده می‌شود و ناصرخسرو براین نظر است که قدر انسان در شب قدر نهفته است و جامی هم می‌گوید: هر شب، شب قدر است، اگر قدر بدانی.
در ادامه نگاه و نظر شاعران گذشته و معاصر را که مانند تاریخ نویسی مجرب، برای هر دوره و شرایط و مناسبتی حرف و تجربه‌ای برای گفتن دارند، درباره شب‌های قدر از نظر گذرانده ایم.


هر دلی از حلقه ای، در ذکر یا رب یا رب است

ادبیات، آیینه‌ای برای تجلی آیین‌های ایرانی و مذهبی همچون شب قدر است که هم شاعران گذشته و هم معاصران به آن توجه داشته اند. فقط تفاوت اینجاست که در ادبیات کلاسیک، شاعران موضوعات دینی را به صورت نامحسوس و انتزاعی بیان کرده اند؛ اما در همین بیان آن قدر نشانه‌های زیبا و نمادین نهفته است که انسان را به تعمق فرو می‌برد. استقبال از رمضان، وداع، لیالی قدر، شهادت امیرالمومنین (ع)، آداب و رسوم روزه داری، افطار و سحر، تزکیه روح و جسم در این ماه، همه و همه مضامینی هستند که در اشعار شعرا به آن‌ها در فصل‌هایی به عنوان «رمضانیه» و «قدریه» و «فطریه» اشاره شده است.

نکته اینجاست که معارف اخلاقی و آموزه‌های دینی در ادبیات سرزمین ما بیشتر در قالب مثنوی سروده شده که در اشعار شاعرانی همچون مولانا، عطار نیشابوری، سنایی، جامی و... می‌توان آن را به خوبی دید. درواقع شاعر در مثنوی با بیان یک روایت شیوا و جذاب به توصیف معارف دینی می‌پردازد که بی شک در تأثیرگذاری نگاه شاعر مؤثر است.

مولانا در یکی از اشعارش، شب قدر را شب إحیا و شب زنده داری می‌داند و چنین می‌سراید:

مهمان توام‌ ای جان زنهار مخسب امشب‌
ای جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب

روی تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد‌
ای شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب‌
 
ای سرو دو صد بستان آرام دل مستان
بردی دل و جان بستان زنهار مخسب امشب‌
 
ای باغ خوش خندان بی تو دو جهان زندان
آنی تو و صد چندان زنهار مخسب امشب

ناصرخسرو در قصیده‌ای طولانی، قدر انسان را نهفته در شب قدر می‌داند و می‌گوید برای دستیابی به آن باید در این شب از آیات قرآن کریم قرائت کرد:‌
 
ای که ندانی تو همی قدر شب
سوره واللیل بخوان از کتاب

قدر شب اندر شب قدر است و بس
برخوان آن سوره و معنی بیاب

سعدی نیز از شاعرانی است که به این عنوان، توجه دارد و در شعری، درک شب قدر را با روزه داری پیوند می‌زند:
 
اى دوست روزهاى تنعم به روزه باش
باشد که در افتد شب قدر وصال دوست

و، اما شب قدر در شعر لسان الغیب، حافظ شیرازی نیز جلوه گر است:

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تأثیر دولت از کدامین کوکب است

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی ازحلقه ای، در ذکر یا رب یا رب است

او مانند یک مصلح و نقاد می‌کوشد، چهره اصیل و فراموش شده مقدسات را نمایش دهد و به نقد سلوک دینی جامعه زمان خود بپردازد.

به می‌سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود زراه و رسم منزل‌ها
 
حافظ همچنین راه نجات و رستگاری را در اعتدال دینی می‌داند و آن را به همه آدمیان توصیه می‌کند:

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات 
نکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش


راه پرهیز کردن از خویشتن

اما پرداختن به مقوله شب قدر از دوره سبک عراقی که عرفان وارد شعر فارسی شده در اشعار شاعران و ادیبان بیشتر هویدا شده است و معنا‌های دیگری هم در آن دیده می‌شود و قدر را به عنوان قدرنگه داشتن در هر زمانی دانسته اند. در «اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید» به مقدمه و تصحیح دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی آمده است: «شیخ ما گفت «اِنّ اَکرمَکُم عند اللّه اَتقیکُم»، گرامی‌ترین شما پرهیزگارترین شماست و پرهیزکردن از خودی خود است و ازین معنی بود که، چون تو از نفسِ خود پرهیز کردی، به وی رسیدی «و هذا صراطُ ربّکَ مستقیماً» این است راهِ من، دیگر همه کوری است.»

او همچنین تأکید می‌کند: «این راه، صوّام (روزه دار) را نبوَد و قُوّام (ایستادگان به نماز) و عابد و ساجد و راکع را نبوَد. این راه پرهیز کردن است از خویشتن. چون این بکند آنگاه می‌گوید «و هذا صراطُ ربّکَ مستقیماً» این است راه من اگر راهِ من می‌خواهی.»

در تذکره الاولیای عطّار نیشابوری هم در ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی اشاره می‌شود که: «مؤمن را همه جایگاه‌ها مسجد بُوَد و روز همه آدینه بود و ماه همه رمضان بود یعنی هر کجا که بود با خدای بود.»

توجه به این معانی هم برای مردم این روزگار، پندآموز و راه گشاست. گویا واژه قدری که در لغت به معنای ارزش و اعتبار، اندازه و مقدار، شأن و بزرگی، خوبی و برابری است و به معنای فرمان و حکم خداوند درباره بندگان و سرنوشت آن هاست، در «لیله القدر» خوش نشسته است و برابر با هزار ماه ارزش دارد، اما نشانه‌ای شده است بر اینکه انسان همیشه و در طول زندگی و در فراز و فرود‌ها می‌تواند قدرنگه دار باشد.

اشاره مولانا هم به این قدرشناسی از این بیت شعر پیداست:

نه همه شب‌ها بود قدر اى جوان
نه همه شب‌ها بود خالى از آن


شب تقسیم زندگی، شب قدر

اما بیان شاعران معاصر به موضوعات و مضامین مذهبی عینی‌تر است و سعی می‌کنند با بیان جزئیات، با خوانندگان خود ارتباط برقرار کنند که این یکی از ویژگی‌های شعر معاصر است و در اشعار کلاسیک کمتر دیده می‌شود. این شعر علیرضا قزوه با موضوع رمضان نشانه‌ای از این نگاه است:

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان 
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان 
 
هرچه جان بود سپردیم به آواز خدا 
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان 
 
شام آخر شد و با گریه نشستیم به وداع 
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان

مرتضی امیری اسفندقه شاعر خراسانی نیز شعری زیبا و مناجات گونه در مفهوم شب قدر دارد و این شب را، شب تقسیم زندگی و درخواست بندگی و باز شدن در‌های معنوی به روی انسان می‌داند:

رمضان است و ماه نیمه بدر
شب تقسیم زندگی، شب قدر

شب قدر است و من همان تنها
دورم از هی هی و هیاهو‌ها
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.