صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایت‌هایی از برگزاری مراسم اولین شب قدر در حرم رضوی و ۴ گوشه مشهد | شرح قدر در شهر

  • کد خبر: ۶۵۹۹۴
  • ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۶
در هر گوشه از مشهد، زیر آسمان شهر، نجوای «خلصنا من النار یا رب» به گوش می‌رسد. میادین و کنار بولوار‌های شهر و فضا‌های باز مساجد، نقطه‌ای برای آرام گرفتن جمعیتی شده که در اولین شب قدر، رو به آسمان دست به دعا برداشته اند.
به گزارش شهرآرانیوز؛ در هر گوشه از مشهد، زیر آسمان شهر، نجوای «خلصنا من النار یا رب» به گوش می‌رسد. میادین و کنار بولوار‌های شهر و فضا‌های باز مساجد، نقطه‌ای برای آرام گرفتن جمعیتی شده که در اولین شب قدر، رو به آسمان دست به دعا برداشته اند. عده‌ای هم پای آمدن تا زیر آسمان شهر نداشته اند و این شب‌ها از روی تخت‌های بیمارستان، چشم به صفحه تلویزیون می‌دوزند و حال و هوای شب‌های قدر را این گونه به جان بیمارشان می‌دمند.
 
برای جلوگیری از خطر ابتلا به کرونا، مراسم شب قدر متفاوت از قدر‌های گذشته مان برگزار می‌شود. چهره‌ها پشت ماسک‌ها و دل‌ها گرفته از روزگار کرونا زده، اما امیدوار به باز شدن دری به روی حاجت‌ها و آرزوها. هوای اردیبهشتی مشهد با سوسوی چراغ‌های برق، نیمه شب را با زمزمه‌های روزه داران حال و هوای معنوی بخشیده است. سازمان تبلیغات اسلامی با هماهنگی دستگاه‌های متولی در ستاد کرونا، ۲۵ نقطه از شهر مشهد و فضا‌های باز مساجد را با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و دستورالعمل‌های بهداشتی برای برگزاری مراسم شب قدر مجاز اعلام کرده است و در این نقاط روزه داران جمع شده اند.
 
جمعیتی راه بارگاه منور رضوی را در پیش گرفته اند، ساکنان هسته مرکزی مشهد، میدان بزرگ شهدا را و در دیگر نقاط شهر، مردم در هر منطقه‌ای به نزدیک‌ترین میدان یا بولوار و فضا‌های سبز شهری آمده اند. آنچه در ادامه روایت می‌شود، توصیفی از برگزاری مراسم شب قدر در حرم مطهر رضوی و ۴ گوشه مشهد و مناطق تعیین شده در اولین شب قدر است که خبرنگاران ما بخشی از حال و هوای آن را به تحریر درآورده اند.


دل‌هایی که در حرم به سمت خدا پریدند

در خبر‌ها آمد که ویژه برنامه‌های شب‌های قدر امسال هم مثل سال گذشته، در حرم مطهر رضوی با رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی، برگزار می‌شود. بناست مراسم بعد از نماز مغرب و عشا و با حضور تعداد محدودی از زائران، در صحن‌های حرم مطهر با مرکزیتِ صحن پیامبر اعظم (ص) برگزار شود؛ پس ساعاتی قبل، خودم را به حرم می‌رسانم تا یکی از کسانی باشم که در شب نوزدهم رمضان در حرم مطهر رضوی قرآن به سر می‌گیرد. صحن و سرا‌های حرم منور رضوی مفروش و سیاه پوش شده است. بعد از نماز است و اطرافم را گروه گروه افراد پر کرده اند.

ایرج قبل از قرنطینه برای کاری از بروجرد به مشهد آمده است و امسال توفیق یافته در حرم باشد. معتقد است «توفیق مضاعف نصیبش شده» و می‌گوید: هر سال شرکت می‌کردم، اما امسال قسمت شد در حرم، روزی یک سالم را از خدا بگیرم.

حسینی، طلبه جوانی است که چند ماهی است پدر شده و همراه همسرش آمده اند تا درکنار فرزندشان برای مولای متقیان سوگواری کنند. او می‌گوید: بزرگی صحن‌ها فضای مناسبی را برای برپایی مراسم فراهم کرده است و می‌توان در شرایط شیوع کرونا، با ایمنی مناسبی سوگواری کرد و از خوان نعمت الهی توشه برداشت.
خانم صفوی هم حضورش در حرم به خاطر رعایت همین پروتکل‌های بهداشتی است.
 
او می‌گوید: سال گذشته برای شب قدر به مراسمی که نزدیک خانه مان در خیابان توحید برگزار شده بود رفتم، اما چون می‌دانم در حرم مسائل بهداشتی با کنترل بیشتری رعایت می‌شود امسال آمدم حرم تا هم ایمنی بیشتری داشته باشم و هم درکنار آقای مهربانی‌ها احیاداری کنم. ازآنجاکه بناست مراسم زیاد طولانی نباشد، بلافاصله بعد از تلاوت آیاتی درباره ماه مبارک رمضان، برنامه شب قدر آغاز می‌شود.
دعای جوشن کبیر و الغوث زائران بارگاه رضوی، حال عجیبی به دلم داده. میانه این حال با خودم فکر می‌کنم «اگر کرونا نبود، چقدر دل منتظر که در حرم امام امشب به سمت خدا پرواز می‌کرد.» بله؛ اگر کرونا نبود...



دعا برای شفای بیماران کرونا

محدثه شوشتری
صدای دعا بین صدای رفت و آمد ماشین‌ها گم نمی‌شود. نجوای دعای جوشن کبیر از هر گوشه میدان شهدا به گوش می‌رسد. از هر طرف میدان، روزه داران خودشان را به میان جمعیت رسانده اند. صحن میدان شهدا وسیع است و شاید همین مسئله، دلیل انتخاب خیلی از شرکت کنندگان مراسم شب قدر باشد؛ زیرا از حضور در جمعیت و خطر ابتلا به کرونا نگران نیستند. این دومین ماه رمضانی است که شب‌های قدر را متفاوت از سال‌های قبل‌تر از آن کرده است؛ سال‌هایی که جمعیت زانو به زانو و شانه به شانه هم می‌نشستند و دعا می‌خواندند و قرآن بر سر می‌گرفتند.

در وضعیت قرمز کرونایی مشهد، برای رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، صندلی‌ها هر چند با فاصله مناسب از هم در میدان شهدا چیده شده اند، باز هم مردم یک در میان روی صندلی‌ها نشسته اند؛ چهره‌هایی که پشت ماسک‌ها سر بر آسمان برافراشته اند و نجوا می‌کنند. حضور بچه‌ها کنار پدر و مادر، جمع‌های خانوادگی را نشان می‌دهد که کتاب دعا به دست در گوشه‌ای از میدان نشسته اند.

اعمال شب قدر در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، به ترتیب به جا آورده می‌شود؛ خواندن قرآن، نماز، ذکر، دعا و ....
هر کس دلش را به نوعی گره زده است با امام اول شیعیان. چهره‌هایی که خیس اشک اند، خبر از دل‌های شکسته می‌دهند یا دل‌های محتاج به برآورده شدن حاجتی. حال آدم‌ها اینجا خریدنی است؛ اینجا نه از تظاهر و نه از خودنمایی، خبری نیست؛ زنی میان جمعیت هق هق کنان اشک می‌ریزد و از بارگاه الهی طلب مغفرت‌
می‌کند.

جوانی آن سو، سرش را لا به لای کتاب دعا قرار داده و با خدایش نجوا می‌کند. هر کسی به گونه‌ای غرق در دعا و رسیدن به آرامش پس از دعاست. حتی پاکبانی که در حال رفت و روب میدان است، تکیه بر جارو، لحظاتی مکث می‌کند و همراه با جمعیت دعا می‌خواند.
خواندن دعای جوشن کبیر تمام می‌شود، اما جمعیت در حال زیاد شدن است. کم کم سکو‌های سیمانی اطراف میدان شهدا هم محلی برای آرام گرفتن مهمانانی می‌شود که رو به بارگاه منور رضوی، زیر لب دعا زمزمه می‌کند.

پایان بخش مراسم شب نوزدهم ماه رمضان، دعای فرج و توسل به ائمه اطهار و دعا برای شفای بیماران به ویژه بیماران کرونایی است که این روز‌ها روی تخت‌های بیمارستان‌ها نفس هایشان به خِس خِس افتاده است. شب زنده داران دعا می‌کنند که هر چه زودتر سایه کرونا از سر بشر برداشته شود و بیمارانی که این روز‌ها در جدال با این ویروس هستند، زودتر از جهنم کرونا نجات یابند.


«الغوث»‌هایی به سوی آسمان

تکتم جاوید
درست زیر سقف آسمان. یک سو میان درختان حاشیه بولوار امامت و آن سوی دیگر درختان کهن سال پارک ملت. عطر دل انگیز شب‌های قدر با بوی سبزه و چمن مشام را پرکرده است. از کوچه و خیابان‌های اطراف نوای «الغوث الغوث» به گوش می‌رسد و نزدیک‌تر سراسر دوسوی بولوار را صندلی‌هایی با فاصله دومتر چیده اند. هرکس به هوای دل خودش گوشه‌ای را پیدا کرده و نشسته است؛ تنها یا با خانواده. بعضی دیگر فرش و پتو آورده اند و در پیاده رو نشسته اند. برخی مفاتیح به دست خط می‌برند و عده‌ای با تلفن همراه.
 
زن، مرد و پیر و جوان و حتی کودک و نوزاد هم بینشان هست. آن‌ها که هوای دنج می‌خواستند بین خودشان و صاحب این شب، در تاریکی پیاده رو نشسته اند. فضا را که می‌بینی ترس از کرونا و انتقال آن از بین می‌رود. علاوه بر صندلی‌های با فاصله، زنان و مردانی که کارت مأمور بهداشت روی سینه دارند، بین عزاداران راه می‌روند با یک ظرف ماده ضدعفونی کننده و یک بسته ماسک که هیچ کس بدون رعایت پروتکل‌ها نباشد. حتی به آن‌ها که در پیاده رو و روی فرش و با خانواده خود نشسته اند، زدن ماسک را تذکر می‌دهند.

مادری را میان جمعیت می‌بینم که مقابل صندلی فرش کوچکی انداخته است و دودختر دوقلوی چهار یا پنج ساله اش کنار قنداق نوزادی مشغول بازی هستند و خودش جوشن کبیر خط می‌برد. می‌گوید: بهتر از اینجا پیدانکردم؛ فضای باز و هوای آزاد، خیال آدم را بابت کرونا راحت می‌کند. بچه‌ها هم با خیال راحت بازی می‌کنند. باوجود داشتن نوزاد چهارماهه، نتوانستم امشب را خانه بنشینم و سعادت آن را از دست بدهم. تا دلتان بخواهد نوجوانان و جوانان در جای جای خیابان نشسته اند. از یک نفر تا چندنفر. یکی از آنان که نامش نوید است، می‌گوید: سال‌های قبل از کرونا پاتوق این شب‌های ما هیئت محله خودمان بود، اما پارسال که مجبور به خیابان نشینی و عزاداری شدیم، دیدیم چندان هم بد نیست. اینجا را انتخاب کردیم که روبه روی پارک و باصفاتر است.

الهام دختر جوان دیگری است که تنها روی سکوی کوچک کنار دیوار نشسته است و از ابتدای مراسم فقط اشک می‌ریزد. دلیل اشک هایش، رفتن مادری است که سال گذشته در چنین شبی کنارش بود: کرونا در این یک سال جان مادرم، دایی بزرگم و دوست صمیمی ام را گرفته است و امشب آمده ام تا برای همه لحظات تنهایی ام اشک بریزم. یک لحظه هم تصویرشان از مقابل چشمانش دورنمی شود. مدام اسم آن‌ها را می‌آورد، اما نام مادرش که می‌آید، گریه امانش نمی‌دهد. ساعت از ۱۰ که می‌گذرد نوحه خوانی شروع شده، خیابان‌های اطراف پر از خودرو پارک شده است و جمعیت تقریبا همه صندلی‌ها را گرفته اند. صدای ناله و زاری آن‌ها که دلشان هوایی شده بلندتر است، آن قدر بلند که به راحتی به آسمان می‌رسد.



رعایت خودجوش شیوه نامه‌های بهداشتی

الهام مهدیزاده
در اولین شب قدر، هرکسی دنبال گمشده‌ای بود، گمشده‌ای که فقط خودش می‌دانست و خدای خویش. همه دست‌ها رو به آسمان باز شد تا برسد به سقف آرزوها. هرکسی گوشه‌ای را انتخاب کرده بود. خیلی‌ها از خانه‌ها و پای تلویزیون و خیلی‌ها داخل حیاط مساجد، خیلی‌ها هم از روی تخت‌های بیمارستان. شب شنبه اولین شب قدر سال ۱۴۰۰ بود. سال قبل هم قدرمان متفاوت بود. با همین ماسک و دل نگرانی‌های کرونا و داستان هایش.... در اولین شب قدر شلوغی خیابان‌ها به چشم می‌آمد.

دو سه خانواده از مسیر بولوار هنرستان پیاده سمت مسجد امیرالمومنین (ع) می‌روند. بیشترین خوشحالی را دو پسربچه‌ای دارند که با قدم‌های کودکانه دوان دوان چند قدمی از بزرگ تر‌ها جلوتر می‌روند و با خنده‌های ریز کودکانه منتظر می‌ایستند تا پدر و مادر به آن‌ها برسند.

بوی اسپند می‌آید. نرسیده به مسجد امیرالمومنین (ع)، یکی از مغازه داران محله، روی زغال‌های سرخ، اسپند می‌ریزد. بوی دود اسپند به همه خانه‌ها و مغازه‌ها راه کشیده است. جلو در حیاط مسجد میز گذاشته اند با چند ردیف بطری آب کوچک و الکل برای ضدعفونی کردن. داخل محوطه حیاط مسجد با چندین ردیف صندلی پر شده است. چند مرد جلو میز ایستاده اند و خانواده‌ها را راهنمایی می‌کنند که چگونه صندلی‌ها را پر کنند تا هم بین آن‌ها با خانواده دیگر فاصله باشد، هم پروتکل‌های بهداشتی رعایت شود. مداح مسجد، بخش‌های ابتدایی دعای جوشن کبیر را می‌خواند و خانواده‌ها که با خود کتاب مفاتیح الجناح آورده اند، او را در خواندن ذکر «الغوث الغوث» همراهی می‌کنند. زمزمه الغوث از پشت ماسک‌ها آرام به گوش می‌رسد. چند مأمور نیروی انتظامی گوشه‌ای از خیابان مسجد ایستاده اند و چشم به حضور مردم دارند.

خانم جوانی تنها نشسته است. همراه مداح، جوشن کبیر قرائت می‌کند و اشک می‌ریزد. با صدایی بغض آلود از حضورش و خواسته دل می‌گوید؛ «قدر هم را بدانیم. من قدر مادرم و بودنش را ندانستم. حالا که نیست، حالا که خانه اش خالی شده است، می‌فهمم چقدر او را کم دارم.»
شب‌های قدر مسجدالرضا (ع) در بولوار فکوری هم برای قدیمی‌های محله با خاطرات زیادی همراه است، خاطراتی از حضور همسایه‌ها و ساکنان و کنار هم بودن ها. مسجد امشب زیاد شلوغ نیست. طبقه بالای مسجد مخصوص بانوان است. دور تا دور مسجد صندلی گذاشته اند.

چند خانمی که برای برگزاری مراسم شب قدر آمده اند، بدون نیاز به نظارت کسی، با فاصله از یکدیگر نشسته اند. همه با ماسک دعا را نجوا می‌کنند.
مسیر برگشت، دوباره از جلو مسجد امیرالمومنین (ع) محله هنرستان است. دعای جوشن کبیر به آخر رسیده است. با بیشتر شدن حضور مردم و برای رعایت فاصله، تعدادی صندلی در حاشیه کوچه گذاشته اند. کوچه‌ها و آسمان شهر، میزبانان اولین شب قدر هستند.


ماه در تاریکی پس کوچه‌ها

فرزانه شهامت
شبیه ماه در تاریکی پس کوچه‌ها می‌گشت / به دوشش نان و خرما داشت، یک دنیا سخاوت داشت
طنین صدا، سکوت آسمان شب را شکسته است. جمعیت سیاه پوش، در آرامشی دلنشین به ابیات غزل، گوش سپرده اند. برخی سر بر زانو گذاشته اند و برخی چشم دوخته اند به سمت چپشان، به سوسوی چراغ‌های حرم مطهر که از اینجا، مصلی ۶، به خوبی دیده می‌شود.

شادند یا غمگین؟ درست معلوم نیست. عاشق اند انگار و مبتلا به یک جور سرخوشیِ دلچسب. خودشان که می‌گویند به مراسم آشتی کنان آمده اند؛ آشتی با خدایی که نزدیک‌تر از همیشه است، با خودشان و با قرآنی که امشب به سایه اش پناه آورده اند.

حال این جمعیت، مثل هوای بهار، دائم دگرگون می‌شود. تا همین چند دقیقه پیش، داشتند اشک را با «خلصنا من النار یا رب» هایشان همراه می‌کردند و به آسمان می‌فرستادند و اکنون، صلوات‌های گاه و بیگاه و از سر شوقشان، به غزل خوانیِ مراسم نخستین شب قدر، رنگ عشق پاشیده است. ابیات، با نوایی محزون، بی وقفه در فضا جاری می‌شود:

کسی که از رکوعش نیز سائل دست پُر می‌رفت/ زمان صرف بیت المال، بی اندازه دقت داشت
من از تفسیر‌های آیه تطهیر فهمیدم/ که وقتِ بردن نام علی، باید طهارت داشت
نگاهی گذرا به ابتدای و انتهای جمعیت، حرکت گاری موکت‌ها و مفروش شدن خیابان، می‌گوید که مهمانانِ تازه از راه می‌رسند و وسعت مراسم در حال گسترش است. خدام «جامعه الحسین (ع)»، سخت مشغول کارند. برخی با چوب پر‌های سبز، فاصله میان عزاداران را تنظیم می‌کنند و برخی دیگر، به افراد انگشت شماری که ماسک به همراه ندارند، یکی هدیه می‌دهند. واحد نور و صوت، دغدغه روشنایی و رسیدن صدا به جمعیت را دارند و گروهی دیگر از خادمان، مشغول توزیع آب معدنی هستند. داخل ساختمان مجتمع با وجود سقف بلندش، خالی از جمعیت است و تنها حسینیه کودک، فعال باقی مانده است.

دروغی بدتر از این را کسی نشنیده در عالَم/ که می‌گفتند مولا در دلش حُب ریاست داشت.
شعرخوانی به پایان رسیده است و جمعیت با صلواتی بلندتر از قبل، در حال تأیید بیت پایانی آن هستند. دیگر خبری از خودرو‌های عبوری نیست. با همکاری نیروی انتظامی، خیابان مصلی، مسدود شده و سکوت حاکم، به یاری تمرکز عزاداران آمده است. حالا گوشه و کنار پیاده رو و فضای سبز بولوار نیز به مأمنی برای خلوت مردم تبدیل شده است.

سخنران، دعای فرج را با بغضی سنگین می‌خوانَد و دلتنگی‌ها برای مسافری غریب، سر باز می‌کند. آزار‌های کرونا و بازی‌های ناتمامش با روزگار مردم، یاد گذشتگان و اسیران بیماری، جای خود را در دعا‌ها باز می‌کند. قرآن روی سر‌ها رفته است تا خدا به تمام عزیزترین هایش قسم داده شود. از این فضا بوی امید می‌آید، بوی تصمیم‌های نو برای بهتر شدن. می‌شود رد پای روشنای فجر را در دل تاریکی شب قدر آشکارا دید.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.