صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر مهدی مهریزی درباره جایگاه نهج‌البلاغه در تمدن اسلامی

  • کد خبر: ۶۶۰۲۲
  • ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۰
حجت‌الاسلام دکتر مهدی مهریزی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران، سال‌هاست که آثار متعددی در زمینه نهج‌البلاغه به رشته تحریر درآورده است. در این گفتگو به دنبال آن هستیم تا بدانیم اکنون چگونه می‌توانیم از معارف نهج‌البلاغه برای سروسامان دادن زندگی بشر بهره ببریم.
امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - بی‌تردید نهج‌البلاغه، جامع‌ترین کتاب پس از قرآن است که می‌تواند راهنمای انسان در همه ابعاد زندگی محسوب و هدایت بشر را در عرصه‌های گوناگون عهده‌دار شود. نهج‌البلاغه، مجموعه گران‌سنگی است که به حق آن را «برادر قرآن» نامیده‌اند. در عظمت و شگفتی این اثر جاودانه همین بس که در توصیفش گفته‌اند: «کَلامٌ فَوقَ کَلامِ المَخلوقِ وَ دونَ کَلامِ الخالِق» کلامی که بالاتر از کلام بشر و پایین‌تر از کلام خداوند است.
اگر چه بیش از هزار سال از عمر نهج‌البلاغه می‌گذرد، اما جای بسی تأسف است که این گنجینه ارزشمند و این میراث ماندگار، هنوز در میان شیعیان مهجور مانده و بسیاری از ما دوستان اهل‌بیت، جز آشنایی با نام این کتاب، بهره دیگری از آن نداریم و خود را از دُرّ و مرجان‌های این اقیانوس بیکران محروم کرده‌ایم.
با نگاهی گذرا به تأثیر این کتاب شریف در تمدن اسلامی می‌توان دریافت که دامنه این تأثیرگذاری تنها به شیعیان بسنده نمی‌شود بلکه اهل سنت در طول تاریخ توجه ویژه‌ای به معارف والای این کتاب داشته‌اند. عالمان بزرگ اهل سنت در سرتاسر تمدن اسلامی نسخه‌های نهج‌البلاغه را به شهر‌های تمدن اسلامی برده‌اند و شروح مهمی به وسیله این اندیشمندان بر کتاب نهج‌البلاغه نوشته شده است. در همان سال‌های ابتدایی تألیف کتاب از سوی سید رضی، نسخه‌ای از این کتاب شریف از سوی یعقوب بن احمد نیشابوری به خراسان انتقال داده و این انتقال سبب شد تا نهضت توجه به نهج‌البلاغه در میان عالمان خراسانی رواج پیدا کند.
امروز بیش از پیش نیازمند آن هستیم تا با بهره‌گیری از معارف ارزشمند نهج‌البلاغه زندگی خود را سر و سامان دهیم. این کتاب بی‌نظیر دربردارنده معارفی درباره زندگی انسان‌هاست که هرکدام می‌تواند چراغ راهی برای دوری بشر از جهل و نادانی باشد.
حجت‌الاسلام دکتر مهدی مهریزی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران، سال‌هاست که آثار متعددی در زمینه نهج‌البلاغه به رشته تحریر درآورده است. «امام علی از نگاه دانشوران» و «زن در سخن و سیرۀ امام علی (ع)» تنها دو کتاب از آثار قلمی او درباره معارف نهج‌البلاغه است. در این گفتگو به دنبال آن هستیم تا بدانیم اکنون چگونه می‌توانیم از معارف نهج‌البلاغه برای سروسامان دادن زندگی بشر بهره ببریم.



نهج‌البلاغه اثری است که در سال ۴۰۰ قمری به وسیله سید رضی گردآوری شد. آثار حدیثی متعددی در آن دوران نیز وجود داشت، اما به نظر شما نهج‌البلاغه دارای چه ویژگی‌های ممتازی است و وجه امتیاز این اثر نسبت به دیگر آثار حدیثی چیست؟

نهج‌البلاغه در میان کتاب‌های حدیثی شیعه و نیز اهل سنت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. وقتی نهج‌البلاغه را با کتاب‌هایی که در قبل یا بعد آن تألیف شده است مقایسه کنیم می‌بینیم که هیچ کتابی به اندازه نهج‌البلاغه مورد توجه علمای اسلامی نبوده است. به نظر می‌رسد نهج‌البلاغه ۵ ویژگی ممتاز در مقایسه با دیگر کتاب‌های حدیثی داشته باشد. نخست اینکه این کتاب از جمله آثاری است که کمتر با آفت تقطیع رو‌به‌رو شده است. سخنان معصومان (ع) در دیگر آثار حدیثی دچار تقطیع شده، اما در نهج‌البلاغه؛ خطبه‌ها و نامه‌ها به شکل کامل نقل شده است، البته سید رضی در بعضی موارد تقطیع انجام داده است، اما بسیار اندک.

برای نمونه، سخنرانی حضرت امام (ره) در یک جلد با نام «صحیفه امام» به چاپ رسیده است و از ابتدا تا انتهای سخنان امام (ره) درباره موضوع‌های مختلف وجود دارد؛ از این کتاب در موضوع‌های مشخصی مثل «زن در کلام امام» متن‌هایی نوشته شده به این شکل که سخنان و نظرات امام را جمله به جمله در کنار هم قرار دادند و خیلی گویا نیست، چون جملات در متن اصلی و با در نظر گرفتن زمان و مکان ایراد جمله، گویاست، اما در کتاب نهج‌البلاغه با یک متن پیوسته‌ای روبه‌رو هستیم که در آن‌ها حضرت قدم به قدم، انسان را در موضوع‌های مختلف راهنمایی می‌کند، بنابراین ما را به مقصود گوینده نزدیک‌تر می‌کند، این امتیاز در بیشتر روایات دیگر نیست؛ در کتاب‌های حدیثی شیعه دو کتاب است که این امتیاز را دارد، یکی نهج‌البلاغه و دیگری صحیفه سجادیه یعنی ابتدا و انتهای آن‌ها مشخص است.

نکته دوم اینکه نهج‌البلاغه سخنان حضرت علی (ع) در میدان عمل و همراه با عمل است. امام (ع) با وجود اینکه مخالفانی داشته است، اما هیچ‌کدام از این مخالفان این ادعا را نداشتند که حضرت به سخنانش عمل نکرده و این سبب شده است تا این متن ممتاز شود. قرآن کریم درباره پیامبران الهی می‌فرماید: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه» یعنی آنان کسانی هستند که به سخنانی که می‌گویند عمل می‌کنند و ایمان دارند.
امتیاز سوم این است که نهج‌البلاغه یک دوره تاریخ جاهلیت و تاریخ ۴۰ ساله اول اسلام را بررسی می‌کند. حضرت وضعیت مسلمانان و جریان‌های صدر اسلام را به صورتی واضح و منصفانه بررسی کرده‌اند. امام در خطبه‌هایی ویژگی‌های عصر جاهلی و مردم آن دوره و اینکه پیامبر اکرم (ص) چگونه جامعه جاهلی را به سمت ایمان دعوت کردند، به تصویر می‌کشند و این اطلاعات در متون دیگر یافت نمی‌شود.

نکته چهارم گزارش جامعه‌شناختی و روان‌شناختی جامعه آن دوره است. حضرت با بررسی جریان‌های مختلف آن زمان افرادی که دنبال قدرت، ثروت یا هوس بودند، تحلیل و بررسی کردند. همچنین روحیه‌های مردم به صورتی دقیق گزارش شده است.

نکته پنجم فصاحت و بلاغت این کتاب است. برخی از ادیبان معتقدند که هرکس ۱۰۰ خطبه از نهج‌البلاغه را حفظ کند ادیب خواهد شد. این ویژگی ممتاز جایگاه ویژه‌ای در اهمیت و عظمت این کتاب در میان دیگر کتاب‌های حدیثی دارد. به نظر می‌رسد این ۵ ویژگی و امتیاز در دیگر کتاب‌های حدیثی شیعه به صورت یکجا جمع نشده است.


نهج‌البلاغه در طول تاریخ نه تنها نزد شیعیان رواج داشته است، بلکه اهل سنت در سرتاسر تمدن اسلامی به این اثر ارزشمند توجه ویژه‌ای داشته‌اند. نشانه این مسئله کتابت نسخه‌های متعدد نهج‌البلاغه به وسیله علمای بزرگ اهل سنت است. حتی اجازات متعددی از سوی این عالمان به شاگردانشان نوشته شده است. علت اصلی این توجه مثال‌زدنی از سوی همه مذاهب اسلامی چیست؟

نهج‌البلاغه تنها کتابی است که اهل سنت اهتمام بسیار ویژه‌ای به آن داشتند و ۴ کار مهم روی این کتاب انجام داده‌اند. نخست اینکه عالمان اهل سنت نسخه‌های متعددی از نهج‌البلاغه را کتابت کرده‌اند. نکته دوم اجازاتی است که آن‌ها به شاگردان خود در نقل احادیث و کتاب نهج‌البلاغه داده‌اند. نکته سوم شروح متعددی است که اندیشمندان اهل سنت بر این کتاب نوشته‌اند. نکته چهارم نیز نقد‌هایی است که برخی عالمان اهل سنت بر نهج‌البلاغه نوشته‌اند. اندیشمندان در صورتی کتابی را نقد می‌کنند که از اهمیت بالایی در جامعه علمی برخوردار باشد. این انتقاد‌ها از قرن ۸ به وسیله «ابن خلّکان» شروع شده و تا به امروز ادامه پیدا کرده است.

به نظر می‌رسد علت اصلی اهتمام اهل سنت به نهج‌البلاغه نخست فصاحت و بلاغت بالای این متن است. نکته دوم جنبه تاریخی این کتاب است. ابن ابی الحدید یکی از شارحان سنّی نهج‌البلاغه است. او توجه ویژه‌ای به داده‌های تاریخی این کتاب داشته است. نکته سوم برخورد منصفانه و معتدل امام (ع) با قضایای صدر اسلام است. تعبیر منصفانه از دید شیعه نیست بلکه ما امام (ع) را معصوم می‌دانیم، اما اهل سنت بر اساس دیدگاه کلامی خود امام را خلیفه چهارم می‌دانند و این نگاه دور از تعصب حضرت علی (ع) در تحلیل و تبیین وقایع صدر اسلام برای اهل سنت بسیار در خور توجه است.

نکته چهارم که در دوره معاصر بیشتر به آن توجه شده است؛ وجود معارف والای انسانی در نهج‌البلاغه است. «محمد عبده»، یکی از اندیشمندان اهل سنت، معتقد است اگر جوانان به دنبال آن هستند که وارد جامعه شوند خواندن نهج‌البلاغه برای آنان واجب است. این مفاهیم انسانی درباره حکومت و روابط اجتماعی و بسیاری نکات مهم دیگر سبب شده است تا اهل سنت توجه ویژه‌ای به آن داشته باشند.


نهج‌البلاغه دربردارنده مطالبی ارزشمند در موضوع‌های اعتقادی، اخلاقی و حکومتی است. با توجه به فرمایش‌های حضرت در نهج‌البلاغه به نظر شما نگاه امام (ع) برای سامان‌دهی حکومتشان و تربیت اخلاقی مردم دارای چه ویژگی‌هایی است؟ نگاه انسانی در تربیت مردم از سوی حضرت به چه معناست؟

در طول تاریخ رویکرد‌ها و دیدگاه‌ها نسبت به حکومت قابل تقسیم‌بندی در ۳ رویکرد است، رویکرد‌های سیاسی، تمدنی و انسانی. در واقع حاکمان و حکومت‌ها با یکی از این ۳ نگاه به حکومت و مجموعه تحت حاکمیت خود نگاه می‌کردند. منظورم از «حکومت سیاسی» همان «حکومت‌های استبدادی» است.
 
در واقع آن حاکم و شخص در رأس، تمام آن‌ها را ابزاری برای مقاصد خود می‌دانسته، «حکومت‌های تمدنی» کمی از این جلوتر است، می‌خواهند کشور را آباد کنند و توسعه دهند، علوم و دانش را بالا ببرند، ارتش قوی و راه‌های بزرگ داشته باشند. در واقع مانند دوره صفویه که در هر جایی کاروان‌سرا‌های شاه عباسی و رباط ساختند، البته این اقدامات خوبی هست و به نوعی آبادانی است، شاید اکنون یعنی در دوره مدرن بسیاری از حکومت‌ها این راه را دنبال می‌کنند، بنابراین سعی می‌کنند دانشگاه‌های زیادی ساخته شود، تعداد دانشجویان را بالا ببرند، راه‌های بزرگ، مرز‌های قوی، ارتش نیرومند و ابزار و وسایل دفاعی در اختیار بگیرند؛ من از این نوع نگاه و رویکرد به حکومت به نگاه و رویکرد «تمدنی به حکومت» تعبیر می‌کنم.

عقیده من بر این است که یک نگاه سومی نیز به حکومت وجود دارد که از دو نگاه و رویکرد قبل، بالاتر است و آن «نگاه انسانی به حکومت» است یعنی تمدن اگر در خدمت انسان نباشد، به درد نمی‌خورد. شما یک کشور توسعه‌یافته داشته باشید، اما انسان‌ها بزرگ نشوند و به تعبیر ساده‌تر می‌خواهم بگویم که خروجی حکومت بهتر است ابوذر و سلمان باشد تا توسعه زیرساخت‌هاو گسترش آبادانی‌ها!

در قسمت برداشت‌های استبدادی و سیاسی از حکومت، موارد زیادی است که حضرت می‌فرماید: «حکومت برای شما طعمه نیست، امانت است، حکومت به اندازه کفش وصله‌دار می‌ارزد، حکومت به اندازه آب بینی بز می‌ارزد.» حضرت با همه این سخنان در واقع می‌خواهد نوع حکومت را نفی کند، یا ایشان تعبیر‌هایی دارند و می‌فرمایند: در مقابل حاکمان خود کرنش نکنید، این‌گونه حرف نزنید، مانند جباران با من حرف نزنید، «فَلاَ تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ اَلْجَبَابِرَهُ» مانند پادشاهان با من حرف نزنید؛ مشخص می‌شود که حضرت این نوع حکومت را نمی‌پسندند، یا وقتی حضرت وارد منطقه انبار در شام شده بودند، دیدند که همه کنار اسب ایشان می‌روند و تعظیم می‌کنند، پرسیدند: چه می‌کنید؟! مردم گفتند: ما پادشاهان را این‌گونه تعظیم می‌کردیم. حضرت فرمود: «این به سود آن حاکم نیست و به ضرر شماست.»
 
یا در جای دیگر پشت سر آن حضرت حرکت می‌کرد و امام سوار بر مرکب بود، حضرت فرمود: بازگرد، زیرا «فَإِنَّ مَشْیَ مِثْلِکَ مَعَ مِثْلِی فِتْنَهٌ لِلْوَالِی وَ مَذَلَّهٌ لِلْمُؤْمِن؛ راه رفتن فردی مثل تو، پشت سر فردی همچون من، فتنه‌ای برای حاکم و سبب ذلت و خواری مؤمن است.» یا اینکه حضرت حکومت را زرق و برق می‌داند یا می‌فرماید: «مَا قِیمَهُ هَذَا النَّعْلِ ابنِ عبّاسٍ»، ابن‌عباس این کفش چقدر می‌ارزد؟ می‌گوید: هیچ قیمتی ندارد. حضرت می‌فرماید: اگر نتوانم حقی را ادا کنم، حکومت از این پست‌تر است، یا می‌فرماید: «مَتَاعُ أَیَّامٍ قَلَائِلَ»؛ حکومت متاعی است که زمان آن می‌گذرد. تعبیر‌های از این قبیل در نهج‌البلاغه بسیار است و همه این موارد نشان می‌دهد که حضرت حکومت از نوع سیاسی – استبدادی را نمی‌خواهد و این نوع نگاه را نفی می‌کند.

امام علی (ع) نگاه و رویکردی انسانی نسبت به حکومت داشتند، ایشان در نامه ۲۵ نهج‌البلاغه وقتی بخشنامه زکات را می‌دهند، می‌فرمایند: وقتی می‌خواهید زکات بگیرید، اول سرزده به آن آبادی وارد نشوید، بیرون بایستید و اعلام کنید، حق و حقوق حیوانات و احترام انسان‌ها را رعایت کنید و… سپس حضرت می‌فرماید: «فَإِنَّ ذَلِکَ أَعْظَمُ لِأَجْرِکَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِکَ؛ عمل به دستورات یاد شده مایه بزرگى پاداش و نیز هدایت و رشد تو خواهد شد.» این رشد و بزرگی در واقع یک کلید است. این تفاوت در دو نوع نگاه است، به گمان من در نهج‌البلاغه دو تا از این رویکرد‌ها توصیف شده، یکی رویکرد سیاسی که خواسته آن را نفی کند و دیگری رویکرد انسانی که خواسته آن را پیاده کند.


چگونه می‌توانیم از آموزه‌های نهج‌البلاغه در معرفی تشیع حقیقی استفاده کنیم؟

من نکات مهمی را به عنوان بخشی از مفاهیم بلندی که در کتاب نهج‌البلاغه نهفته است ذکر می‌کنم. امام (ع) ۱۴۰۰ سال قبل این معارف را برای مردم زمان خود گفته‌اند، اما هم اکنون نیز ما برای داشتن جامعه‌ای انسانی به آن نیازمندیم.

نکته اول اینکه حضرت در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه از قول پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» جامعه‌ای ارزشی است که فرد ضعیف بتواند بدون دغدغه به حق خود برسد. اگر در یک جامعه فرد ناتوان بدون پارتی نتواند به حق خود برسد این جامعه ارزشی نیست. این مؤلفه را به همه دنیا معرفی کنیم به طور یقین همه انسان‌ها این اصل انسانی را قبول خواهند کرد.

حضرت در خطبه ۹ می‌فرمایند: «وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّى نُمْطِرَ» ما اهل شعار دادن‌های بیهوده نیستیم. جامعه‌ای که حضرت به دنبال آن بود؛ جامعه‌ای است که به دنبال شعار‌های پوچ و توخالی نباشد.

همچنین در نامه ۵۳ می‌فرمایند: «دل خود را آکنده از مهر و محبّت و لطف نسبت به مردم گردان و مبادا براى آنان، چون جانور درنده‌‏اى باشى که خوردنشان را غنیمت دانى؛ زیرا که مردم دو دسته‏‌اند: یا برادر دینى تو هستند یا همنوع تو. در معرض لغزش و خطا قرار دارند و گاه از روى عمد یا خطا دست به گناه و تجاوز مى‏‌آلایند. پس همان‌گونه که خود دوست دارى خداوند نسبت به تو بخشش و گذشت کند، تو نیز نسبت به آنان بخشش و گذشت داشته باش؛ زیرا تو بالادست آن‌ها هستى و فرمانروایی بر تو، بالادست تو مى‌‏باشد و خداوند بالا‌دست کسى است که تو را به امارت گماشته است.»
 
به همین سبب وقتی پاپ به عراق سفر می‌کند مردم آنجا این جملات طلایی را در شهر نجف نصب کردند و این نشان‌دهنده نگاه والای حضرت به انسان است.

امام (ع) در نامه ۴۷ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً» انسان‌ها باید در زندگی این حس را داشته باشند که با ستمدیده همدردی کنند و با ظالم به دشمنی بپردازند. چه ظلم فردی چه ظلم اجتماعی. این اصل مهم باید سرلوحه همه انسان‌ها با هر عقیده‌ای باشد.

نکته دیگر اینکه حضرت علی (ع) بار‌ها فرمودند که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند و در حکمت ۳۱۹ نهج‌البلاغه به این نکته اشاره کردند که: «الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ» کسی که بخواهد با راهی غلط به هدف خود برسد به هیچ عنوان پیروز نخواهد بود.
نکته بسیار مهم دیگر این است که حضرت برای حکومت دنیایی ارزشی قائل نیستند و به همین سبب بار‌ها حکومت را با چیز‌هایی بی‌ارزش مقایسه کردند و این نشان‌دهنده این است که نگاه تربیتی و پرورش انسان‌هایی والا برای حضرت جزو اصول بنیادین حکومتی‌شان بوده است.

حضرت در خطبه ۲۰۶ نهج‌البلاغه که درباره برخورد با دشمن است نشان می‌دهد که انسان‌ها دنبال چه می‌گردند؛ در این خطبه آمده که در جنگ صفین عده‌ای از اصحاب حضرت یَسُبُّونَ أهلَ الشّامِ، به شامیان دشنام می‌دادند، حضرت فرمود: «إنّی أکرَهُ لکمْ أنْ تکونوا سَبّابین؛ من خوشم نمی‌آید که اهل فحش دادن باشید»، «ولکنّکم لو وَصَفْتم أعمالَهم، وذَکَرْتم حالَهم کانَ أصْوَبَ فی القَول، وأبْلَغَ فی العُذْر، وقلتم مکانَ سَبِّکم إیّاهم، اللّهمَّ احْقِنْ دِماءَنا ودِماءَهم، وأصلِحْ ذاتَ بیننا وبینِهم، وَاهْدِهم مِنْ ضَلالتهم، حتّی یَعْرِفَ الحقَّ مَنْ جَهِلَهُ، ویَرْعَویَ عنِ الغَیِّ والعُدوانِ مَنْ لَهِجَ به»؛ ولیکن چنانچه کارهایشان را بیان کنید، و حال و روزشان را یادآوری کنید، در سخن گفتن درست‌تر است، و در پوزش خواستن رساتر و به جای دشنام دادن به ایشان، بگویید: خدایا خون‌های ما و خون‌های ایشان را نگهدار و اختلاف میان ما و آنان را اصلاح کن و آنان را از گمراهی‌شان هدایت کن تا بشناسد حق را کسی که آن را ندانسته است و بازگردد از گمراهی و تجاوزکاری کسی که شیفته آن شده است.» در این صورت رشد می‌کنید و بزرگ و اصلاح می‌شوید و عذرتان نزد خداوند هم مقبول است.

در آخر باید بگویم که به نظر می‌رسد؛ نهج‌البلاغه را با توجه به ویژگی‌های این کتاب شریف، بایستی دارای ۳ ویژگی دانست. نخست نهج‌البلاغه کتاب طراز شیعه و نیز نهج‌البلاغه قرائت انسانی از حکومت است و ویژگی سوم نهج‌البلاغه تفسیر اهل بیت (ع) از قرآن و اسلام است؛ در توضیح این تعابیر و وصف‌ها باید بگویم که امام علی (ع) در بحبوحه قدرت و سیاست این سخنان را گفتند، یعنی زمانی که درگیر کار سیاسی هستند، مخالفان گوناگونی دارند و گروه‌های مختلف با ایشان درگیر هستند، از حقوق شهروندان و جامعه صحبت می‌کنند و قرائتی انسانی از حکومت دارند؛ تفسیر و قرائتی که اهل بیت (ع) یعنی امام علی (ع) و این مکتب از قرآن و اسلام دارند، این است که در زندگی انسان، عبادت و عقلانیت چه جایگاهی دارد.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.