صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ماجرای تمسخر نویسنده ها در برنامه خندوانه رامبد جوان + فیلم

  • کد خبر: ۶۷۲۸۶
  • ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۲
  • ۴
فیروز کریمی، به دلیل حرف‌هایی که درکنار خداداد عزیزی در برنامه خندوانه به زبان آورد، هدف هجمه بسیاری قرار گرفته است.

شهرآرانیوز - خندوانه در برنامه شب عید فطر خود میزبان خداداد عزیزی و فیروز کریمی بود. در بخشی از این برنامه یکی از مهمانان نویسندگان را بیکار خواند؛ اقدامی که واکنش‌های مختلفی را به همراه داشت.

 

در این قسمت از برنامه خندوانه خداداد عزیزی در پاسخ به این پرسش که سه نویسنده ایرانی را نام ببرید، گفت: «نویسنده ایرانی از کجا بیاورم، خودت می‌توانی سه نویسنده ایرانی بگویی» در ادامه این سخن فیروز کریمی گفت: «نویسندگان بیکارند می‌نویسند، ما خیلی با آنها کاری نداریم». این جمله با خنده رامبد جوان همراه شد، اما پس از پخش این برنامه، نویسندگان نسبت به این مساله موضع گرفته و با راه‌اندازی کارزاری با هشتک «#نویسنده_ بیکار» به این مسئله واکنش نشان دادند.

 

خداد عزیزی که نه قادر به تعامل با مدیران فوتبالی بود و نه با بازیکنانش سر سازش داشت، اما چند سالی است که با مدیران رسانه‌ای و تبلیغاتی رابطه خیلی خوبی برقرار کرده و یار غار بازیگران شده است. او انتقاد کردن و ژست معترض گرفتن را فقط برابر بعضی فوتبالی‌های بی رسانه بلد است نه سلبریتی‌هایی که خودشان این کاره اند. رامبد جوان هم بنا را گذاشت به خندیدن؛ کسی که دو دهه از برنامه سازی تلویزیونی و سریال سازی گرفته تا کارگردانی و بازی در سینما را برعهده داشته و همیشه از کتاب خواندن گفته است: «کتاب بخوانید»، «کتاب خوب است»، «وای ما چرا کتاب نمی‌خونیم؟»

 

خداداد عزیزی در واکنش به هشتک «#نویسنده_ بیکار» در صفحه اینستاگرام خود نوشت: « دوستان عزیزم اگر شخصی تو برنامه تلویزیونی راجع به نویسنده و نویسندگی نظری می‌دهد خودش جوابگوی گفتارش می‌باشد. من هیچگاه توهینی انجام ندادم و نخواهم داد و همه مشاغل برای من عزیز می‌باشند.»

 

خوبه که معذرت خواستی اما...

شاید از خداداد عزیزی و فیروز کریمی انتظار زیادی نرود؛ چون به هرحال آن‌ها را فعال فرهنگی نمی‌دانیم، اما رامبد جوان نه فیروز کریمی است و نه خداداد عزیزی. این بعیدترین چیزی بود که می‌شد از یک فعال فرهنگی با سه دهه فعالیت انتظار داشت که مدام دم از فرهنگ سازی می‌زند. هرچند بلافاصله پس از ترند شدن این ویدئوی کوتاه با این دیالوگ‌های تاسف‌آور، رامبد پستی گذاشت و متواضعانه عذرخواهی کرد و این قطعا اتفاق خوبی است، اما بخشی از متنی که او نوشته بود، با چیزی که از او دیدیم، ۱۸۰ درجه تفاوت داشت: 

 سلام به اهالی قلم

در برنامه خندوانه چهارشنبه شب در کنار دو مهمان محترم، لحظه‌ای پیش آمد که برای من غیر قابل کنترل شد و متأسفانه واکنش من تنها خندیدن بود. واقعاً از پخش این لحظه بسیار متأسفم و این هم به خاطر بی‌دقتی و بی‌ملاحظگی من و تیم خندوانه و تیم پخش شبکه نسیم است.

اینجانب از همه اهالی قلم در کل تاریخ بزرگ این کشور با آثار جاودانشان تمام قد عذر می‌خواهم و یقین می‌دهم هیچ وقت دیگر چنین اتفاقی نخواهد افتاد. من همیشه با افتخار مخاطب و خواننده آثار لذت‌بخش و بی‌مثال ادبیات کشورمان بوده‌ام و هستم و خواهم بود و هیچ گاه از ترویج کتابخوانی در هر موقعیتی که داشته‌ام و خواهم داشت دریغ نکرده و نخواهم کرد و در اولین ضبط برنامه خندوانه در برابر این قشر بزرگ واندیشمند و دردکشیده عذرخواهی خواهم کرد. 

 

پس از رامبد جوان خداداد عزیزی نیز بابت این اتفاق عذرخواهی کرد.


فرهنگ سازی واقعی کجا و تبلیغات دروغین کجا؟

سال هاست چه در سطح مدیران و سیاست گذاران فرهنگی، چه در سطح برنامه سازان و کارشناسان برنامه‌های تلویزیونی و چه هنگام دعوت از مهمانانی که در این برنامه‌ها حضور دارند، توصیه به کتاب خواندن در حد توصیه به اینکه آشغال‌ها را ساعت ۹ شب بیرون بگذارید و مسواک بزنید، تنزل کرده است. توصیه‌های بی فایده این دست افراد برای پر کردن برنامه و نشان دادن به مدیران بالادستی بوده است تا بگویند در برنامه شان «حرف فرهنگی» هم زده اند. اما یک بار بیایید تمام این حرف‌ها را کنار بگذاریم و ببینیم در سیاست گذاری‌های رسانه ای، ساختار برنامه سازی تلویزیونی و دعوت از مهمانان، عملا چه اتفاقی افتاده است؟

 

غیر از کتاب باز که برنامه‌ای حرفه‌ای و خوش ساخت و حساب شده با مجری مطلع و تیمی باسواد است، در کدام یک از این همه برنامه گران ساخته شده در تلویزیون، ده، پنج یا حتی یک نویسنده بزرگ معاصر ایرانی که رمان‌ها و داستان هایشان خوانده می‌شود یا شعرشان بین آدم‌ها دست به دست می‌شود، سر از تلویزیون درآورده اند؟ چند مجری به جای تکرار تهوع آور و پی درپی تعدادی جمله کلیشه‌ای که «کتاب بخوانید» و «کتاب خوب است» و «فرهنگ کتاب خوانی باید جا بیفتد»، آمده و از آخرین کتابی که خوانده، حرف زده است یا از مجموعه آثار یک نویسنده سرشناس با یک سیر فکری مشخص گفته است؟

 

تقریبا هیچ، اما مشکل اصلی، چند سالی است که تقلبی بودن تبلیغ‌های کتاب خوانی نیست. تا همین چند وقت پیش اگر انتقادی مطرح می‌کردیم، با این پاسخ رو به رو می‌شدیم که نه، این خبر‌ها نیست و ببینید ما همیشه درباره کتاب و کتاب خوانی حرف می‌زنیم؛ در چند سال گذشته، اما به لطف تمرکز روی لمپن‌هایی که حرف هایشان قرار است بعد از پخش در اینستاگرام داغ شود، دیگر آن اندک شرم و حیای قبلی هم از بین رفته است.

 

آدم‌ها در هر حوزه‌ای به این بهانه که ما می‌خواهیم مثل مردم باشیم، چند پله از کف جامعه هم پایین‌تر رفته اند. دیگر ابتذال پنهان شده در لابه لای جملات، خالی از محتوای تبلیغی نیست. این روز‌ها دیگر این ابتذال علنی شده است و آدم‌ها حوصله پیچاندن ندارند و علنی و رسمی می‌گویند که بله، نویسندگان بی کارند! بله، هیچ کس حتی اسم سه نویسنده ایرانی را هم بلد نیست! بله، زور بزنیم یک چیزی بگوییم که همه بخندند!


شمعی کوچک، اما پرفروغ

نویسنده‌ها و مولفان زیادی بودند که پس از دست به دست شدن این ویدئو از طریق شبکه‌های اجتماعی شان به این موضوع واکنش نشان دادند. از این گفتند که «خیلی سال است رسانه ملی، جایی برای نخبگان و صاحبان اندیشه و خردورزان ندارد.» و اینکه «در جامعه‌ای که دانستن، اندیشیدن، نوشتن و خواندن مایه تمسخر و لودگی است، امید به بهبود حتی در حداقل ها، توهم آغشته به رؤیاست.»

 

صحبت‌هایی که شاید فرصت زیادی برای شنیده شدن آن‌ها وجود نداشته است، اما همیشه بوده اند عده‌ای که سعیشان بر این بوده است که اگر اندک مجالی هم پیش می‌آید، خوب و موثر و متفکرانه حرف بزنند. آدم‌هایی که در سخت‌ترین شرایط مالی و با کمترین سطح توجه و در خلوت خودشان، سعی کرده اند شمع کوچک، اما پرفروغ ادبیات ایران را روشن نگه دارند.

 

 

مسعود بربر، نویسنده ایرانی که با داستان خوانی‌های شبانه در اینستاگرام شناخته می‌شود با پیوستن به هشتگ «#نویسنده_ بیکار» این گونه به عذرخواهی رامبد جوان واکنش نشان داد:

یکم: از مهم‌ترین تمرین‌ها و دشواری‌های هر داستان‌نویس که اگر به‌اندازه انجام شود قاعدتاً باید به عادت همیشگی او در زندگی روزمره هم بدل شده باشد، نگریستن از دریچه نگاه دیگری است. وقتی آدمی، اهالی یک صنف را بیکار خطاب کند، طبیعی است که عصبانی و ناراحت شوند، اما اگر آن صنف، نویسندگان باشند، نه. نه، نویسنده حق ناراحتی و عصبانیت ندارد. درد نویسنده برای پر کردن چاه درون و پالایش به آب زلال داستان است: نویسنده باید از هر چیز بیاموزد، ببیند، داستانی تازه بسازد. نویسنده باید (دست کم تلاش کند که) در دیده فرد هتاک بنشیند و بفهمد چه چیز باعث شده آن فرد درباره او و همکارانش چنین بیندیشد (و هشدار، که شاید نگاه نامعمولی هم به شغل ما نباشد).

دوم: از دشواری‌های طبیعی و ذاتی شغل نویسندگی و از دشواری‌های نویسندگی در ایران آنقدر گفته‌اند که گوش همگان پر است اما حواسمان باشد واسطه‌های ما با نسل نویسندگان بزرگ پیش از ما، شاید از آن رو که جایگاه و کار خود را دست‌نیافتنی نشان بدهند به جای آن که بر ضرورت تلاش و پشتکار و خون دل خوردن و پایمردی در راه نویسندگی تاکید کنند، مدام از استعداد ذاتی و الهام گفتند؛ گویی نویسندگان جماعتی باشند که تا پیش از ظهر (و دیرتر) می‌خوابند، تا بعد از ظهر از همان تختخواب به سقف خیره می‌شوند و عصر که بالاخره بلند شدند با دوستان به کافه می‌روند و در این میانه‌ها، جایی بین دو کام حبس یا دو کام دود، الهام بر نویسنده رخ می‌نماید و شاهکاری ادبی از عرش اعلی بر زمین کاغذ فرود می‌آید. این تصویر دروغین را چه کسی باید اصلاح کند، اگر خود ما پیش از همه نکنیم؟

سوم: به مثابه اعتراف یا هر چه، رامبد جوان و به ویژه برنامه خندوانه‌اش را از آغاز دوست داشتم. نه که مخاطب ثابت برنامه‌اش بوده باشم، جز گاه گاهی آن هم پراکنده و این طرف آن طرف و به هوای شخصیت بامزه جناب‌خان حتی از قالب و چهارچوب کلی برنامه هم بی‌خبر بوده‌ام اما همین که در این ماتم‌کده، یک نفر نام خنده بر برنامه‌اش گذاشته و تلاش می‌کند مردم را، آن هم «مردم ایران» را به‌نام خطاب کند و بخنداند (بتواند یا نه بحث دیگری است) برای من دوست‌داشتنی است حتی اگر در حد لبخندی ماسیده و یک‌وری باشد.

چهارم: رامبد جوان به گمانم خیلی سریع و خیلی درست، عذرخواهی کرده است. نه که روابط عمومی‌اش یا مسئول صفحه اینستاگرامش چیزی دم دستی نوشته باشد و با هزار اما و اگر کارش را توجیه کرده باشد؛ درست و حسابی، بی بهانه و توجیه از نویسندگان عذرخواهی کرده است. دمتان گرم اما عذرخواهی کافی نیست آقای جوان؛ درستش این است که برگردید و ببینید در فهرست مهمانان برنامه شما نویسندگان ایرانی چه نقشی داشته‌اند؟ چند کتاب از داستان نویسان ایرانی را معرفی کرده و بخشی را برای مخاطب خوانده‌اید؟ حالا بیایید و عذرخواهی کنید، به عمل؛ مگر نه گفته‌اید که کتاب‌خوان هستید و از هر فرصتی برای مطالعه کتاب استفاده می‌کنید؟ فرصتی به بزرگی خندوانه، این شما و این فرصت پر کردن فاصله بزرگ میان ادعا و عمل. دمتان گرم که زود و درست عذرخواهی کردید، حالا در همان مات‌کده، نخستین کسی باشید که عذرخواهی را به عمل هم نشان می‌دهد، بلکه هم عزیز شوید. 

 

واکنش عجیب خداداد عزیزی و فیروز کریمی به سوال برنامه خندوانه در مورد نام بردن از سه نویسنده ایرانی

 
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
سوگل
۲۲:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۱
رامبد جوان اول باید یاد بگیره درست بشینه یعنی چی پاهاش رو تا انتهای توانش باز میکنه میشینه خونه خاله و عمه نیست که پیش نگار جونت هم نیستی درست بشین مثل بچه آدم احترام به نوشتن و نویسنده پیشکش
حامد
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
تو ایران هرچی میگی به یکی برمیخوره
Hamideh
۱۴:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۸
نویسندگی کار هر کسی نیست....مغز وتفکر پخته میخواد....
حالا یه بچگی کردند شما به بزرگی خودتون ببخشید....
آذر
۰۱:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۸
ازکسانی که کل زندگیشون به پایین تنه شون ربط داره ،انتظار نمیره که از اندیشه که در بالاترین نقطه بدن هست و اساس کار اهل قلم، خبری داشته باشند!