صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

از مهر تا اردیبهشت

  • کد خبر: ۶۷۸۴
  • ۲۰ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۵
مروری بر تاریخچه بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی
شیما سیدی
 
حتما تقدیر چنین بوده است که شکل‌گیری اتفاقات مهم آرامگاه استادی که مهرش به دل ایرانیان و علاقه‌مندان به زبان فارسی نشسته، با ماه مهر گره بخورد. تاریخچه ساخت بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی را که مرور کنید خواهید دید هر وقت اتفاق مهمی برای این بنای باشکوه رخ داده در مهرماه بوده؛ از تشکیل انجمن آثار ملی و فرستادن گروهی برای کشف مقبره او گرفته تا تصویب نقشه نهایی بنای آرامگاه و درنهایت نیز افتتاح همه در مهر است و البته با خزان همراه. از خزان می‌گوییم، چون بازه ۱۳ ساله ساخت آرامگاه فردوسی گاه با بی‌مهری‌ها و رابطه‌بازی‌هایی نیز همراه بوده است. البته که درنهایت عاقبت این بنا بهاری می‌شود.

قدم‌شماری از دروازه «رزان»
داستان ساخت بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی را باید از پاییز ۹۶ سال پیش آغاز کرد؛ یعنی آن روزگاری که به پیشنهاد انجمن آثار ملی ایران، گروهی برای کشف مقبره فردوسی راهی توس شدند و درحالی‌که چشمشان به توصیفات کتاب کتاب نظامی عروضی از محل مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی بود و گوششان به صحبت محلی‌ها، شروع به قدم‌شماری کردند. ۲۰۰ قدم که از دروازه «رزان» فاصله گرفتند، بر روی تپه‌ای بلند، نشانی گذاشتند که یعنی این‌جا آرامگاه حماسه‌سرای بزرگ فارسی است.

طرح ۱۲ ساله
این نشان‌گذاری حدود ۱۲ سالی معطل ماند تا به آرامگاه بدل شد. چند دستگی در تصمیم‌گیری، وجود رابطه و پارتی‌بازی و درنتیجه پذیرفتن و رد کردن چندباره طرح‌های مختلف معماران بزرگ ایران و جهان موجب شد زمانی‌که باید صرف دقت در ساخت آرامگاه می‌شد به کش و قوس انتخاب نقشه و دعوای نزدیکان دربار برای انتخاب طراح بگذرد؛ بنابراین با اینکه از اوایل قرن چهارده خورشیدی افتتاح بنا در سال ۱۳۱۳ مصادف با برگزاری مراسم «هزاره فردوسی» هدف‌گذاری شده بود، ۱۲ سال از این بازه ۱۳ ساله را تهیه طرح به خود اختصاص داد و تنها یک‌سال برای ساخت بنایی با این عظمت زمان باقی ماند و خب نتیجه هم همان چیزی شد که رخ داد!

شاید هرتسفلد ناراحت شود!
ابتدا پروفسور هرتسفلد آلمانی که در کشفیات باستان‌شناسی ایران فعالیت داشت، اولین طرح آرامگاه را ترسیم می‌کند. اما طرح او موردتوجه انجمن آثار ملی واقع نمی‌شود و مدتی بعد ارباب کیخسرو که مسئولیت ساختمان آرامگاه فردوسی به عهده او بود به ملاقات کریم طاهرزاده بهزاد، یکی از مشهورترین معماران ایران، می‌رود. طاهرزاده پیشنهاد کیخسرو را می‌پذیرد، راهی مشهد می‌شود و در جلسه‌ای که نائب‌التولیه آستان‌قدس و مسئولان شهر حضور دارند، طرح خود را که شامل سکویی با مجسمه عظیم شاعر بر روی آن بود پیشکش می‌کند. اما به نظر برخی از اعضای انجمن، اگر نقشه پروفسور هرتسفلد که یکی از اعضای برجسته آثار ملی است، کنار گذاشته شود و نقشه آقای طاهرزاده بهزاد عملی شود، شاید این عمل توهین به آقای هرتسفلد تلقی گردد؛ بنابراین هر دو نقشه کنار گذاشته می‌شود و با برگزاری یک مسابقه از همه مهندسین خارجی و داخلی دعوت می‌شود طرح پیشنهادی خود را ارسال کنند.

شکست طرح مصری!
در این مسابقه هرتسفلد، گدار، مارکف و طاهرزاده هر کدام طرحی ارائه می‌کنند و در نهایت نقشه طاهرزاده بهزاد (که با تغییراتی نسبت به نقشه اول تهیه شده بود) مسابقه را می‌برد و طاهرزاده کار را آغاز می‌کند. اما طولی نمی‌کشد که مقالاتی در روزنامه «آزادی» علیه جریان مقبره فردوسی چاپ می‌شود. به این ترتیب اجرای طرح دوم طاهرزاده بهزاد نیز در مرحله‌ای که پی‌سازی به اتمام رسیده بود، متوقف می‌شود و تهیه نقشه بعدی به آندره گدار فرانسوی، که از دوستان نزدیک دربار و تیمورتاش بود، محول می‌شود. اجرای طرح پیشنهادی گدار که یک بنای هرمی‌شکل شبیه اهرام ثلاثه مصر است در سال ۱۳۰۸ آغاز می‌شود. این طرح در مراحل پایانی است که گلایه‌های مردم و رسانه‌ها به‌دلیل سنخیت‌نداشتن طرح با فرهنگ ایرانی، بالا می‌گیرد و در نهایت با شکستن سقف هرم در حین اجرا، کار متوقف می‌شود و مسئولان به فکر راه چاره دیگری می‌افتند.

آبروی دولت و ملت در خطر است
نگاه‌ها دوباره به سمت بهزاد معطوف می‌شود تا طرحی نو دراندازد. کریم طاهرزاده بهزاد در کتابش می‌نویسد: «در یازدهمین روز خرداد ۱۳۱۱ در اتاق نقشه‌کشی خود مشغول کار بودم. یک‌مرتبه دیدم آقایان جم استاندار خراسان، ارباب کیخسرو، اسدی، سرهنگ نوایی، سرهنگ ایرج مطبوعی، هادی شهردار مشهد و قاسم غنی وارد منزل من شدند. آقای جم اظهار کرد ساختمان آرامگاه فردوسی به کلی ضایع شده و آبروی دولت و ملت از بین می‌رود. آمدیم که از شما بخواهیم از نو آنجا را تحت نظر گرفته و هر اصلاحی که به نظرتان می‌آید انجام دهید.»

تصویب نقشه آرامگاه در مهر سال ۱۳۱۲
طاهرزاده بهزاد ابتدا نمی‌پذیرد، اما در نهایت قبول می‌کند که نقشه‌ای رسم کند. او ماجرای رسم نقشه را چنین شرح می‌دهد: «چندین رقم فکر کرده و ترسیماتی روی کاغذ می‌آمد که مرا قانع نمی‌کرد. بالاخره نقشه فعلی آرامگاه فردوسی روی نقشه آمد. خستگی از یک طرف و پایان شب از دیگر سو مرا وادار کرد که کار را خاتمه داده و همان نقشه را پاکنویس کرده و تسلیم کنم.» اعضای انجمن ملی آثار به اتفاق نقشه را تصویب و ارباب کیخسروشاهرخ طی نامه‌ای در ۲۸ مهر ۱۳۱۲ تصویب نقشه سوم را به طاهرزاده بهزاد ابلاغ می‌کند.

وقتی بنای آرامگاه یک‌ساله ساخته می‌شود
بعد از تصویب نقشه، استاد طاهرزاده تأکید می‌کند به‌دلیل سنگین‌بودن طرح جدید، امکان ساخت آن بر روی سکوی پیشین وجود ندارد و باید پی‌سازی شود. اما فرصت محدود است. بنا باید در سال ۱۳۱۳ مصادف با هزاره فردوسی افتتاح شود؛ بنابراین بزرگان انجمن، برخلاف میل طاهرزاده بهزاد اجرای طرح را به حسین لُرزاده که معماری تجربی است واگذار می‌کنند. او نیز با توجه به فوریت زمان و بدون رعایت محاسبات مهندسی بنای پر حجم و سنگین آرامگاه فردوسی را بر روی یک سکو می‌سازد و همین بنا سال بعد رسماً با حضور جمعی از مستشرقین، ایران‌شناسان، بزرگان علم و ادب جهان و مسئولان کشور در بیستم مهر سال ۱۳۱۳ افتتاح می‌شود.

ساختمان در عرض ۳۰ سال نشست می‌کند.
اما قصه این‌جا هم به پایان نمی‌رسد. رعایت‌نشدن اصول مهندسی، کار دست بنای آرامگاه فردوسی می‌دهد و تنها بعد از گذشت چندماه از افتتاح، بنا شروع به نشست می‌کند. ابتدا با مقداری سنگ و سیمان، جلوِ خرابی‌ها گرفته می‌شود. اما هرچه می‌گذرد بر حجم خرابی‌ها نیز افزوده می‌شود تا جایی‌که بعد از ۳۰ سال، یعنی در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، از بیم فروریختن بنا، تصمیم می‌گیرند آن را برچینند و از نو بسازند. اما از آن‌جاکه این بنا ۳۰ سال قبل به جهانیان معرفی شده بود، نباید ظاهر آن تغییر می‌کرد. هوشنگ سیحون، معمار برجسته ایرانی مسئولیت این کار خطیر را بر عهده می‌گیرد. او در طرح کلی به کریم طاهرزاده بهزاد وفادار می‌ماند و ظاهر بنا را مانند قبل می‌سازد. حتی دستور می‌دهد سنگ‌ها را شماره‌گذاری کنند تا پس از تکمیل ساختمان دوباره سرجای خود قرار گیرند. اما این معمار ایرانی آثاری از هنر خود را نیز بر ساختمان آرامگاه امروزی به جا می‌گذارد. او با تلفیق معماری اسلامی و باستانی، سردابه‌ای به شکل تالار می‌سازد و مقبره فردوسی را از طبقه بالا به تالار پایین انتقال می‌دهد. او بیست‌ستونِ بیست‌وجهی نیز در تالار پایین می‌سازد تا نشانه‌ای باشد از بازسازی بنا در قرن بیستم. این عملیات در اواخر سال ۱۳۴۳ آغاز و در سه شنبه ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۷ به اتمام می‌رسد.
برچسب ها: میلان فردوسی
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.