صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره فیلم «محرمانه اسپنسر»، اثر پیتر برگ که فیلمی خوش‌ساخت از آب درآمده است

  • کد خبر: ۶۸۵۸۹
  • ۰۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۸
پیتر برگ در سال‌های اخیر چند مستند موسیقایی و ۳ موزیک‌ویدئو برای گروه maroon ۵ و کریستینا آگیلرا هم ساخت که تجربه این چند کار باعث شده است در فیلم جدیدش، Spenser Confidential، تناسب بسیار خوبی در تدوین و موسیقی برقرار باشد.
شهرآرانیوز - نام پیتر برگ سال۲۰۰۸ و با فیلم «هانکوک» بر سر زبان‌ها افتاد. هانکوک نام یک ابرقهرمان بی‌اخلاق و الکلی با بازی ویل اسمیت بود که با کار‌های خود باعث صدمات فراوان به شهر می‌شد. به این ترتیب با اینکه ذاتا آدم خوبی بود و قصد کمک داشت، همه از او بدشان می‌آمد، تا اینکه یک مسئول روابط‌عمومی تصمیم می‌گیرد وجهه اجتماعی او را ترمیم کند. ایده فوق‌العاده شوخ طبعانه هانکوک در ارائه یک سوپرقهرمان متفاوت در آن زمانی که «مرد عنکبوتی» و «هالک» و... تازه از قوطی کمیک‌بوک‌ها به عطاری سینما راه یافته و خوش درخشیده بودند، باعث شد همه به‌عنوان یک کارگردان آینده‌دار به پیتر برگ بنگرند، اما او در ادامه بیشتر به ساخت چند اپیزود تلویزیونی از سریال‌های نیمه‌موفق و اکشن‌های بی‌رمقی همچون «مایل ۲۲»، «تن‌ها بازمانده» و «سفینه جنگی» پرداخت و کم‌کم به حاشیه رفت. البته او در این مدت چند مستند موسیقایی و ۳ موزیک‌ویدئو برای گروه maroon ۵ و کریستینا آگیلرا هم ساخت که تجربه این چند کار باعث شده است در فیلم جدیدش تناسب بسیار خوبی در تدوین و موسیقی برقرار باشد. با این مقدمه بپردازیم به فیلم محرمانه اسپنسر.


تکراری در بستری تازه

ماجرای پلیس فداکاری که پای آرمان‌هایش می‌ایستد و حاضر است زندگی خود را در این راه فدا کند، نسخه‌ای قدیمی است. ماجرای فساد ساختار پلیس هم چیز جدیدی نیست. همین خطوط اصلی را بار‌ها در فیلم‌هایی، چون «جان سخت» و «شانزده چهارراه» و هزار فیلم دیگر دیده‌ایم. البته اینجا با توجه به اسم فیلم به نظر می‌رسد نگاه فیلم‌ساز و منبع الهام اصلی‌اش فیلم مشهور «محرمانه لس‌آنجلس» بوده است، با این تفاوت که به‌هیچ‌وجه هویت شهری، شخصیت‌پردازی و جدیت موضوع آن فیلم را ندارد. اقتباس از کتاب «سرزمین عجایب» اثر بی پارکر هم چیزی بر غنای شخصیت و فضای فیلم نیفزوده است. دلیلش هم گرایش به ساخت فیلم از نوع کول و باحال است که در ادامه به آن می‌پردازیم.


پدیده‌ای به نام فیلم کول

 

 

یکی از پدیده‌های سال‌های اخیر سینما، کاستن هرچه بیشتر از محتوا و افزودن بر اکشن، کمدی و نما‌های زیباست. شاید بهترین مصداق‌هایش را بتوان در فیلم‌هایی، چون «جان ویک» و «مهمان» دید که درعمل خط داستانی مشخص و شخصیت‌پردازی ندارند. در فیلم اول یکی از اعضای مافیای روسیه از ماشین جان ویک خوشش می‌آید و به‌خاطر آن به منزلش حمله می‌کند و ضمن مضروب‌کردن او، سگش را می‌کشد. جان ویک هم به‌خاطر آن سگ راه می‌افتد و کل آن خانواده مافیایی را از بین می‌برد. بقیه جا‌های خالی فقط با صحنه‌های زدوخورد و کشتار‌های جذاب پر شده است. در فیلم «مهمان» هم جوانکی از راه می‌رسد و مدعی می‌شود دوست پسر خانواده بوده که در جنگ کشته شده است. وی با اصرار پدر و مادر تصمیم می‌گیرد چند روزی در خانه آن‌ها بماند، اما آرام‌آرام مشخص می‌شود او آدم سالمی نیست. همه را می‌کشد و درنهایت هم معلوم نمی‌شود سرنوشت خودش چه می‌شود، اما با همین قصه بی‌مایه و بدون شخصیت‌پردازی، کل فیلم مخاطب را جذب می‌کند. من به این جنس فیلم‌ها می‌گویم فیلم‌های کول. در این فیلم‌ها محتوا در درجه چندم اهمیت است. یکی از انواع محبوب فیلم‌های کول در سال‌های اخیر کمدی‌اکشن‌هایی از جنس «بازنشسته؛ فوق‌العاده خطرناک» یا «هوش مرکزی» است. به عقیده نگارنده، «محرمانه اسپنسر» از جهات مختلف در این دسته از فیلم‌ها قرار می‌گیرد.


اول- نداشتن شخصیت‌پردازی

 

 

اسپنسر پلیس خوب و قهرمان فیلم است؛ کسی که مدام دارد برای انجام کار درست ضربه می‌خورد. او از نیروی پلیس اخراج می‌شود، همسرش ترکش می‌کند، ۵ سال می‌رود سراغ خوردن آب‌خنک و...، اما دست از کار خود نمی‌کشد. خب چرا؟ فیلم‌نامه و کارگردان هیچ عقبه‌ای از این شخصیت ارائه نمی‌کنند که بدانیم چرا این‌چنین در راه حق مصر و پیش‌قدم است. مثلا خیلی آدم معتقدی است و از باب دین‌داری این‌چنین پایمردی می‌کند یا مثلا کسی از نزدیکانش را پلیس‌های خلافکار کشته‌اند و مثلا حالا او می‌خواهد با متلاشی‌کردن باند فساد انتقام خود را بگیرد. این نبود شخصیت‌پردازی فقط به نقش اصلی برنمی گردد، بلکه هیچ‌یک از ۴شخصیت اصلی عقبه مشخصی ندارند. رابطه بین اسپنسر و همسرش که جایی بین عشق و نفرت در نوسان است، هیچ منطقی ندارد. فقط به‌نظر کارگردان باحال بوده است.


عنصر تصادف و اتفاق

همان‌طور که گفتیم، منطق روایی جایی در فیلم‌های کول ندارد؛ بنابراین اگر قرار است مثلا خودرو لامبورگینی شخص قاتل پیدا شود، به‌راحتی در خیابان در معرض دید اسپنسر قرار می‌گیرد، یا رئیس‌پلیس بایلون با اینکه ۵سال اسپنسر در زندان بوده است، دست‌برقضا درست در همان روز آزادی او تصمیم می‌گیرد اطلاعات خود را در اختیار پلیس خوب ماجرا بگذارد و به همین علت هم کشته می‌شود و پای اسپنسر به پرونده باز می‌شود.
 

عنصر موسیقی

عامل اصلی که فیلم را سرپا نگه می‌دارد، استفاده درست از موسیقی و تدوین بر پایه آن و خلق صحنه‌های اکشن جذاب است؛ بنابراین با یک تابلو کاملا طراحی‌شده از نظر ضرباهنگ اکشن‌ها و فیلم‌برداری روبه‌رو هستید که با وجود خلق صحنه‌های باشکوه، هیچ‌گونه محتوا و معنایی ندارد. پس همان‌جا که تیتراژ پایانی روی صفحه نقش می‌بندد، کل فیلم و شخصیت‌هایش از صفحه ذهن شما پاک می‌شود و فقط با خود می‌گویید: حال داد، وقتمان خوب سپری شد و لذت بردیم؛ بنابراین در یک کلام با فیلمی خوش‌ساخت و اکشن با ریتم مناسب طرف هستید که شوخی و اکشن را با هم به‌خوبی درآمیخته است و ۹۰دقیقه سرگرمتان می‌کند، اما هیچ‌چیز ماندگار یا پیام مشخصی ندارد و بلافاصله فراموش می‌کنید که چنین تجربه‌ای را از سر گذرانده‌اید.



محرمانه اسپنسر
محصول: ۲۰۲۰ نتفلیکس
کارگردان: پیتر برگ
بازیگران: مارک والبرگ، آلن آرکین، وینستون دوک

خلاصه داستان:

اسپنسر یک پلیس وظیفه‌شناس در شهر بوستون (زادگاه مارک والبرگ) آمریکاست. او در پرونده قتل یک فعال اجتماعی زن به عملکرد رئیس‌پلیس بویلان که فیلم دوربین‌های امنیتی را نادیده گرفته است، معترض و وارد خانه او می‌شود. با دیدن همسر کتک‌خورده بویلان، خونش به جوش می‌آید و او را تا سرحد مرگ می‌زند. به این ترتیب به ۵ سال حبس محکوم می‌شود، اما با کله‌شقی می‌گوید بویلان حقش بود که کتک بخورد. بعد از تحمل حبس پنج‌ساله، اسپنسر قصد دارد به شغل رانندگی کامیون رو بیاورد، اما با کشته‌شدن بویلان و یکی از همکاران قدیمی‌اش، دوباره پایش به پرونده قدیمی باز می‌شود. پرونده‌ای که یک سرش فساد پلیس است و همه مأموران قانون را با او دشمن می‌کند، اما اسپنسر باید تا ته خط برود.
 
 

 
 

 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.