صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

وقتی ساعتم عاشق شد!

  • کد خبر: ۶۹۷۹
  • ۲۲ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۳
ساعتم آن‌قدر عاشق یک ساعت زنانه شده بود که حتی وقتی باتری‌اش را درآوردم نیز نمی‌خوابید!

مردی که بزنم به تخته فرهنگ بالایی داشت، با چاقو می‌زد روی تخت جمشید و یادگاری نوشت!

کارتن‌خواب گفت: تاکنون هیچ نقطه روشنی در زندگی نداشته‌ام. دروغ می‌گفت، او هر شب زیر نور تیر‌های چراغ برق می‌خوابید.

از وقتی عمل قلب باز کرده بود، هر کسی را توی قلبش جا می‌کرد.

پرگاری که به قوانین راهنمایی‌ورانندگی احترام می‌گذاشت، با دیدن تابلو «دورزدن ممنوع» نیم‌دایره کشید.
- خواستم «خود» را در آینه ببینم، ولی آینه شکست و از خود بی‌خود شدم!

وقتی دانش‌آموزان کلاس اول سواد خواندن و نوشتنشان تکمیل شد، معلمشان خواست از سوادشان استفاده حداکثری بکنند. روز بعد در و دیوار کلاس پر بود از یادگاری!

تقویم ساعت دوازده نیمه‌شب ۳۱ خرداد گفت: بدنم دارد تیر می‌کشد!

- روزنامه‌نگار نقد می‌نوشت، ولی چک شش‌ماهه می‌گرفت!
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.