دختر بودن سن و سال ندارد. همین که دختر به دنیا آمده باشی، کافی است تا بتوانی درباره همه دغدغههای دخترانه حرف بزنی، چون حتی اگر خودت آنها را تجربه نکرده باشی، بین نزدیکترین دوستان و بستگانت آنها را لمس کردهای.
معصومه متین نژاد | شهرآرانیوز؛ تفاوت و تبعیض بین دختر و پسر موضوعی نیست که به امروز و دیروز یا این فرهنگ و آن فرهنگ برگردد. بیش و کم در همه طول تاریخ و بین همه اقوام و نژادها وجود داشتهاست. کشور توسعهیافته و جهانسومی هم ندارد. ظهور و بروز فمینیسم در کشورهای اروپایی، موضوعی است که آثار منفی آن این روزها به شکل دیگری خودش را نشان میدهد: تمایل به تغییر جنسیت، خودداری از ازدواج و پذیرش نقشهای زنانه، علاقه به انجام فعالیتهای خشن و مردانه و ... کارشناسان حوزه روانشناسی نیز درباره بیتفاوتی جامعه به این موضوع هشدار میدهند، زیرا پیامدهای آن سالهاست گریبانگیر جامعه شده و همه بهدنبال علاج موقتی درد هستند.
درد دلهای دخترانه
دختر بودن سن و سال ندارد. همین که دختر به دنیا آمده باشی، کافی است تا بتوانی درباره همه دغدغههای دخترانه حرف بزنی، چون حتی اگر خودت آنها را تجربه نکرده باشی، بین نزدیکترین دوستان و بستگانت آنها را لمس کردهای. اجازه بدهید در ادامه تنها به چند نمونه اشاره کنیم، تجربههایی که مشتی نشانه خروار است.
سارا ۳۲ سال دارد و یک کارآفرین موفق است. با وجود موفقیتها و خوشیهای زیادی که در زندگی تجربه کردهاست، وقتی از دغدغههای دخترانه صحبت میشود، به یک خاطره کوتاه بسنده میکند: «وقتی هفت هشت سالم بود، مادربزرگم برایم تعریف کرد که زمان تولدم، پدرم با یک کارتون شیرینی به بیمارستان میآید و اولین سؤالی که از مادرم میپرسد این است که «بچه پسره دیگه؟» و وقتی با «شرمندگی» مادرم روبهرو میشود، کارتن شیرینی را همانجا رها میکند و بیرون میرود که متوجه گریه شدید هماتاقی مادرم به دلیل مرگ نوزادش میشود. برای آنکه نشان بدهد آن زن چیز زیادی را از دست ندادهاست، درکمال خونسردی و بدون کمترین تأملی، مرا زبانی به آن زن پیشکش میکند. این خاطره شاید از نظر خیلیها بیارزش و بیاهمیت باشد، اما همیشه با من هست و آزارم میدهد.»
زهرا ۲۴ سال دارد و یک همشهری دوستداشتنی افغانستانی است، از آن دخترهای محجوب و آرامی که بوی دخترانههای چند دهه پیش را میدهد. با همه متانتی که در ظاهرش دارد، پای درددل که میرسد، دل پری دارد. میگوید: «تفاوت و تبعیض جنسیتی مرز نمیشناسد. فقط نوع آن از یک منطقه به منطقه دیگر و از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت میشود. من تنها دختر خانوادهام و ۵ برادر دارم. اگر از پدرم بپرسید چند فرزند دارد، به شما میگوید: «۵ تا بچه دارم و یک دختر.» این نگاهی است که در بقیه امور زندگیمان هم جاری است. خیلی سخت است که نزدیکترین عزیزانت کمترین حقوق تو در زندگی، یعنی فرزندی، را هم به رسمیت نشناسند.»
آسیه ۱۴ سال دارد. تیپ پسرانه میزند و از جنسیتش بهشدت ناراضی است. چنین ابراز عقیده میکند: «اگر روزی امکان تغییر آزادانه جنسیت وجود داشتهباشد، این کار را میکنم.» او یک برادر شانزدهساله دارد. آزادی عمل بیشازاندازهای که والدینش برای برادرش قائل هستند و در عوض محدودیت زیادی که برای او ایجاد کردهاند، سبب شده است آسیه اینقدر ناراضی و شاکی باشد: «تا هفتهشتسالگی همیشه لباس پسرانه میپوشیدم و همراه با برادرم توی کوچه بازی میکردم، ولی یکمرتبه همهچیز تغییر کرد. سختگیریهای پدر و مادرم فقط به اسم اینکه تو دختر هستی شروع شد. حتی به نحوه خندیدنم گیر میدادند. شرایط برادرم از قبل خیلی بهتر شده بود. یعنی آزادی بیشتری داشت، ولی من روزبهروز وضعیتم و محدودیتهایم بیشتر میشد. این جمله مادرم بیش از هر حرفی روی اعصابم است: «زشته برای یه دختر!» بابا، چرا هیچکس نمیخواهد بفهمد من نمیخواهم یک دختر باشم!»
سمیرا ۲۸ سال دارد و کارمند بخش اداری یک سازمان است. از اینکه همیشه از تساوی حقوق زن و مرد میشنود و در عمل خبری از آن نیست، بهشدت شاکی است. موضوع هم به ترفیعی برمیگردد که پس از ۵ سال خدمت در یک جایگاه شغلی و با وجود همه شایستگیهایی که داشته و مستحقش بودهاست، فقط به دلیل جنسیتش به او ندادهاند. میگوید: «این یک نمونه کوچک از تبعیضهای اجتماعی است که همیشه شاهدش بودهایم و کاری از دستمان برنمیآید. من ساعتهای بیشتری از آنچه باید در محل کارم وقت میگذارم. انتظار مدیرم نیز این است که تا کار تمام نشده، میزمان را ترک نکنیم، ولی چند روز پیش که قرار بود بعد از ماهها گمانهزنی بالأخره پستی را که شایستهاش بودم به من بدهند، مدیرم فقط با این بهانه که آقای فلانی وقت آزادتری دارد و بعدازظهرها در صورت نیاز میتواند بیشتر در اداره بماند، آن را به همکارم دادند، همکاری که نه سابقه کاری بیشتر و نه تواناییهایی بهتر از من دارد.»
از دخترها فقط یک قهرمان نسازیم
سید مجتبی حورایی - مشاور و کارشناس علوم تربیتی | ما آدمها عادت داریم همیشه یا از این طرف بام یا از آن طرفش بیفتیم. روزگاری استعداد و تواناییهای دختران به کل نادیده گرفته میشد و فقط به نقشهایی که قرار بود در آینده ایفا کنند، مانند همسری و مادری، توجه میشد، یعنی درست از همان بدو تولد و با نشان کردن آنها برای پسری در بین اقوام و آشنایان.
اما امروز در روزگاری که احساس میکنیم بر فراز قلههای رشد و دانش بشری ایستاده ایم، نقطه مقابل آن را چسبیده ایم. یعنی از دخترها انتظاراتی متفاوت از قبل داریم. آنها را از کودکی مانند پسرها برای تصاحب یک شغل و جایگاه اجتماعی تربیت میکنیم. از آنها قهرمان میسازیم. آنها را به کلاسهای مختلف زبان، ورزش، موسیقی، نقاشی و ... میفرستیم و به آنها برای داشتن یک شغل خوب مشاوره میدهیم، ولی از ازدواج و تربیت نقشهای مادرانه و همسرانه خبری نیست.
این امر سبب شده است میل به ازدواج و تشکیل خانواده یا در آنها اصلا ایجاد نشود یا اگر ایجاد میشود، آن قدر ضعیف باشد که برای ماندن در آن نقش و جایگاه هیچ تلاشی نکنند. خیلی از والدین فکر میکنند این لطف در حق آن هاست و وظیفه والدی خود را تمام و کمال انجام داده اند. چنین نیست، چون شما باعث شده اید به مهمترین نیاز فطری آنها برای همیشه پاسخ داده نشود.
بنابراین، اگر خواهان تغییر در فضای عمومی جامعه و رفع این بحران هستیم، باید ارزشهای تربیتی مان را بازتعریف کنیم. تفاوتهای جنسیتی را بشناسیم و بپذیریم. آنچه همه ما از رفع تبعیضها به دنبال آن هستیم، تساوی حقوق است، نه تشابه آن. دخترها و پسرها تفاوتهای جسمی و روحی زیادی باهم دارند. همین تفاوتها باید مبنای تربیتی ما هم باشد. منظورم تولد دوباره کلیشههای جنسیتی نیست، بلکه تربیت براساس نیازهای جنسیتی است.
لازمه آن هم درست مانند شرایط کرونایی راه اندازی یک بسیج ملی است، ستادی که همه نیروهای متولی مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت فرهنگ و ارشاد، رسانهها و تلویزیون ملی در آن عضو و درگیر باشند و بتوانند مسیر درست حرکت را به خانوادهها هم آموزش بدهند.
آیا تفاوت قائل شدن بین ۲ جنسیت درست است؟
دکتر حسین کدخدا | روان شناس کودک و نوجوان؛ ما ۲ نوع تفاوت جنسیتی داریم. یک نوع آن واقعی است و کسی با آن مشکلی ندارد، مانند اینکه جثه دخترها ظریفتر از پسرهاست و توان انجام کارهای سخت و طاقت فرسا را ندارند یا بلوغ فکری زودرس در دختران که سبب میشود در مقایسه با پسران زودتر برای پذیرش نقشهای خانوادگی یا اجتماعی آماده شوند.
نوع دیگر این تفاوتهای جنسیتی ساختگی است. یعنی این ما هستیم که این تفاوتها را براساس باورها و اعتقاداتمان درست کرده ایم. معمولا هم همه تبعیضها و نارضایتیها از همین بخش نشئت میگیرد، مانند اینکه برخلاف دخترها، پسرها هیچ قیدوبند و محدودیتی نداشته باشند و در داشتن هر پوششی آزاد باشند، یا دخترها فقط با عروسک و پسرها با تفنگ بازی کنند یا تحصیل برای پسرها ضرور و برای دخترها غیرضرور باشد.
در تفاوتهای جنسیتی ساختگی هم باید تقسیم بندی جداگانهای داشت، مانند اینکه برخی از آنها براساس ویژگیهای جسمی و روحی جنسیتها تعریف شده است، مانند نوع بازی یا اسباب بازی دختر و پسر. برخی از این تفاوتها هم افراط و تفریطی از دیدگاههای غیرمنطقی ماست، مانند اینکه کار اشتباه یک دختر بیش از اشتباه یک پسر زشت است و باید با آن برخورد شود. علامه طباطبایی این برخوردهای تبعیض آمیز را نوعی جاهلیت مدرن میداند که زاییده فرهنگ هاست.
چرا برخی دخترها از جنسیت خود ناراضی اند؟
این موضوع به همان تفاوتهای جنسیتی ساختگی برمی گردد که صحبتش را کردیم. هرچه این تفاوتها بیشتر و پشتوانه منطقی آنها کمتر باشد، میزان این نارضایتیها هم بیشتر خواهد شد. در ادامه به برخی از این عوامل اشاره میکنیم.
تعارض نقش ها:
سردرگمی در اولویت نقشهایی که یک زن در زندگی بازی میکند، مانند نقش مادری و تأمین کننده مالی، موضوع دیگری است که سبب نارضایتی او از جنسیتش خواهد شد.
فرصتهای نابرابر:
با وجود همه شعارهایی که از برابری و احترام به حقوق و جایگاه زن در جامعه داده میشود، هم چنان شاهد تبعیضهای زیادی برای کسب جایگاههای قدرت و ثروت در بین زنان و مردان هستیم.
نگرش والدین:
در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای دارای بافت سنتی، هم چنان پدرها برداشتن فرزند پسر تأکید بیشتری دارند، موضوعی که سبب رنجش دخترها در همه طول تاریخ شده است.
احساس ظلم:
تفاوتهای ظالمانهای که در برخی خانوادهها و جامعه بین دخترها و پسرها وجود دارد، مانند اینکه پسرها فقط تداوم دهنده یک نسل در خانواده هستند، موضوع دیگری است که سبب احساس ظلم و نارضایتی از جنسیت در دخترها میشود.
نارضایتی مادر:
مادرانی که از جنسیت خود ناراضی هستند و آن را با پوشیدن لباسها و مدل موهای مردانه نشان میدهند و مدام از شرایط و جنسیتی که دارند مینالند، دخترانشان هم از این نظر ناراضی خواهند بود.
تربیت دختر و پسر چه تفاوتهایی باهم دارد؟
تربیت دختر و پسر فقط باید در راستای پذیرش نقشهایی باشد که قرار است در آینده برعهده بگیرند. در غیر این صورت، تفاوت تربیتی جنسیتی معنایی ندارد. برای این منظور هم توصیه میکنیم توجه به برخی نکات را جدیتر بگیرید.
بچهها آن گونه که ما دوست داریم نمیشوند، بلکه آن گونه که ما هستیم خواهند شد. پس اگر قصد دارید فرزندانی شایسته تربیت کنید، تربیت آنها را از خودتان شروع کنید. دختر و پسر هم ندارد. در نهایت، دخترها نسخهای به روزشده از مادرشان و پسرها نسخهای به روزشده از پدرشان خواهند شد.
اگر جنسیت فرزندتان برایتان مهم است و برای آن تلاش میکنید، این موضوع باید تا قبل از تولد کودک باشد. پس از آن، فرزندتان را با همان جنسیت و تواناییهایی که دارد بپذیرید.
به تفاوتهای جسمی و روحی بچهها بیشتر توجه کنید. برای نمونه، دخترها زودتر از پسرها حرف میزنند و قدرت سخنوری بیشتری دارند. هم چنین نیاز به دیدن و شنیده شدن در دخترها بیش از پسرهاست. از این رو، لازم است اگر برای فرزند پسرتان هفتهای ۳ بار وقت میگذارید و با او صحبت میکنید، با فرزند دخترتان هرروز حرف بزنید و حرفهای او را بشنوید.
دخترها چگونگی رفتار با جنس مخالف را از رابطه با پدرشان و پسرها از رابطه با مادرشان یاد میگیرند. پس اگر دختری رفتاری خارج از قاعده و عرف دارد، آن را باید در رابطه او با پدرش جست وجو کنید.
اگر نمیتوانید الگوی کاملی برای دخترتان باشید، در پی معرفی الگوهای جنسیتی خوب به او برآیید. با این کار، او بدون احساس تحقیر و ناتوانی میتواند راه خودش را بیابد.
فرزندانتان را براساس تواناییهایی که دارند و نقشهایی که قرار است برعهده بگیرند، تربیت کنید، نه کلیشههایی جنسیتی که در جامعه وجود دارد. همسری و مادری ۲ نقش غریزی در وجود هر زن است که به جای تعارض، باید از کودکی دختران را برای پذیرش آنها آماده کرد. این موضوع افزون بر تلاش والدین، حمایت اجتماعی را هم میطلبد.