گروه ورزش/شهرآرانیوز، سه شکست پیاپی تیم ملی والیبال و بخصوص این آخری برابر استرالیای بی امتیاز و زنگ تفریح حریفان با هر هدف و استراتژی که بخواهند و بخواهیم برای تیم در لیگ ملتها تعریف کنند و تعریف کنیم، جور در نمیآید!
اگر در شروع بازیها شکست برابر ژاپن، روسیه و حتی شکست غیر قابل هضم ۵ سته مقابل صربستان و آلمان را به بهانه دستیابی به ترکیب ایده آل در المپیک، ربط دادند و ربط دادیم، دیگر این یک بازی را نمیشود به هیچ شکل پذیرفت و هضم کرد!
بازیکنان ایران در حالی که (۱۰۷-۱۰۵) امتیازات بیشتری نسبت به استرالیاییها کسب کرده بودند، اما در مجموع ۳ بر ۲ شکست خوردند آن هم مقابل تیمی که نه بازیکن مطرحی داشت و نه از تجربیات بزرگ بین المللی به جز لوک پری لیبروی توانمند و باتجربه و یک مربی برزیلی صاحب کارنامه به نام مارکوس میراندا برخوردار بود.
شکست در هر رویدادی امکانپذیر است، اما اینکه چرا تیم ما در زمین بدون انرژی و انگیزه بود پرسشی است که همچنان مبهم باقی مانده است.
ما به استرالیایی باختیم که اگر اغراق نباشد با تیم دوم حاضر در ریمینی هم میتوانستیم به راحتی از سدش عبور کنیم. استرالیایی که بعد از ناکامی در المپیک با حفظ دو سه بازیکن اصلی خود با یک مشت جوان مبتدی برای تجربه اندوزی به لیگ ملتها آمده است و تا قبل از بازی با تیم ما به هیچ حریفی هم نه نگفت!
آن وقت ما با ترکیب اصلی خود به تیمی باختیم که در شروع برای خودش حتی شانس بردن یک ست را هم متصور نبود، چه برسد به پیروزی و این را میشود کاملا در میان صحبتهای کاپیتان شان خواند.
سئوال در باره تیم ملی زیاد است و در این مقال میپرسیم، چرا آلکنو در این بازی فرصت را از جوانان حاضر در تیم ملی گرفت که لااقل انگیزه بیشتری برای درخشیدن داشته و نمونه زنده اش هم بردیا سعادت و محمدرضا حضرت پور بودند که به تیم انرژی مثبت بخشیده و ما را از شکست سنگین نجات دادند.
مطلب دیگر اینکه چرا تغییرات در دو سه بازی اخیر تیم ملی دیرهنگام صورت میگیرد و یا اینکه چرا با مدارای بیش از حد با بازیکنان پراشتباه، باعث خراب کردن بیشترشان در اذهان عمومی شده و به آنان فرصت بازگشت به شرایط مطلوب نداده ایم و سئوالات فراوان دیگر که به بعد موکول میکنیم چرا که نیت ما ساختن است نه سوختن و فقط امیدواریم در بازیهای بعدی با رفع مشکلات ذهنی و جسمی، ملی پوشان با غیرت مان را باز هم در همان شرایط مطلوب همیشگی ببینیم که دوست داریم.