اگر بیننده تلویزیون باشید، میدانید که مهران مدیری چندروزی است با «دورهمی» به تلویزیون برگشته است. دورهمی که حالا در قالب یک مسابقه اطلاعاتعمومی روی آنتن میرود. مهران مدیری در اولین قسمت مسابقه اعتراف کرد که دورهمی کپی جزءبهجزء یک برنامه خارجی است. به همین بهانه تعدادی از کپیسازیهای سالهای اخیر در تلویزیون را مرور میکنیم.
شهرآرانیوز - اگر بیننده تلویزیون باشید، میدانید که مهران مدیری چندروزی است با
«دورهمی» به تلویزیون برگشته است. دورهمی که حالا در قالب یک مسابقه اطلاعاتعمومی روی آنتن میرود، پیش از این در ۵ فصل با محوریت گفتگو با چهرهها و اجرای آیتمهای طنز پخش میشد، اما اگر تلویزیونبین هم نباشید، احتمالا از حرفوحدیثهایی که راجع به دورهمی شنیده میشود، خبر دارید که چنین برنامهای درحال پخش است. حرفهایی که اینبار نه از دهان منتقدان تلویزیونی و مخاطبها، بلکه از زبان خود سازندگان به گوش رسید.
مهران مدیری در اولین قسمت مسابقه اعتراف کرد که دورهمی کپی جزءبهجزء یک برنامه خارجی است: «سعی کردیم خیلی خوب کپی کنیم.» و با این کار مخاطبش را غافلگیر کرد؛ نه از اینحیث که تقلید در تلویزیون ما اتفاق نادری باشد که اتفاقا سابقه مفصلی هم دارد، از آگهیهای بازرگانی گرفته تا تاکشوها، مسابقهها و حتی اتاقهای خبر، بلکه از این لحاظ که ما عادت کردهبودیم هربار که تلویزیون را روشن میکنیم، بگوییم «اینکه شبیه فلان برنامه خارجیه!» و بعد که این کشفمان به گوش عوامل برنامه رسید، آنها خودشان را بزنند به آن راه یا کلا منکر قضیه شوند. البته اعتراف مدیری به کپیسازی خیلی هم جای تشویق و هورا ندارد. چون بیشتر از آنکه از روی احترام به مخاطب باشد، از سر آگاهی به این نکته است که امروز دیگر کپیسازی چراغخاموش ممکن نیست و مچ برنامهساز خیلی زود باز میشود. به همین بهانه تعدادی از کپیسازیهای سالهای اخیر در تلویزیون را مرور میکنیم.
همه اقتباسهای مهرانخان!
سال ۹۴ که خبر بازگشت مهران مدیری به تلویزیون شنیدهشد، طرفدارانش حسابی هیجانزده شدند و منتظر بودند تجربه خوب کارهای طنز کمدین و کمدیساز محبوبشان تکرار شود. صداوسیما هم که همه امیدش به شبکه تازهتأسیس نسیم بود تا از رخوت بیرون بیاید، روی محبوبیت و کاریزمای مدیری حساب باز کردهبود، اما بعد از پخش اولین قسمتهای «دورهمی»، امیدها نقش بر آب شد. خیلی زود معلوم شد که این برنامه کپی نعلبهنعل یک تاکشوی طنز هندی است بهنام«Kapil Comedy nights with» که «کاپیل شارما»ی هنرپیشه و کمدین آن را اجرا میکند.
درحالیکه همه بخشهای دورهمی از اجرای آیتمهای نمایشی گرفته تا شیوه تعامل مجری با مهمانها و حتی دکور شبیه نمونه هندی بود، عوامل برنامه به این تقلید هیچ اشارهای نکردند. تازه وقتی نقدها بالا گرفت، اعلام شد که دورهمی «اقتباسی» از یک برنامه خارجی است و تعریف تازهای از واژه اقتباس به فرهنگ لغاتمان اضافه شد. اما این تقلید یواشکی تنها نقطهضعف دورهمی نبود و کیفیت پایین کار، عامل مهمتری بود که توی ذوق مخاطب میزد. عوامل برنامه هم از بیرغبتی مخاطب بیخبر نبودند و با تغییر مدام تیم هنرپیشهها و سناریو و اجرای آیتمهای نمایشی سعی میکردند کپی درجهچندمشان را (آنموقع کسی بهمان نگفتهبود کپی درجهیک هم داریم) تا سطح یک برنامه جذاب تلویزیونی بالا بیاورند. درنهایت همه بخشهای نمایشی حذف شد و تنها خود مدیری ماند تا در نقش استندآپکمدین و مجری برنامه را نجات بدهد.
بههرحال دورهمی با سؤالهای مدیری درباره عاشق شدن یا نشدن سلبریتیها و واکنشهای تمسخرآمیزش به سطح پایین اطلاعات عمومی شرکتکنندگان برنامه، ۵ فصل دوام آورد و چندروز پیش با شکلوشمایلی تازه و البته بیربط به ورژن قبلی به تلویزیون برگشت. از قرار معلوم صداوسیما در برهوت برنامهسازی خلاقانه آنقدر روی برند «دورهمی» و «مدیری» حساب باز کردهاست که باوجود تغییر ماهیت برنامه، با همان نام و البته همان روال آشنای کپیسازی، کار را پیش گرفتهاست؛ دورهمی جدید تقلیدی است از مسابقه آمریکایی «Mental Samurai».
احسان؛ منهای اشک، بهعلاوه تقلید
احسان علیخانی بعد از ۱۱ سال اجرای
«ماه عسل» که در زمان خودش برنامه پرطرفداری بود، سال ۱۳۹۷ در قاب تازهای بهنام
«عصر جدید» ظاهر شد. همهچیز این برنامه جدید بهنظر میرسید؛ یک مسابقه استعدادیابی تازه در تلویزیون که منحصر به زمینه خاصی نبود و یک احسان علیخانی که رو به دوربین بغض نمیکرد. اما «عصر جدید» چندان هم تازه و بدیع نبود، بلکه تقلیدی بود از برنامه آمریکایی «
America's Got Talent».
مسابقات استعدادیابی یا بهقول فرنگیها «تلنتشو» جزو برنامههای تلویزیونی محبوب در سراسر جهان هستند که همه انواعشان با یک هدف مشترک و تقریبا در قالبی مشابه اجرا میشوند، اما «عصر جدید» تنها نمونه مشابه تلنتشوهای رایج نبود، بلکه واوبهواو روال «AGT» را پیش گرفت و همهچیز ازجمله تعداد داورها، فرایند حضور در مسابقه و حتی آپشن کارت طلایی را تقلید کرد، آن هم بدون اینکه کپیکاریاش را با مخاطب درمیان بگذارد. دستکم میتوانست بعد از فاششدن تقلیدیبودنش، به این توجیه که مشابه «AGT» در همهجای جهان تولید میشود، متوسل نشود. چون ما میدانیم که اگر در دیگر کشورها تقلیدی صورت میگیرد، با رعایت کپیرایت است. بهعلاوه آنکه در این تقلیدها خلاقیت و نوآوری تعطیل نمیشود و الگوبرداری فقط از روی فرم کار انجام میگیرد. بههمین راحتی نیست که ایده یک تیم را که محصول مدتها فکر و برنامهریزی است، مفتومجانی از آن خود کنی و حتی خودت را ملزم ندانی که بابتش به مخاطبت توضیح بدهی.
«عصر جدید» با همه ضعفهایش در ترکیب داورها و نحوه داوری، مخاطبش را در تلویزیون بیرمق ما پیدا و راه را برای شوهای تقلیدی دیگر باز کرد. مثل «اعجوبهها» در سال ۱۳۹۸ که تقلیدی بود از برنامه آمریکایی «little big shots».
رشیدپور گردنکلفت!
پاییز ۱۳۹۹
رضا رشیدپور با
«سیم آخر» به تلویزیون آمد؛ یک مسابقه اطلاعات عمومی با ظاهری متفاوت از برنامههای مشابه که پیش از آن پخش شدهبود. از بعد مسابقههای جذاب و متنوع دهههای ۷۰ و ۸۰، مخاطب تلویزیون پای هیچ برنامه شاخص غیرتقلیدی دیگری ننشستهبود. همهچیز مشکوک بهنظر میرسید تا اینکه یک روزنامه عربی از راز «سیم آخر» پرده برداشت و ادعا کرد این مسابقه تقلیدی است از برنامه اسرائیلی که در سرزمینهای اشغالی پخش میشود به نام «
boom» که با رعایت کپیرایت در چند کشور دیگر هم اجرا میشود، اما ایران بدون مجوز آن را کپی کردهاست.
با کمی جستوجو مشخص شد ادعای آن روزنامه بیاساس نبودهاست و بمبی که در تلویزیون ایران منفجر میشود، با چاشنی خلاقیت برنامهسازان وطنی تغذیه نشدهاست. نکته جالبتر «سیم آخر» واکنش رشیدپور به انتقادها بود. او در یکی از قسمتهای برنامه، با خنده و لحنی کنایهآمیز گفت: «در هفته گذشته مطالبی را چسباندند به برنامه ما. اطلاعاتشان ناقص بود، من الان تکمیل میکنم؛ همین چندساعت پیش پرسشها را هم از آنور آوردند. سهچهار نفر با عینک آفتابی و کیف سامسونت سؤالها را آوردند و گفتند واوبهواو همینها را میخوانی.» البته چنین واکنشی در صداوسیما که خودش را درقبال مردم مسئول و پاسخگو نمیداند، اصلا عجیب نیست. مسابقه «برنده باش» را یادتان هست که با حواشی بسیارش جنجالبرانگیز شد؟ همهچیز «برنده باش» از نحوه راهیابی شرکتکنندگان به برنامه که شباهت عجیبی به بختآزمایی داشت و اشتباهات در سؤالها و گزینهها تا ادعای بالابردن سطح اطلاعات عمومی جامعه و شبهه آرای جعلیاش در جشنواره تلویزیونی جامجم مورد سؤال بود. اما درنهایت بدون ارائه پاسخی شفاف و قانعکننده، پخش برنامه متوقف شد.
حاشیههای «برنده باش» آنقدر زیاد بود که تقلید محرزش از مسابقه بریتانیایی «
Who Wants to Be a Millionaire» چندان بهچشم نیامد. اجرای ضعیف
محمدرضا گلزار که تلویزیون گمان میکرد به کمک او میتواند جوانها را پای تلویزیون نگه دارد، یکی از ضعفهای فراوان این برنامه بود. اما بهنظر نمیرسد صداوسیما قصد داشتهباشد از ضعفها و اشتباهاتش درس بگیرد. رسانه ملی همچنان کپی میسازد و دربرابر انتقادها پاسخ میدهد که الگوبرداری در همهجای جهان رایج است، اما توضیحی ندارد که آیا این حجم از کپیسازی هم مرسوم و پذیرفتنی است؟ آیا ما طراح و برنامهساز خلاق و ایدهپرداز نداریم یا این افراد جایی در تلویزیون ندارند؟