صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره انیمیشن «لوکا»، محصول جدید «پیکسار» که شاید وسطش خوابتان ببرد!

  • کد خبر: ۷۲۷۰۵
  • ۱۱ تير ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۰
  • ۶
انیمیشن‌هایی مثل «روح» و «لوکا» که فیلم‌هایی بزرگ‌سالانه هستند، ثابت می‌کنند پیکسار به‌طور جدی در مخاطب‌شناسی با مشکل مواجه شده است. در اینجا آرزوی ۲ پسربچه داستان خرید موتور وسپاست. این خط داستانی تا چه حد برای شما باورکردنی است؟ و مهم‌تر اینکه چقدر انگیزه ایجاد می‌کند که داستان آن‌ها را دنبال کنید؟
مهدی حسینی | شهرآرانیوز - استودیوی انیمیشن «پیکسار» چندان نیازی به معرفی ندارد. همه مخاطبان سینما نام این استودیو را با آغاز انیمیشن سه‌بعدی قرین می‌دانند. مؤسس این کمپانی جان لسه‌تر است که سال۱۹۸۶ با ساخت انیمیشن کوتاه «لاکسو کوچولو» که همان چراغ مطالعه معروف در لوگوی این شرکت است، نشان داد چگونه می‌توان با ذوق کافی و با کمترین امکانات بهترین نتایج را رقم زد. استیو جابز که استعداد بالای لسه‌تر را دید، با او شریک شد و امکانات سخت‌افزاری این شرکت را ارتقا داد. تا جایی که سال۱۹۹۳ استودیوی کوچک پیکسار با دیزنی قرارداد تولید ۷فیلم بلند انیمیشن را امضا کرد و درنهایت سال۱۹۹۵ اولین انیمیشن بلند سه‌بعدی سینما با عنوان «داستان اسباب‌بازی» راهی پرده سینما‌ها شد و چهره انیمیشن را برای همیشه تغییر داد. این انیمیشن که با بودجه ۳۰میلیون دلاری تهیه شده بود، علاوه بر فروش ۳۹۴میلیون دلاری و سودآوری سرشار برای کمپانی، اسکار بهترین دستاورد سینمایی سال را هم از آن خود کرد و هنوز هم در رتبه۸۲ بهترین فیلم‌های تاریخ سینما جای دارد.
 
پس از این موفقیت، ساخت انیمیشن‌های «زندگی یک حشره»، «داستان اسباب‌بازی۲»، «شرکت هیولاها»، «در جست‌وجوی نمو»، «شگفت‌انگیزان» و «ماشین‌ها» ثابت کرد این کمپانی تا سال‌ها بهترین تولیدکننده انیمیشن در جهان از لحاظ محتوا و تکنیک باقی خواهد ماند. با پایان‌یافتن قرارداد تولید ۷فیلم، کمپانی دیزنی چاره‌ای جز خرید امتیاز این کمپانی برای خود ندید؛ بنابراین با قیمت نجومی ۷میلیارد دلار، پیکسار را خرید و جان لسه‌تر را هم به مدیران کمپانی خود اضافه کرد. موفقیت پیکسار همچنان با تولید «راتاتویی»، «وال-ای»، «بالا»، «شجاع»، «درون-بیرون»، «داستان اسباب‌بازی۳»، «شگفت‌انگیزان۲» و... ادامه پیدا کرد تا اینکه مشکلات اخلاقی جان لسه‌تر باعث اخراج او از کمپانی شد. با رفتن جان لسه‌تر، به نظر می‌رسد پیکسار هم تا حدود زیادی هویت خود را از دست داده و در تولید محتوا دچار اشکالات جدی شده است.
 
آثار جدید این شرکت مثل «موآنا»، «داستان اسباب‌بازی۴»، «کوکو»، «به پیش» و «روح» به‌کلی از دنیای آرمانی پیکسار فاصله گرفته‌اند. این فاصله را هم می‌توان در محتوا و هم در مخاطب‌شناسی مشاهده کرد. زمانی شعار پیکسار «قصه، پادشاه است» بود، اما در آثار جدید پیکسار، نقطه‌ضعف اصلی داستان و فیلم‌نامه است. حتی در انیمیشن «کوکو» شخصیت اصلی به‌کلی منفی است، یا در «موآنا» شخصیت «ماوی» که نیمه‌خداست و بخش مهمی از قصه را به خود اختصاص داده است، هیچ نقشی در فرجام کار ندارد. انیمیشن «روح» هم مخاطبش بزرگ‌سالان هستند و هیچ جذابیتی برای کودکان ندارد. جدیدترین اثر پیکسار هم از این آفات بی‌نصیب نمانده است. با این مقدمه برویم سراغ معرفی فیلم «لوکا».
 

ضدخانواده

این عبارت بهترین توصیفی است که می‌توان برای توضیح دنیای «لوکا» و پیش‌تر «کوکو» به کار برد. درواقع اگر خط داستانی را رها کنید و بی‌خیال فرجام ازپیش‌تعیین‌شده فیلم شوید، کوکو کسی است که به مردگان احترام نمی‌گذارد، به‌راحتی دروغ می‌گوید و حتی از قبرستان دزدی می‌کند. در اینجا و فیلم «درون - بیرون» بحث فرار از خانه به‌زیبایی هرچه تمام‌تر توجیه می‌شود. به چنین فیلم‌هایی چه لقبی جز این می‌توان داد؟

 

نشناختن مخاطب

 

 

فیلم‌های انیمیشن برای مخاطب کودک و نوجوان تولید می‌شوند و اگر گاهی مفاهیم عمیق‌تری در آن‌ها مطرح می‌شود، در راستای جذب مخاطبان بزرگ‌سالی است که کودکان و نوجوانان باید با آن‌ها به سینما بروند. با وجود این، انیمیشن‌هایی مثل «روح» که فیلمی بزرگ‌سالانه است، ثابت می‌کنند پیکسار به‌طور جدی در مخاطب‌شناسی با مشکل مواجه شده است. در اینجا آرزوی ۲ پسربچه داستان خرید موتور وسپاست. این خط داستانی تا چه حد برای شما باورکردنی است؟ و مهم‌تر اینکه چقدر انگیزه ایجاد می‌کند که داستان آن‌ها را دنبال کنید؟ یکی از دوستان می‌گفت وسط «لوکا» خوابش برده است. همین گویای درصد موفقیت تازه‌ترین اثر پیکسار است.

 

ریتم کند

 

 

ایراد جدی دیگری که به فیلم «لوکا» وارد است، ریتم کند آن است که تا حدود زیادی از سردرگمی فیلم‌ساز و فیلم‌نامه‌نویس نشئت می‌گیرد. پیرنگ اصلی قصه چنان ضعیف است که از میانه‌های فیلم، سازندگان را مجبور به تغییر رویه می‌کند و مدت زیادی صرف شناخت جدید لوکا از دنیا می‌شود؛ شناختی از جنس اینکه ستارگان ماهی نیستند و چیزی به نام خورشید و کهکشان راه شیری وجود دارد و... که برای مخاطب هیچ‌چیز جدیدی ندارد و فقط ملال و خستگی را برای او به‌وجود می‌آورد. از اینجاست که بن‌مایه فیلم به‌ناگاه از دنبال‌کردن آرزو‌ها به اهمیت دوستی و خانواده تغییر جهت می‌دهد؛ مضامینی که به دم‌دستی‌ترین حالت ممکن پرداخت می‌شوند و جز نمایاندن سردرگمی سازندگان هیچ حاصل دیگری ندارد.

 

نقاط قوت

 

 

جدا از تکنیک فوق‌العاده که به امری طبیعی در آثار پیکسار تبدیل شده، تنها نقطه‌قوت اصلی فیلم لوکا، وجود شخصیت جذاب آلبرتو است که به‌مراتب از شخصیت اصلی داستان گیراتر از کار درآمده است. شخصیتی تنها، خودساخته، با شناخت درست از حقیقت وجودی خود و دنیای بیرون که با خیانت نزدیک‌ترین دوست خود مواجه می‌شود. صحنه خیانت و جدایی او از لوکا، بهترین صحنه فیلم است که با زیبایی هرچه تمام‌تر ساخته و پرداخته شده است و برای همین یک صحنه هم که شده است، لوکا ارزش تماشاکردن را دارد.

در آخر این را بگوییم که به‌نظر می‌رسد بالاترین هدف انریکو کاراروسا از ساخت لوکا تبلیغ کشور ایتالیا و نوعی ادای دین به زادگاهش باشد. تلاشی که به لحاظ بصری با موفقیت همراه شده و تصویری گرم و دوست‌داشتنی از ایتالیا و فرهنگ آن به دست داده است. جدا از این موفقیت، نخستین تجربه کارگردانی کاراروسا نمره قبولی نمی‌گیرد و یکی از آثار ضعیف تاریخ پیکسار را شاهد هستیم که خیلی زود از یاد‌ها خواهدرفت.

 

لوکا (۲۰۲۱)

کمپانی پیکسار

کارگردان: انریکو کاراروسا

 

 

خلاصه داستان:

لوکا یک هیولای دریایی است که در نزدیکی شهری ساحلی به نام پورتوروسو در کشور ایتالیا زندگی می‌کند. اهالی شهر از وجود هیولا‌های دریایی در نزدیکی شهر صحبت می‌کنند، اما هیچ‌یک آن‌ها را ندیده‌اند. پدر و مادر لوکا مدام او را از رفتن به سطح آب بر حذر می‌دارند. تا اینکه لوکا روزی با پسرکی تنها به نام آلبرتو آشنا می‌شود که به‌تن‌هایی بالای آب زندگی می‌کند. آلبرتو پسرکی بی‌پروا و آزاد است که هیچ‌چیز مانع او از تصمیمش نمی‌شود. لوکا که شیفته زندگی او شده است و از سوی دیگر پدر و مادرش با پیداکردن اشیای مخفی‌شده تصمیم گرفته‌اند او را همراه عمویش به اعماق تاریک دریا بفرستند، تصمیم به فرار می‌گیرد. او و آلبرتو به شهر آدم‌ها می‌روند و سعی می‌کنند با پیروزی در یک مسابقه، موتور وسپا بخرند و با آن از آنجا فرار کنند و...
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مجید موسوی
۱۹:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۴
فوق‌العاده زیبا بود عالیه
ناشناس
۲۳:۰۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۳
لابد نویسنده کینه شخصی از سازندگان لوکا داشته و گرنه این حجم از تخریب منطقی نیست.وگرنه من به عنوان کسی که بیش از ده ساله به صورت مداوم فیلم و انیمه و سریال و انیمیشن میبینم.شاید لوکا فوقالعاده نبود.ولی قطعا عالی بود.
ناشناس
۲۱:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۷
بی خود کردی با این نقدی مزخرفی که داشتی اصلا فکر کنم تو عمرت انیمیشن ندیدی و داری ... دیگران را قرقره می کنی
تماشاچی
۰۱:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۸
نقد افتضاحی بود به نظرم انیمیشن خوبی هست و شاید فوق العاده نباشه و به پای انیمیشن های تاپ پیکسار نرسه ولی اون طوری که شما نقد کردی انگار با سازنده مشکل شخصی داشتی :/
حسینی
۱۱:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۹
از نظر من نقد مزخرف و بی پایه ای بود اتفاقا قشنگ ترین انیمیشنی بود این چند وقت تماشا کردم و داشت قشنگ اهمیت خونواده رو نشون میداد و اینکه پدر و مادر ها نباید به بچه ها زیاد فشار بیارن و بچه ها هم میفهمن که پدر و مادر در همه حال عاشق اونا هستن
محمد
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۱
با احترام، با نظر شما درمورد پیکسار و انیمیشن سول کاملا مخالفم.
در این باره که لوکا جزو انیمیشن‌های ضعیف پیکسار به حساب میاد شکی وجود نداره اما نمی‌تونیم اون رو به کل کمپانی مرتبط بدونیم.
درمورد ضد خانواده بودن هم نظر شما کاملا اشتباهه زیرا در آخر کوکو ما شاهد این هستیم که میگل حاضر می‌شه بخاطر خونواده موسیقی رو رها کنه و از سمت دیگه خونواده هم تفاوت‌های میگل رو می‌پذیرن و اون رو مجبور به کاری نمی‌کنن. در حقیقت کوکو می‌خواست بگه هستۀ خونواده با جبر و زور باقی نمی‌مونه بلکه با همزیستی و درک متقابل رشد می‌کنه.
همچنین اشکالی که در این نقد وجود داشت این بود که موآنا رو به عنوان انیمیشنی از پیکسار معرفی کردید درحالی که این انیمیشن کاملا متعلق به دیزنیه و پیکسار سهمی در ساخت اون نداشته.