صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کارتون | داستان پیچیده یک پنکه ساده!

  • کد خبر: ۷۲۸۷۸
  • ۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۶
پاتریک چاپات، کارتونیست معروف آمریکایی، با اثری به‌ظاهر ساده و بدون پیچیدگی و با اشاره به موج شدید گرمایی که به‌تازگی به راه افتاده و باعث مرگ افرادی در آمریکای شمالی شده است، مردی را در دفتر کارش تصویر کرده که روبه‌روی پنکه‌ای روشن نشسته است.

امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - کارتونیست‌هــا و کاریکاتوریست‌ها هیچ محدودیــتی در شوخی‌کردن، بررسی‌کردن، طعنه‌زدن و هشداردادن درباره مسائل مختلف برای خودشان قائل نیستند. آن‌ها خیلی راحت می‌توانند مفاهیم فلسفی، زیست‌محیطی، سیاسی یا اقتصادی و هزار چیز دیگر را با چند خط نشان بدهند. همیشه هم کسانی هستند که در لایه‌های زیرین شوخی‌های تصویری‌شان به انتقاد گرفته می‌شوند.

 

بیشتر اوقات، آن کسانی که انتقاد می‌شوند، تصمیم‌گیرندگان اصلی هستند؛ کسانی که در ساده‌ترین آثاری که خلق می‌شوند، آن پس‌وپیله‌ها جایی در تصویر، خودشان یا سایه‌ای از تفکرشان دیده می‌شود. کارتونیست‌ها با خلق موقعیت‌هایی طنزآمیز و درک‌شدنی برای همه، لبه تیغ تیز قلمشان را زیر حرکات خنده‌آور کاراکترهایشان مخفی می‌کنند. لبه‌ای که مثل تیغه تیز چاقوی جراحی دقیقا می‌داند باید کجا را ببُرد و به کدام دمل نیشتر بزند. این‌بار هم پاتریک چاپات، کارتونیست معروف آمریکایی، با اثری به‌ظاهر ساده و بدون پیچیدگی همین کار را کرده است. او با اشاره به موج شدید گرمایی که به‌تازگی به راه افتاده و باعث مرگ افرادی در آمریکای شمالی شده است، مردی را در دفتر کارش تصویر کرده که روبه‌روی پنکه‌ای روشن نشسته است.

 

شخصیت اصلی داستان، سرخوشانه با چشمانی بسته درحالی مقابل باد پنکه نشسته است که رایانه و وسایل کارش را در سطل زباله‌ای در تصویر انداخته است و به‌جای کار با صفحه کلید رایانه، با کلید‌های پنکه کار می‌کند. پشت سرش، در پس‌زمینه تصویر هم زنی که از ظاهرش معلوم است مدیر آن قسمت است، با قیافه‌ای ناراضی و طلبکارانه ایستاده و به صحنه چشم دوخته است. بالای تصویر هم به‌عنوان توضیح اثر، «موج گرما» نوشته شده است. تا اینجای کار، موقعیتی صرفا طنزآمیز شکل گرفته است. هنرمند بدون هیچ پیچیدگی خاصی با اتفاقی که درحال وقوع است، شوخی کرده است.

 

ولی کارتونیست انگار اتوبوسی با چند ایستگاه ساخته و همه مخاطبان اثر را سوار آن کرده است؛ خودش هم پشت فرمان نشسته است و برای کسانی که قصد دارند تا همین ایستگاه همراهش باشند، با لبخند دست تکان می‌دهد و آرزو می‌کند که از این اثر لذت برده باشند. اما ایستگاه آخر و مقصد نهایی، جای دیگری است. کافی است مخاطب از خودش سؤال کند: «خوب چرا این اتفاق باید در محیط کار بیفتد؟ مثلا نمی‌شد کسی را در خانه با این حالت تصویر کرد که دارد از پنکه‌اش برای مقابله با گرما استفاده می‌کند؟»

 

اولین نکته این اثر به‌ظاهر ساده همین است. دفتر کار به این دلیل انتخاب شده است که جایی برای پیشبرد اهداف اقتصادی و سیاسی دولت‌مردان و تصمیم‌گیران اصلی است. پاتریک چاپات، دلیل همه این تغییرات اقلیمی را در همین اسباب و ادواتی می‌داند که آدم برای راحتی خودش درست کرده است. اینکه همین دفتر‌ها و سیستم‌ها و دستگاه‌های آن‌ها و نگهداری از آن‌ها، در همه زمینه‌ها، خودش به‌تن‌هایی باعث خسارت به طبیعت و بروز این‌طور اتفاقات می‌شود و همه آن‌ها را باید به سطل زباله ریخت. هنرمند در اثری که تصویر کرده است، این موضوع را با ریختن آن ادوات به سطل زباله به صراحت بیان می‌کند.

 

او برای تغییرات اقلیمی همه را مقصر می‌داند. کاوش زمین برای استخراج معدن‌ها، نابودکردن و فروش درختان جنگل‌ها، نابودکردن دریاها، آلوده‌کردن هوا و هزار اتفاق دیگر که مستقیم از همین دفتر‌ها کنترل و برنامه‌ریزی می‌شود. برای همین هم دفتر کار نمادی از برنامه‌ریزی سیاستمداران برای دخالت در طبیعت به‌دست انسان است. دخالتی که سیاست‌مداران آن را کنترل می‌کنند. دورریختن آن وسایل مثالی از مخالفت با آن سیاست‌هاست؛ کاری که چندان به مذاق رئیس‌هایش خوش نمی‌آید.

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.