سیاوش طهمورث این روزها با سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، سر زبانها افتاده حتی اگر طول عمر نقش نعمت ریزه کار فقط دو قسمت باشد.
نجفی| شهرآرانیوز - از حسن طهمورث نیا پرسیده بودند اسم «سیاوش طهمورث» را خودت انتخاب کردی که پاسخ داده بود: «خودم اسم سیاوش را انتخاب کردم، در کنار فامیلی ام که طهمورث است، خوش خوان است و غرور خوبی به آدم میدهد؛ دو تا از شخصیتهای اسطورهای و محبوب ایرانی.» سینمای ایران کمتر بازیگر با اعتمادبه نفس و حرفهای و باتجربهای همچون او دارد. حرفه ایهای کاربلد نه بلندی نقش برایشان اهمیت دارد و نه کوتاهی اش. سریال «گرگ ها» ساخته داوود میرباقری را یادتان هست؟ او آنجا یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش گذاشت و یک بدمن واقعی بود.
آن قدر بد که برای همیشه با همان شمایل در یادها ماندگار شد. نقش مسئول خرید کارخانه در سریال «زیر تیغ» را چطور؟ آنجا که با حیله گری و مکاری همه کار میکند و آخرسر در یک درگیری خانوادگی جانش را از دست میدهد. طهمورث در یکی از ماندگارترین و درخشانترین فیلمهای سینمای ایران یعنی «اجاره نشین ها» ساخته داریوش مهرجویی نقش مرد قصاب را بازی میکند، نقشی کوتاه است، اما درخشان، پر ظرافت و به یاد ماندنی.
سیاوش طهمورث این روزها با سریال
«زخم کاری» به کارگردانی
محمدحسین مهدویان، سر زبانها افتاده حتی اگر طول عمر نقش نعمت ریزه کار فقط دو قسمت باشد و تازه قرار است در حمام ویلایش به طرز غریبی خفه اش کنند. او اینجا هم نشان داد که دود هنوز هم از کنده بلند میشود. نعمت ریزآبادی که عشق قدیمی اش حالا همسر یکی از شاگردان شرکتش یعنی مالک شده گرفتار خدعه منتقمانه اطرافیانش میشود. او که زیر بال وپر همه را گرفته بود، حمایتشان کرده بود، دست تفقد بر سر و صورت آنها کشیده بود، به مال ومنال رسانده بودشان. اصلا همه آن خانواده همه چیزشان را مدیون او میدانند، اما حالا همان عشق قدیمی که وسط یک مثلث ایستاده میخواهد انتقام بگیرد. آن هم از مرد کهنه کاری که بازی عشق و نفرت را از همه بهتر بلد است. این کاره است.
چیزی بی اجازه و اطلاعش از زیر چشمها و شامه تیز او عبور نمیکند. نگاه کنید به لحظاتی که طهمورث فقط خیره میشود. نگاه میکند یا حتی سر میچرخاند و لب هایش را هم مقدارکی تکان میدهد. به ویژه سکانسی که مالک پیروزمندانه برگشته تا خبر عقد قرارداد چندمیلیون دلاری شرکت را با تیم نوروزی بدهد. مالک پاپتی حالا مرد شماره یک شرکت نعمت شده و همه دارند از حسودی هلاک میشوند. طهمورث در همین ۲ قسمت و در هر سکانس حالت ثابتی ندارد. مدام تغییر میکند.
لحنش و ادبیاتش و حتی تن صدایش. او حتی در گفت وگویش با «ایسنا» درباره بازی اش در «زخم کاری» میگوید: «در تحلیل یک شخصیت تنها نمیتوان به داشتههای نویسنده اکتفا کرد و باید برای درک بهتر کاراکتر به نمونههای بیرونی هم دقت کرد. بازیگر باید اشراف کامل به جامعه خودش داشته باشد و وقتی این شناخت وجود داشته باشد میتوان به خوبی چنین شخصیتهایی را در جامعه شناسایی کرد. از طرفی تمام حالاتی که از انسانهای مختلف میبینیم درون تمام ما وجود دارد. از خشم و عصبانیت و شادی تا غرور و کبر، همگی در وجود آدمیزاد هست و مهم اینجاست که ما چه زمانی به سراغش میرویم. برای همین کار، بازیگر این است که این صفات و خصوصیات را درون خودش جست وجو کند و آن را به خوبی درک کند تا بتواند ارائه دهد.» با اینکه نقش او در سریال تمام شده است، ولی حضورش در همین ۲ قسمت بر تمام فضای سریال سایه انداخته و فراموش شدنی نیست.