محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز - حامد آهنگی را احتمالا بسیاری از ما با اجرای برنامههای طنز در شهرهای مختلف به یاد میآوریم. برنامههایی که او به همراه چند شریک دیگر، میکروفون به دست میگرفتند، روی استیج میرفتند و با برقراری دیالوگهایی با زبان عامیانه، چاشنی طنز و نیش و کنایههای فراوان، سعی در خنداندن مردم داشتند. برنامههایی که پیش از این، وقتی هنوز شبکههای مجازی، ساعات روزمره مان را تسخیر نکرده بودند، کم هم نبودند و میشد مجموعه سی دیهای ضبط شده آنها را از مغازههای صوت و تصویر تهیه کرد.
بعدتر اما، همه چیز به درون سیستمها و گوشیهای تلفن همراه نفوذ کرد و کانالها و شبکههای مختلف مجازی را که کنترل میکردیم، بخشی از آنها که با زبان تندوتیزتر حرفهایی را به زبان آورده بود، فرد یا موضوعی را با زیرکی تمام دستمایه شوخی قرار میداد یا حتی کمی پا را فراتر میگذاشت و به خطر قرمزها نزدیک میشد، بیشتر دست به دست میشد. حالا مدت تقریبا زیادی از حضور او در دنیای تصویر میگذرد و او، هم در قامت یک استندآپ کمدین، هم در قامت یک بازیگر و این اواخر هم در قامت یک مجری ظاهر شده است؛ مجری یک برنامه گفت وگومحور که هدف آن ایجاد یک فضای صمیمی و مفرح است با چاشنی زهره ترک شدن مردم!
حضور در خنداونه به عنوان یک استندآپ کمدین و همراهی با برخی چهرههای مطرح دیگر در مسابقاتی که خنداونه ترتیب داده بود، کم کم چهره حامد آهنگی را در قاب تلویزیون پررنگتر کرد. وقتی با شیطنت مخصوص به خودش در جلد یک کمدین در این برنامه حاضر شد و توانست خندههای بسیاری را از مخاطب بگیرد، بازخوردهای مثبتی هم از مردم گرفت.
آهنگی البته همان طور که پیش بینی میشد، پیشنهادهایی هم برای بازیگری داشت و اتفاقا به آن پاسخ مثبت هم داد. مسیری که او برای خودش در نظر گرفته بود، اما به اینجا هم ختم نشد. او تصمیم گرفت بعد از آزمون و خطاهای بسیار در کار تصویر، در حیطه اجرا هم تجربههایی کسب کند؛ یک زمانی شوتبال و حالا برنامه شب آهنگی که در بستر فضای مجازی پخش میشود.
به نظر میرسد حالا مدتی است که ساخت برنامههای گفت وگومحور به انتخاب اول و اصلی بسیاری از تهیه کنندگان و سرمایه گذاران تبدیل شده است. برنامههایی که به نظر میرسد ایده اولیه اش همان ایده تکراری همه برنامههای گفت وگومحورِ تا کنون بوده است؛ اینکه یک چهره سرشناس به برنامه دعوت شود و چه بهتر که خواننده یا بازیگری معروف باشد که عموم آن را بشناسند. در قدم بعد هم فقط به سؤال و جوابهای معمولی نیاز است تا میان او و مجری برنامه رد و بدل شود.
اندیشهای که به نظر میرسد با گذشت زمان و افزایش برنامههایی به این سبک، همچنان بدون دست کاری خاصی دارد به کار خود ادامه میدهد. اوج خلاقیت سازنده برنامه این است که در انتخاب مجری دست خود را حسابی باز بگذارد تا بتواند از گزینههای جدید در این عرصه استفاده کند؛ گزینههایی که هرچند بسیاری از آنها ثابت کرده اند علی رغم اینکه تجربه چندانی در کار اجرا ندارند، اما باز هم خوب از پس کار برمی آیند، ولی همیشه با انتقادهای فراوانی همراه بوده است. انتقادهایی شبیه اینکه چرا عرصه اجرا به خود مجریهای کارآزموده واگذار نمیشود؟
هرچه جلوتر میرویم و بر حجم برنامههای گفتوگومحور شبکه خانگی افزوده میشود بیشتر یاد تاکشوهای داغ و پرحرارتی مثل «کولهپشتی» و حتی «ماه عسل» میافتیم. برنامههایی که نه سلبریتی مشهور داشتند و نه گروه موسیقی رنگارنگ و هزارجور هدیه و جایزه دهنپرکن دیگر. برنامههایی که لاأقل پشتسرشان هم دغدغه اجتماعی وجود داشت هم سرگرمی. البته انتظار از چنین برنامههایی نابجاست، اما هرخلاقیتی یک ظرفیتی دارد.
یکجا تمام میشود. باید این حق را به مخاطب داد که از تماشای مداوم سلبریتیها و پرسش و پاسخهای تکراری خسته بشود؛ گفتگوهایی که یا حول علایق و مسائل شخصی شان میچرخد یا در بهترین حالت دست میگذارد روی معضلات اجتماعی که آن هم بسیاری از اوقات به حاشیه سازی در فضای مجازی ختم میشود. پس این وسط تکلیف خلاقیت و تنوعی که دنیای تصویر وظیفه دارد به چشم مخاطب هدیه کند چه میشود؟ یعنی اینکه یک سلبریتی بنشیند مقابل یکی سلبریتی دیگر تا از آینده پیش رویش و چالشهای آن حرف بزند، یا اینکه ناگهان شخصی سر راهش سبز شود و بخواهد او را تا سر حد مرگ بترساند که دو متر از جایش بپرد، نهایت این تلاش هاست؟
حمید لولایی: خداروشکر مریم امیرجلالی و گلچین زن واقعیام نبودن + فیلم
شاید شما هم قسمت آخر برنامه گفت وگومحور شب آهنگی را که میزبان حمید لولایی بود، دیده باشید. دقیقا همان قسمتی که لولایی از سوی یکی از افراد برنامه، ترسانده میشود به شدت در فضای مجازی پربازدید شد. اتفاقی که البته مرهون واکنش لولایی هم بود که به شوخی، بعد از ترسیدن خودش را به بی حالی و غش و ضعف زد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید دست به دست شدن این قسمت از برنامه در فضای مجازی واکنشهایی را هم از سوی کاربران به دنبال داشت؛ واکنشهایی که غالب آنها انتقاد از این رویه در برنامه شب آهنگی بود.
کاربری نوشت: «حالا این کار حمید لولایی که شوخی بود، ولی این برنامه هم کارش بده که این شوخیها رو با افراد مسن میکنه.» و دیگری گفت: «اگه واقعا حالش بد میشد و اتفاقی براش میفتاد جواب خانواده و مردم رو چی میدادید؟» فرد دیگری هم با زبان صریح و کوتاه و مختصر گفت: «خیلی کار مسخره ایه واقعا.»
هرچند بسیاری هم معتقد بودند این قسمت از برنامه کاملا هماهنگ شده بود و عامدانه، با این حال یک مرتبه دیگر انتقادها را به این حرکت در برنامه پررنگ کرد. انتقادهایی که شاید در ظاهر هدفش گوشزد کردن این نکته باشد که ترساندن کار خطرناکی است، اما یک نکته مهمتر را هم درون خودش مستتر دارد؛ اینکه آیا واقعا هیچ راه جذاب دیگری به ذهن دوستان برنامه ساز و ایده پرداز نمیرسد که بخواهند یک برنامه جذاب و حال خوب کن را به خورد مردم بدهند؟ آن هم در روزهایی که تماشای یک برنامه خوب و مفرح میتواند یکی از ابزارهایی باشد تا کمی ذهن و دل خسته و آشفته مردم را تلطیف و حال خوبی بهشان منتقل کند.