صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کارتون | عادت نوع بشر به تابستان‌های طولانی‌

  • کد خبر: ۸۱۷۹۷
  • ۰۶ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۹
«پیتر کوپر»، کارتونیست دائمی و طراح گرافیک مجلات «نیویورکر»، «مَد» و «نایشن»، انگار دارد لطیفه‌ای را در بلندگو تعریف می‌کند. کم‌شنواترین آدم آن حوالی هم متوجه منظورش می‌شود و می‌خندد. ولی لابه‌لای تعریف کردن این لطیفه، چیز‌های دیگری هم می‌گوید که شنونده را به فکر فرومی‌برد. ضربه‌ای به شنونده می‌زند که وقتی آن حرف‌های خنده‌دار تمام شد، تازه دردش شروع می‌شود. ضربه‌ای که این‌بار، به مخاطب وارد می‌کند.

امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - از آدم‌هایی که یک ساعت جلوی یک تابلو میخکوب می‌شوند، وحشت دارم؛ چون بعد آنکه خوب نگاه کردند، انگار کشف مهمی کرده اند. با ذوق عجیبی می‌آیند و از آسمان برایت ریسمان می‌بافند. آن‌ها درباره هرچیز مربوط و نامربوط به آن تابلو یا اثر هنری، آن‌قدر عجیب و پیچیده حرف می‌زنند که هنرمندی که آن اثر را خلق کرده است، هم به فکرش نمی‌رسیده که کارش می‌توانسته است این‌همه حرف بزند. بعضی‌وقت‌ها هم از خودشان چیزی به آن اثر اضافه می‌کنند. باور کنید پیچیده فکر کردن و پیچیده حرف زدن و در هر چیزی دنبال معانی فلسفی آن‌چنانی گشتن، آفت است.

آفتی که ممکن است دامن هر منتقد و مفسری را بگیرد. این مرض ممکن است تا آنجا پیش برود که گاهی به قضاوت‌ها و نتیجه‌گیری‌های احمقانه و دور از واقعیت، منتهی شود. ممکن است آن چیز‌هایی که منتقد یا مفسر بهشان فکر می‌کند، سایه‌ای از واقعیت باشند. ولی آن‌قدر دور از حقیقت باشند که اصلا قابل اعتنا نباشند. بعد بشود آنچه نباید بشود. منتقد به ورطه یاوه‌گویی و مهمل‌بافی می‌افتد. در اینکه هر اثر هنری و نوشتاری، چیزی بیشتر از چند خط و کلمه است، شکی نیست. آن‌ها در کل یا اجزای خودشان، رازی نهفته دارند و به‌دنبال معنی دیگری، ورای آن اثر هنری یا نوشتار هستند. به تعبیر ساده، آثار هنری شبیه به پیاز هستند که در زیر هر لایه‌شان، لایه دیگری از معنی پنهان است. یکی از خاصیت‌های هنرمندان هم همین است.

آن‌ها می‌توانند حرفی را بزنند درحالی که انگار نزده‌اند. ولی غلظت و تندی این فلسفه و طرز نگاه کردن به مسائل، کم و زیاد می‌شود. در بیشتر مواقع هم هیچ حرف و معنی قابل اعتنایی، در کار نیست. این‌همه حرف زدم که بگویم غلظت انتقاد، شوخی، اعتراض و فلسفه در همه هنر‌ها ازجمله کارتون هم کم و زیاد می‌شود. ولی فرق کوچکی بین کارتون و کاریکاتور با دیگر هنرها، در این میان وجود دارد.

آن تفاوت کوچکی که باعث پررنگ‌تر شدن مقصود هنرمند می‌شود، طرز بیان صریح به‌دور از پیچیدگی‌های معمول است. انگار کارتونیست دارد لطیفه‌ای را در بلندگو تعریف می‌کند. کم‌شنواترین آدم آن حوالی هم متوجه منظورش می‌شود و می‌خندد. ولی لابه‌لای تعریف کردن این لطیفه، چیز‌های دیگری هم می‌گوید که شنونده را به فکر فرومی‌برد. ضربه‌ای به شنونده می‌زند که وقتی آن حرف‌های خنده‌دار تمام شد، تازه دردش شروع می‌شود.

ضربه‌ای که این‌بار «پیتر کوپر»، کارتونیست دائمی و طراح گرافیک مجلات «نیویورکر»، «مَد» و «نایشن»، به مخاطب وارد می‌کند. او در اثری با طراحی قوی و ساده، مردی را تصویر کرده است که با لباس تابستانی و وسایل گردش در پارکی میان شهر ایستاده است و رو به درختی دارد اعتراض می‌کند. تنها عنصر رنگی این اثر، دلیل اعتراض مرد است؛ تک‌برگ نارنجی روی شاخه‌های درخت که نشان از شروع پاییز دارد. شخصیت ترسیمی کوپر رو به درخت ایستاده است و دارد سر او فریاد می‌کشد که «چطور جرئت می‌کنی؟» انگار درخت کارمند اوست یا برای هرکاری اول باید از او اجازه بگیرد. اسم اثر هم

«پاییز علیه تابستان» است. تا اینجای کار به‌ظاهر هیچ‌چیز جز لطیفه‌ای در شروع فصل جدید نیست. اینکه کوپر با آن همه سابقه هنری به چنین چیزی اشاره بکند، را می‌توان این‌طور تعبیر کرد که او فقط قصد شوخی با مخاطب را داشته است. ولی وقتی کمی دقیق‌تر به اخبار نگاه بکنیم، بدون شک اندکی به فکر فرومی‌رویم. نتیجه تلاش‌های بشر برای کنترل طبیعت و دستور دادن به آن تا اینجا چه بوده است؟ آیا جز سیل و آتش‌سوزی و طوفان و گرمایش زمین حاصلی داشته است؟ مشکلاتی که فصل‌ها را چنان جابه‌جا کرده است که آسیب‌های آن به‌وضوح مشاهده‌شدنی است. تغییر دمای زمین به‌سادگی فصل تابستان را دست‌کم سه ماه طولانی‌تر کرده است و تمام اعتراض مرد هم به همین نکته است؛ مردی که انگار خود ما هستیم که به تابستان عادت کرده‌ایم.

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.