صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یادداشتی بر نمایشگاه «گدوک» آثاری از الهه رئیس‌الساداتی در نگارخانه روند مشهد

  • کد خبر: ۸۳۲۳۲
  • ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۵
رئیس‌الساداتی بعد از شش سال، با شمایلی تازه به مشهد بازگشته و فرصت دیدار با آثارش را در اختیار هنردوستان مشهدی قرار داده است. این‌بار رنگ خیلی بیشتر از پیش در کارهایش نمایان است. این‌بار به سبکی از اجرای آبستره رسیده که مال خودش است.

امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - هنرمند نقاش گویی دچار وابستگی ابدی به فرم و رنگ است به نوعی که اگر بین او و هنرش گسستی حاصل شود جز ناخوشی برایش عایدی نیست. تصویرگری که به هنرش عشق دارد، اگر صد سال هم دست به قلم‌مو نبرد، بازهم جایی در ذهن و روحش نقاش می‌ماند. همه چیز را از دریچه رنگ و فرم می‌بیند و هر کاری که بکند این چیز‌ها دست از سرش بر‌نمی‌دارند.

انگار عاشقی باشد که از معشوقش دور افتاده است. هر کجا می‌رود و هر کاری که می‌کند او را به یاد می‌آورد و همه چیز را با او تصویر می‌کند. هنرمند غیر از هنرش چیزی برای بیان خودش نمی‌شناسد. این قاعده بین تمام کسانی که کار هنری انجام می‌دهند هم صادق است. ولی هنرمند هنر‌های تجسمی یک مقدار قضیه‌اش با بقیه هنرمندان متفاوت است.

او در مسیری پر از فراز و نشیب با معشوقش قرار دارد. معشوق و هنرش هر زمان تغییر شکل می‌دهد و با حس و حال او رنگ عوض می‌کند. شکلی که گاهی با آن چیزی که قبل از این داشت به کلی فرق دارد. آثار نمایشگاه الهه رئیس‌الساداتی در «نگارخانه روند»، از همین قسم هستند. وقتی شش سال قبل به نمایشگاه گروهی «آوای رنگ» در نگارخانه فرزاد مشهد رفتم، با نقش‌های کم‌نظیر و سوررئال او آشنا شدم. فیگور‌ها در آن آثار داشتند به سمت فرم‌گریزی حرکت می‌کردند، با این‌حال در تریبون تابلوهایش، صدای فرم‌ها قوی‌تر بود. فکر کردم که هنرمند به رنگ‌ها و فرم‌های خودش رسیده است و انگار آن‌ها دارند کم‌کم در روحش ته‌نشین می‌شوند. اما اشتباه می‌کردم.

رئیس‌الساداتی امروز بعد از شش سال، با شمایلی تازه به مشهد بازگشته و فرصت دیدار با آثارش را در اختیار هنردوستان مشهدی قرار داده است. این‌بار رنگ خیلی بیشتر از پیش در کارهایش نمایان است. این‌بار به سبکی از اجرای آبستره رسیده که مال خودش است. با اینکه رنگ‌ها صدایی قوی و فوق‌العاده دارند، اما انگار هنوز هم دل هنرمند در گرو آن فرم‌ها و فیگورهاست. به طوری که نمی‌تواند آن‌ها را به کلی فراموش کند. جای فرم‌ها با رنگ در آثار او عوض شده است. اما نقاش همان نقاش است.

حرفی که قبل از این، فرم‌ها و فیگورهایش می‌زدند را این‌بار به همان بی‌نقصی، رنگ‌هایش می‌زنند. هنرمند انگار دفتر شعری را برای مخاطب باز کرده است تا خودش شعر خودش را بسراید. آثار با کش‌وقوس‌های خشن و در عین حال شعرگونه‌شان احساس دوگانه‌ای را در بیننده ایجاد می‌کنند. گویی یک گلادیاتور در کشاکش مبارزه شعری لطیف و عاشقانه را به صدای بلند فریاد بزند. زمان در تابلوهایش بی‌معنی می‌شود و عقربه‌ها می‌ایستند. آثار او ربطی به این معادله و مقیاس اندازه‌گیری ندارد. کار او متعلق به تمام فصول و همه زمان‌هاست. ولی تکلیف مخاطب را روشن نمی‌کند.

بیننده نمی‌داند این آثاری که روبه‌رویش بر دیوار بال گشوده‌اند، در کدام دسته طبقه‌بندی می‌شوند. فرم‌ها و فیگور‌هایی که گاهی در بعضی آثار از پشت دیوار رنگ سربرمی‌دارند و دیده می‌شوند، مخاطب را گیج می‌کنند. آن‌طوری که در بقیه تابلو‌ها هم به دنبال ربط دادن بازی رنگ‌ها برمی‌آید و از هر پیچشی یک شکل دور از سبک و سیاق نقاش در می‌آورد و از نقش، فرسنگ‌ها دور می‌شود.

تلفیق این دو سبک باهم (فیگوراتیو و آبستره) به همان اندازه که گمراه کننده است، جذاب هم هست. انگار نوازنده‌ای دو دستگاه دور از هم را بخواهد با هم بنوازد. نتیجه کار به همان اندازه که روی کاغذ بی‌ربط می‌شود، در صورت مهارت نوازنده، آوایی بی‌نظیر خواهد شد. الهه رئیس‌الساداتی، در بیست سال تلاشش برای حرکت بین این دو سبک، نشان داده است که هنرمند ماهری است که از حرف و حدیث‌ها هم باکی ندارد.

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.