رضوانی | «بِستسِلِر» یا پرفروش، در دنیای ادبیات به آثاری گفته میشود که برای مدتی توجه مخاطبان و بازار ادبی جامعهای را به خود جلب میکنند و در مدتی کوتاه به فروش بالا و گاه چنددههزارنسخهای میرسند. مردم برای آثار پرفروش صف میبندند و این آثار خواهینخواهی پایشان به رسانهها یا فضای مجازی باز میشود و بعد از این بر لشکر مخاطبانشان افزوده میشود. البته تب برخی از این آثار پس از مدتی فروکش میکند، اما برخی دیگر تا سالها به حیات خود در رگهای ادبی جامعه ادامه میدهند. اما چه چیزی باعث میشود اثری پرفروش شود؟ این سؤالی است که از سابیر هاکا، شاعر مجموعه شعرهایی مانند «دوری مثل آخرین طبقه یک آسمان خراش» و «میترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم»، فرهاد جعفری، نویسنده رمان «کافه پیانو» و مریم مفتاحی، مترجم رمانهای پرفروش «من پیش از تو» و «من پس از تو»، پرسیدیم. آنچه در پیش دارید، نظر آنان در مورد راز پرفروش شدن است.
داشتن صداقت و پاسخ به نیاز مخاطب در جذب خواننده مؤثر است
سابیر هاکا، شاعر مجموعههایی مانند «دوری مثل آخرین طبقه یک آسمان خراش» و «میترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم» که آثارش به چاپهای متعدد رسیده است، پیش از پاسخ به پرسش ما با نگاهی انتقادی به آثار پرفروش نگاه میکند و میگوید: پرفروش شدن ترسناک است. با نگاهی گذرا به تاریخ میبینیم آثاری که پرفروش بودهاند و برایشان صف میبستهاند، آثاری بودهاند که بار ادبی نداشتهاند یا چیزی درونشان نبوده است. ما در تاریخ ادبیات ایران هیچکس را نداریم که به اندازه مهدی سهیلی فروش داشته باشد و بعد از آن مریم حیدرزاده. از طرف دیگر بحث حمایتها هم در فروش مؤثر است. الان کتابی داریم که چاپ سیصدم است. ببینید چقدر از فروش این کتاب در کتابفروشیها و چقدر از آن با حمایت نهادها بوده است. با گسترش شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام هم میبینید نویسندههایی یکشبه مثل بوته خیار شکوفا و به بازار عرضه میشوند.
او در ادامه بحث خود را به کتابها و ادبیات خوب محدود میکند و میافزاید: همه کتابهایی که دیده و خوانده میشوند چند مؤلفه دارند؛ یکی صداقتی است که با مخاطب دارند، دیگر اینکه چیزی دارند که نیاز مخاطب است، از طرف دیگر نویسنده یا شاعری که بخواهد مخاطب را آگاه کند یا صداهای فروخورده را مطرح یا چیزی را کشف کند که برای مخاطب تازه باشد نیز اثرگذار است. بشر به نوعی شگفتی را دوست دارد. وقتی شاعر بتواند جهان جدیدی را به مخاطبش نشان بدهد و دست مخاطبش را بگیرد و برای یک لحظه که شده او را از دنیای خسته کننده و ملالآور بیرون ببرد، دیده میشود. اگر شاعر بتواند درِ تازهای را به جهان مخاطب باز کند موفق میشود و کتابش کتابی خواهد بود که میتواند مخاطبش را نشان دهد.
او در مورد مجموعه شعرهای خودش میگوید: در آثار خودم به نوعی تمام سعیام این بوده است که دردی از دل مخاطبانم کم کنم و همچنین به سمت ادبیات ناب و حرفهای هدایتشان کنم.
توصیه مهم این است: «برای زنان تولید کن»
فرهاد جعفری، نویسنده رمان پرفروش «کافه پیانو» در پاسخ به سؤال ما، راز پرفروش شدن آثار ادبی را نوشتن برای زنان و در کانون قرار دادن آنها میداند: همهجای دنیا هرکس میخواهد وارد کار تولیدی شود، بیزنسمنهای حرفهای و باسابقه، نخستین توصیهای که به او میکنند این است که «هرچه میخواهی تولید کنی، برای زنها تولید کن. فروشت تضمین شده است!» چه آن کالا لباس باشد، چه عطر و چه جوراب. «کافه پیانو» هم ۳ شخصیت زن دارد؛ گلگیسو که دهههفتادی است، صفورا که دههشصتی است و پریسیما که دههپنجاهی است. این است که تقریبا از هررده سنی، یک زن در این رمان هست و هر خانمی هم که این کتاب را بخواند قادر خواهد بود گذشته، حال یا آینده خودش را در هریک از این ۳ نفر یا در هر ۳ نفر ببیند. البته نحوه داستانگویی و روایت و لحن و آهنگِ مناسب هم در استقبال از یک اثر مهم است که نویسندهای از آن برخوردار است و نویسنده دیگری نیست. اما اصلیترین دلیل فروش کافه پیانو همین است که گفتم.
او در پاسخ به این سؤال که رمان «همسایهها»ی احمد محمود میتواند مثال نقضی برای این نظر باشد، خاطرنشان میکند: دورههای زمانی متفاوت و ساخت اقتصادیای را که بر یک جامعه حاکم است باید در نظر گرفت. دورانی که «همسایهها» نوشته و منتشر شد، روزگاری بود که جامعه ایرانی به تازگی از دوران زمینداری خارج شده و درحال صنعتی شدن و توسعهیافتگی شهری بود؛ بنابراین کماکان قصههای کارگری و کشاورزی، یا ادبیاتی که راوی طبقاتِ فرودست و حاشیهنشین بود مورد اقبال عمومی قرار میگرفت. اما حالا که جامعه ایرانی به مراتب شهریتر شده است بدیهی است که آثاری مورد استقبال واقع شوند که راویِ انسان و جامعه شهری شدهاند.
نویسندههایی که از مشترکات انسانها میگویند
مریم مفتاحی، مترجم تعدادی از پرفروشترین رمانهای چند سال اخیر مانند «من پیش از تو» و «من پس از تو» نوشته جوجو مویز، سؤال ما را اینگونه پاسخ میدهد: عوامل متعددی وجود دارند که در پرفروش شدن اثری نقش ایفا میکنند؛ نویسندگانی که آثارشان طیف وسیعی از خوانندگان را شامل میشوند، ذهن و نگاهی گسترده و عام به انسان و محیطش دارند و مسائلی را مطرح میکنند که افکار و آمال و حسرتها و چراهایی در ذهن انسان ایجاد کرده است. این آثار غالبا به انسان به عنوان موجودی عام مینگرند و حولوحوش مسائلی میگردند که دغدغههای همگانی و عامتری هستند. چراها و نحوه پرداختن به این چراها و چگونگی بیانشان موجب میشود توجه بیشتری جلب این آثار شود. نویسندگان این آثار عموما به کشف انسان میپردازند و «من» را در برابر «من» میگذارند و «من» و دغدغههایم را پیش چشمم میگسترانند. نویسندگان آثار پرفروش به مسائلی میپردازند که سؤال خواننده است یا میتواند باشد. آنها انگشت روی نکاتی میگذارند که خوانندگان وسیعتری به همذاتپنداری کشانده شوند. آثار پرفروش معمولا به وجه اشتراک انسانها میپردازند و نویسنده پرفروش میداند انسانها چه وجوه مشترکی دارند و با دستمایه قرار دادن این مشترکات طیف وسیعی را دور خود جمع میکند. اگر انسانها خودشان را در اثری ببینند توجهشان بیشتر جلب میشود و این انگیزهها خواننده را مجذوب خود میکند. معمولا در آثار پرفروش، احساسات آدمی رنگ و بویی خاص دارد و انسانها خودشان را راحت در آنها میبینند. او همچنین قصهمدار بودن اثر را در میزان فروش آن بسیار تأثیرگذار میداند و میافزاید: این آثار عموما از ادبیاتی ساده برخوردارند و خوشخوان تلقی میشوند. نثرها پیچیدگی خاصی ندارند و خواننده با لذت صفحه به صفحه پیش میرود. تعلیق نیز در این آثار بسیار قوی عمل میکند.