صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دکتر اعظم پویا، مترجم کتاب «تفسیر بایبل»، از ضرورت تفسیر متون دینی می‌گوید

  • کد خبر: ۹۳۳۲۰
  • ۰۴ دی ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۷
در گفتگو با دکتر اعظم پویا، مترجم کتاب «تفسیر بایبل»، به دنبال آن هستیم تا با روش‌های تفسیر بایبل و شباهت آن با روش‌های تفسیر قرآن آشنا شویم. این کتاب در روز‌های اخیر ازسوی نشر نی منتشر شده است.

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - قرآن و کتاب مقدس، شاخص‌ترین متونی هستند که پیروان ادیان ابراهیمی برای فهم مراد و مقصود خداوند به آن‌ها رجوع می‌کنند. مبانی تفسیر از مباحث مهم در حوزه فرهنگ متون دینی به شمار می‌آید. این مبانی، اصولی راهبردی هستند که می‌توانند نقش کلیدی در فهم و برداشت آیات الهی داشته باشند و چنین موضوعی ضروری است؛ زیرا غرض اساسی از پیام خداوند آن است که مردم آن را دریافت کنند و به آن عمل نمایند.

بعد  از عصر نوزایی  و به ویژه  پس از پیدایش فلسفه‌های نوین، فلسفه تحلیلی و فلسفه زبان وام‌دار پژوهش‌هایی  است  که در زمینه  متون  مقدس  صورت  گرفته است.

ایده آلیسم آهسته آهسته در اندیشه‌های  فلسفی چند سده اخیر ریشه دوانده وحتی به گستره فلسفه علم نیز راه یافته است و در مواجهه با متون مقدس، خودنمایی  می‌کند. سرانجام در قرن معاصر می‌بینیم که آیات و گفتار‌های کتاب مقدس «واقع نمایی» خود را از دست  می‌دهند و صرفاً پند‌های سودمند تلقی  می‌شوند؛ درست همانند دیدگاه‌هایی  که معتقد است دانش تجربی، مجموعه قواعد مفیدی است که  می‌تواند آسایش و امنیت را برای انسان به ارمغان آورد. حال سؤ ال اصلی این است که شیوه‌های اصلی  تفسیر کتاب مقدس کدام اند و چرا این روند در غرب شکل گرفت؟ پیدایش شیوه‌های نوین در تفسیر و تأویل کتاب مقدس، تنها به تأویل عهدین خلاصه  نمی‌شود؛ بلکه از تحویل و دگرگونی در نگاه به دین و وحی حکایت  می‌کند.

این کتاب برای آشنایی دانشجویان رشته الهیات مسیحی، در حوزه تفسیر و روش‌های تفسیری بایبل است، گرچه هر فرد علاقه‌مند به تفسیر می‌تواند مخاطب آن در این قلمرو علمی باشد. تفسیر چه فعالیتی است؟ تفسیر متن دینی چه فعالیتی است؟ چه ابزار‌هایی برای مفسر در فهم و تفسیر متن دینی ضروری است و چه روش‌هایی را باید برای دست یافتن به معنای متن به کار بست؟ مشخصه مهم کتاب، افزون بر بررسی ابزار قدیم، پرداختن به روش‌های جدید تفسیر متن دینی است، که با واژه «نقد» بیان می‌شوند.

مؤلفان در این کتاب، درآمدی بلند و زمینه ساز برای فصل‌های بعدی کتاب فراهم می‌آورند که در آن‌ها از مباحثی مانند نقد متن، نقد تاریخی، نقد دستور زبانی، نقد ادبی، نقد منبع، نقد صورت، نقد سنت، نقد بازتدوین، نقد ساختارگرا و نقد رسمی یا قانونی سخن به میان می‌آید. در گفتگو با دکتر اعظم پویا، مترجم کتاب «تفسیر بایبل»، به دنبال آن هستیم تا با روش‌های تفسیر بایبل و شباهت آن با روش‌های تفسیر قرآن آشنا شویم. این کتاب در روز‌های اخیر ازسوی نشر نی منتشر شده است.

اندیشمندان غربی از چه زمانی به سوی روش‌های علمی نقد متن برای فهم بایبل روی آوردند؟ علت این موضوع نقص در روش‌های فهم سنتی متون مقدس مسیحی بوده است؟

در جهان مسیحیت، مارتین لوتر، مخالفت خود را با تفاسیری که از گذشته از کتاب مقدس صورت پذیرفته و تأویل‌هایی که از سوی آن‌ها ارائه شده است، نشان می‌دهد و لوتر معتقد بوده است که باید ملتزم به ظاهر کلام، تفسیری از متن مقدس ارائه شود. از یک جهت شاید بتوان گفت که شیوه‌های تفسیری جدید از زمان لوتر آغاز شده است. لوتر برای فهم متن معتقد بود که باید از متن مقدس برای فهم آن بهره برد، نه اینکه آموزه‌های کلیسا را در فهم متن دخیل کرد. با وجوداین همچنان نقد کتاب مقدس شروع نشده بود؛ در قرن هجدهم میلادی باروخ اسپینوزا نخستین کسی است که آغاز کننده نقد کتاب مقدس بود.

مفسر بایبل دنبال چیست؟ آیا تنها به دنبال فهم متن بما هو متن است؟

به یک معنا بله، در روش‌های نقد کتاب مقدس تلاش بر این است که مفسر آموزه‌های الهیاتی خود را در تفسیر متن دخالت ندهد و بگذارد متن خودش سخن بگوید. این کار با استفاده از پژوهش‌های علمی به ویژه پژوهش‌های تاریخی و باستا ن شناسی روی متن مقدس انجام می‌گیرد. در واقع مفسران با استفاده از این روش‌ها می‌کوشند تا حد ممکن به تفسیری عینی‌تر دست یابند. روش‌های تاریخی و باستان شناسی، دو روش مهمی است که در فهم کتاب مقدس نقش بسیار مؤثری دارد. پس مهم‌ترین مشخصه روش‌های تفسیری جدید نسبت به روش‌های سنتی، این است که تأثیر آموزه‌های الهیاتی را در تفسیر متن به حداقل می‌رساند. کتاب تفسیر بایبل به شیوه‌های نقد کتاب مقدس پرداخته است، ۱۰ روش نقد کتاب مقدس را معرفی و روی نمونه‌هایی از عهدین اجرا می‌کند.

نکات اشتراک و افتراق روش‌های جدید فهم کتاب مقدس با روش‌های سنتی در چیست؛ در صورت امکان مثال‌هایی دراین زمینه بیان کنید؟

چنان که گفتم، تفاوت عمده روش‌های نقد کتاب مقدس با روش‌های تفسیر کتاب مقدس، این است که کسانی که روش‌های نقد کتاب مقدس را مطرح می‌کنند، مدعی هستند که در روش‌های سنتی، آموزه‌ها و پیش فرض‌های الهیاتی در تفسیر مفسران دخالت داشته و مفسر این آموزه‌ها را در فهم متن وارد می‌کرده است. برای مثال به آموزه عصمت انبیا اشاره می‌کنم.

امروزه بعضی از پژوهشگران در حوزه مطالعات تطبیقی اسلام و عهدین، برای مثال پرجیل، به این نتیجه رسیده اند که سامری که گوساله زرین را ساخت و مردم به پرستش او مشغول شدند، در سنت عهدین، همان هارون است. اما به نظر آنان، مفسران مسلمان ازآنجایی که نخواسته اند بپذیرند که هارون که در رسالت حضرت موسی (ع) شریک بوده (گرچه پیامبری از پیامبران نبوده است) مرتکب این گناه شده، در تفسیر آیه مربوطه، سامری را شخصی مجعول یا ناشناس معرفی کرده اند.

پس مفسر مسلمان که به این آموزه اعتقاد دارد، طبیعتا آیات مربوط به زندگی انبیا را به گونه‌ای تفسیر می‌کند که با این آموزه در تعارض نباشد. مثالی از سنت عهدینی بیاورم. آگوستین قدیس که در قرن ۴ میلادی زندگی می‌کرد، از بزرگ‌ترین مفسران کتاب مقدس بوده است.

وقتی او درباره تفسیر کتاب مقدس صحبت می‌کند، می‌گوید: «هر دانشجوی کتاب‌های الهی باید خودش را چنان بورزد که در آن کتاب‌ها چیزی نیابد، جز آنکه نخست باید خدا را به خاطر خودش دوست داشت و همسایه را به خاطر خدا. او باید خدا را با همه قلبش، با همه روحش و همه ذهنش دوست بدارد. او باید همسایه اش را مانند خودش دوست بدارد.» منظور آگوستین در اینجا این است که در تفسیر کتاب مقدس باید توجه داشته باشیم که آیات عهدین را به گونه‌ای تفسیر کنیم که با این آموزه الهیاتی در تعرض قرار نگیرد.

آگوستین به تفسیر نمادین بایبل معتقد است و برای آن معانی ثانویه و پنهان قائل است. به دست آوردن لایه‌های پنهان از متون چیزی است که در دنیای باستان وجود داشته، یعنی حتی قبل از آگوستین. در روش‌های نقد کتاب مقدس، اعتقاد به لایه‌های پنهان، اهمیت پیشین خود را از دست می‌دهد. به نظر مفسرانی که به این روش‌ها معتقدند، چنین باورهایی، راه را برای ورود پیش فرض‌های الهیاتی در تفسیر متن مقدس باز می‌کند. در واقع به جای اینکه معانی آیات به دست بیاید، آموزه‌های الهیاتی است که نقش اساسی را در فهم و تفسیر متون دارد.

آیا کتاب تفسیر بایبل برای کسانی که به تفسیر کتاب‌های مقدس دیگر از جمله قرآن می‌پردازند، نیز قابل استفاده است؟

بله، مطالعه این کتاب می‌تواند راهنمای کسانی باشد که در حوزه تفسیر قرآن پژوهش می‌کنند. وقتی از عنوان «تفسیر بایبل» استفاده می‌شود، به این معناست که این یک کتاب مقدس است و هر متن مقدس دیگری به ویژه متون دینی ابراهیمی، وجوه مشترکی با یکدیگر دارند و مهم‌ترین وجه مشترکشان، آسمانی بودن آن هاست. وقتی ما به تفسیر یک متن مقدس همت می‌گماریم، این موضوع می‌تواند کمک شایانی در فهم متون مقدس دیگر ادیان باشد؛ بنابراین مطالعه این کتاب برای کسانی که در حوزه مطالعات قرآنی فعالیت می‌کنند، بسیار مفید است.

گرچه میان قرآن و بایبل تفاوت‌های ساختاری وجود دارد، به عنوان یک متن مقدس به راحتی می‌توان برای فهم و تفسیر آن، از روش‌های نقدی که در این کتاب آمده است، بهره برد و البته این کار توسط قرآن پژوهان غربی آغاز شده است. یک نکته شایان توجه این است که استفاده از روش‌های نقد کتاب مقدس برای فهم یک کتاب مقدس اختصاص به مفسر باورمند به آن کتاب مقدس ندارد؛ یعنی در واقع ورود این روش‌ها به حوزه تفسیر این تصور رایج را که مثلا مفسر قرآن باید مسلمان و معتقد به وحیانی بودن قرآن باشد، کنار می‌زند و تفسیر کتاب مقدس را از انحصار در باورمندی شان خارج می‌کند. همان طور که در یک کار آزمایشگاهی باور آزمایشگر، نقشی ایفا نمی‌کند. البته باید این موضوع را درنظر گرفت که در هر حال تفسیر به حوزه علوم انسانی تعلق دارد.

منظور از نقد در روش‌های نقد کتاب مقدس چیست؟

نویسندگان کتاب، واژه نقد را توضیح داده اند و در بسیاری از مطالب کتاب، این واژه را با واژه «روش» معادل قرار می‌دهند؛ بنابراین می‌توان به جای «روش‌های نقد بایبل» از «روش‌های تفسیر بایبل» استفاده کرد. نویسندگان کتاب تصریح می‌کنند که واژه «نقد» به معنای انتقاد نیست، بلکه به معنای راستی آزمایی است. نقد به این معنی است که اعتبار یک متن را بررسی و راستی آزمایی کنیم. لازمه چنین کاری این است که متن از جنبه‌های مختلف بررسی شود و نتیجه این بررسی‌ها تفسیر متن مقدس خواهد بود.

مؤلفان کتاب از فصل دوم بحث را از نقد متن آغاز می‌کنند، که تلاش برای دستیابی به عبارت پردازی اولیه تعریف می‌شود. در مجموع، نقد متن سه گام برمی دارد تا فرایند نقل و صورت‌های مختلف آن را ارزیابی کند؛ در صورت امکان، عبارت پردازی اولیه را تشخیص دهد، و بهترین صورت و عبارت پردازی متن را برای خواننده امروزی تعیین کند. فصل سوم درباره نقد تاریخی است، یعنی شرایط زمانی و مکانی پیدایش متن، و اهمیت فوق العاده آن، هم در فهم تاریخ خود متن، و هم تاریخی که متن گزارش می‌کند. فصل چهارم با عنوان «نقد دستور زبانی: زبان متن» به چگونگی عملکرد واژه‌ها به مثابه حاملان معنا و چینش واژه‌ها در عبارات و جملات مربوط است؛ یعنی فهم مفردات و ترکیبات، که به ویژه با توجه به فاصله تاریخی و گفتمانی از دوران پیدایش متون بایبلی، اهمیت خاصی دارد.

جایگاه این کتاب در بازار ترجمه کتاب‌های مربوط به تفسیر بایبل چیست؟

تا آنجا که من اطلاع دارم، پیش‌تر کتابی در حوزه روش‌های نقد کتاب مقدس به شکل این کتاب ترجمه نشده است. علت اقدام ما به ترجمه این کتاب، نیاز به وجود چنین کتابی در جامعه ما بود؛ به ویژه اینکه کتاب یک هندبوک است و چنان که از نام کامل آن پیداست، راهنمایی است برای کسانی که در حوزه تفسیر کار می‌کنند و برای آنان لازم است که با روش‌های جدید تفسیری آشنا شوند. نویسندگان کتاب تلاش کرده اند مطالب را با زبانی روشن و خالی از تعقید و پیچیدگی بیان کنند.


نگاهی به کتاب «قرآن و سنت تفسیری‌اش»


 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.