به گزارش شهرآرانیوز؛ دقایق اولیه بامداد سه شنبه (سی ام آذر) گذشته، چند تن از رهگذران در خیابان ارشاد ۱.۱۲ مشهد شعلههای آتشی را دیدند که در حاشیه فضای سبز زبانه میکشید. آنها وقتی به طرف شعلههای آتش رفتند ناگهان با جسد انسانی روبه رو شدند که در حال سوختن بود!
جسد مربوط به زنی حدود ۶۰ تا ۶۵ ساله بود که پارچه پردهای به دور سرش پیچیده شده و چسب نواری پهن اطراف آن گره خورده بود. کلاه کشی سفیدرنگی نیز درون دهان زن میان سال قرار داشت که نشان میداد عامل یا عاملان جنایت، او را خفه کرده اند.
شفیع زاده رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در این باره گفت: ساعتی بعد از کشف جسد، گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی با هدایت مستقیم سرهنگ سلطانیان وارد عمل شدند و با بررسی دوربینهای مداربسته ترافیکی و همچنین دیگر شیوههای فنی و اطلاعاتی به ردیابی عاملان رها کردن جسد در حاشیه خیابان ارشاد پرداختند.
در حالی که اثربرداری از صحنه جرم وارد مرحله تشخیص هویتی شده بود، با درج تصویر مقتول در روزنامه خراسان، یکی از آشنایان وی، تصویر جسد را شناسایی کرد و با پلیس تماس گرفت. به دنبال این تماس تلفنی، بی درنگ کارآگاهان با هماهنگیها و کسب دستورات قضایی وارد عملیات شدند و با شناسایی محل سکونت مهین معروف به «سیمین»، تحقیقات گستردهای را در این باره آغاز کردند.
بررسیهای نامحسوس نشان داد که او حدود دو روز قبل از کشف جسد، در منزل خواهرش واقع در خیابان آیت ا... عبادی مهمان بود. به همین دلیل کارآگاهان خواهر کوچکتر سیمین را دستگیر کردند و با دستورات ویژه قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد منزل وی را مورد بازرسی قرار دادند.
قاتل میگوید: شوهرم در یکی از کارخانههای نوشابه کار میکند و درآمدش برای تامین هزینههای زندگی کافی نبود چرا که او زن دیگری را هم به عقد خودش درآورده و باید مخارج او را نیز میپرداخت. از سوی دیگر هم من به مواد مخدر اعتیاد دارم و این پولها کفاف تامین هزینهها را نمیداد به گونهای که خواهرم (مقتول) مخارج تحصیل دخترم در دانشگاه را میپرداخت.
«سیمین» بعد از مرگ همسرش به عقد موقت جوانی دیگر درآمده بود و همه حقوق و درآمدش را برای همسرش هزینه میکرد و من از این موضوع بسیار رنج میکشیدم که چرا به اندازهای که برای آن جوان خرج میکند به من پول نمیدهد؟ تا این که خواهرم دو شب قبل از قتل به خانه من آمد و مهمانم شد.
او را نصیحت کردم که پول بیشتری به من کمک کند! ولی او چیزی نگفت تا این که شب دوم مهمانی، قرصهایی تهیه کردم و به او خوراندم. وقتی خوابید، او را با پارچه و چسب نواری پهن خفه کردم و دست و پاهایش را با همان چسبها بستم سپس به برادر و مادرم زنگ زدم گفتم «سیمین» را کشته ام اگر نیایید، جسد او را ببرید، تکه تکه اش میکنم و بیرون میاندازم! وقتی تماس را قطع کردم خیلی زود برادر و مادر پیرم که ۸۰ سال دارد، از راه رسیدند و با کمک آنها جسد را در صندوق عقب یک پراید (مسافرکش) گذاشتیم.
من هم از قبل یک ظرف ۴ لیتری بنزین آماده کرده بودم که آن را با خودم برداشتم و بدین ترتیب جسد را به خیابان ارشاد آوردیم. با کمک مادر و برادرم جسد را در کنار فضای سبز انداختیم و من هم با ریختن بنزین، جسد را به آتش کشیدم و از محل گریختیم که چند روز بعد هم دستگیر شدم.
منبع: خراسان