سعادتمند/صمدیجوان| با وقوع انقلاب اسلامی و شکسته شدن سد رژیم پلیسی پهلوی که بهویژه در دهه ۵۰، آزادیهای سیاسیاجتماعی را بهشدت تحتالشعاع قرار داده بود، بینظیرترین دوره این فعالیتها آغاز شد. وجود بیش از ۸۰ گروه و حزب تنها با تفکرات چپ در ایران خود گواه بر این مدعاست. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یکی از گروههایی بود که از این فرصت بهره برد و بهسرعت به بزرگترین سازمان سیاسی چپگرا در کشور بدل شد؛ این گروه که برای رسیدن به اهداف خود از هیچ جنایتی رویگردان نبود، در تمام کشور اعضا و گروههایی داشت. مشهد بهدلیل ویژگیهای خاص، خود یکی از این کانونها و مهمترین بازوی شهرستانی این سازمان محسوب میشد که در وابستگی شدید با مرکزیت قرار داشت. این وابستگی در سالهای اولیه پس از انقلاب مشهد را به کانون ترورهای بسیاری تبدیل کرد. فرارسیدن هفتم تیرماه و سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری که ۶ تن از شهدای آن مشهدی هستند، بهانهای شد تا در گزارش پیشرو نقبی بزنیم به تاریخ مهمترین ترورها در مشهد و از اهمیت و جایگاه این مرز جغرافیایی در سیاسیترین سالهای تاریخ ایران بگوییم. «مسعود خادمرضاییان»، یکی از فعالان سیاسی دهه ۶۰ و پژوهشگر تاریخ شفاهی، به سوالات ما درباره ترور و تروریسم در آن سالهای مشهد پاسخ میدهد.
مشهد برای سازمان منافقین چه جایگاه و اهمیتی داشت؟
مشهد بهدلیل وجود شخصیتهایی مثل محمدتقی و علیشریعتی، آقای خامنهای، هاشمینژاد، طاهر احمدزاده، علیتهرانی و دیگر شخصیتها از اهمیت ویژه برخوردار بود. همچنین کانونها و شبکههای مذهبی بیشماری که در مشهد فعالیت میکردند، محل آمدوشد جوانانی بودند که سازمان مجاهدین (منافقین) روی جذب آنان برای خودش برنامهریزی کرد؛ بهعنوان مثال کانون نشر حقایق که پدر دکتر شریعتی راه انداخته بود، یکی از این کانونها بود که بعدها بچههای عضو این کانون، اکثرشان ملیمذهبی یا جذب چریکهای خلق شاخه امیرپرویز پویان شدند. زائرپذیر بودن مشهد یکی دیگر از امتیازهای این شهر برای تبلیغ سازمان و جذب نیرو برای آن بود.
ترورها به چه صورت انجام میگرفت؟
ترورهایی که این دست سازمانها انجام میدهند، به دو صورت «درونسازمانی» و «برون سازمانی» است. این در تمام جهان مرسوم است. در سازمانهای چریکی، ترور بهویژه در تسویههای درونگروهی یک بحث جدی است. کسانی که دارای اطلاعات میشوند، خطرناک هستند. حکم بمبی را دارند که در عین واحد هم میتواند در اردوگاه دشمن منفجر شود و هم در اردوگاه خودی؛ برای همین وقتی یکی از اعضا سرخورده میشد و از سازمان میبرید، دیگر راحت نمیتوانست جدا شود و پی زندگیاش برود. درواقع اصلا این حق را نداشت. سازمان این افراد را تسویه میکرد؛ یعنی میکشت تا خودش و اسرارش را حفظ کند. بزرگترین تسویههای درونسازمانی در ایران، متعلق به تسویههای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است که دادگاه و شورای تصمیمگیری درونسازمانی برایش تصمیم میگرفت و حکم صادر میکرد. تسویه بیرونی هم همانطور که از اسمش پیداست، یعنی ترور عوامل بیرونی.
جز سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، گروههای دیگری هم در مشهد، دست به ترور زدهاند؟
سازمانهایی که بتوان آنان را با پسوند تروریست توصیف کرد، زیاد بودند، اما فعالترین آنها همین سازمان موسوم به مجاهدین خلق (منافقین) بود؛ بهعنوان مثال تعدادی گروه ترور داشتیم که اعضایش اول انقلاب در مشهد فعال بودند. این گروه، چون سوژههایش را با اسلحه یوزی که خشابش ۲۱ تیر میگیرد ترور میکرد، به گروه «۲۱ تیر» شهره بود. اینها در آن دوره برخی «کلانلاتها» یا به قول خودمان، گندهلاتهای مشهد را ترور کردند که گمانم در سال ۵۸، هشت نفری میشدند؛ البته از این تعداد بعضی فقط مجروح شدند و نمردند.
طبق اسناد موجود، ترورها از یک دورهای شدت میگیرد، دلیل خاصی داشت؟
منافقین بعد از اینکه در خرداد ۱۳۶۰ وارد فاز نظامی مسلحانه با جمهوری اسلامی شدند، شروع کردند به مبارزه مسلحانه؛ البته جریان از اینجا شروع شد که آنها اعلام کردند میخواهند با آقای خمینی دیدار کنند. درواقع، چون اسلحه بهدست آورده بودند، میخواستند تحت لوای این قدرت با حاکمیت وارد مذاکره شوند، زیرا در آن دوره تصمیمها بر سر سرنوشت این سازمان، متفاوت بود. عدهای مانند آقای بهشتی میگفتند که باید با مجاهدین بهمنظور برگرداندن آنها گفتگو کرد و برخی مثل آقای لاجوردی معتقد بودند که باید با تمام قوا مقابلشان ایستاد. اینطور بود که آقای خمینی در جواب درخواست مذاکره، پاسخ داد: «شما اسلحههایتان را تحویل دهید، من خودم به دیدار شما میآیم.» بعدها شکل نگرفتن مذاکره، سبب بروز برخی اقدامها شد که تشدید ترورها یکی از آنها بود.
جو مشهد و دیگر شهرها برای مقابله با این گروه چطور بود؟
واقع امر این است که سپاه در آن دوران نوپا بود؛ آنطور که میدانم در آن روزگار اعضای اطلاعات سپاه مشهد، نهایتا ۱۵ نفر بودند. این افراد با این تعداد کم، توانایی برخورد با جریانهای سیاسی محارب را نداشت. کمیته نیز در آن دوران، نهایت با باندهای فساد، ساواک و قاچاقچیها مقابله میکرد، اما بعد از مدتی، رویه با ورود دانشگاهیان و اعلام همکاری آنان با سپاه فرق کرد؛ برای همین سپاه و نیروی برقراری امنیت در آن دوره، توانست دست به یک دستگیری گسترده با هدف ازهم پاشیدن بدنه سازمان منافقین بزند. آنها از آبدارچی سازمان بگیرید تا افرادی را که حتی یکبار با گروه همکاری کرده یا در جلساتش دیده شده بودند، دستگیر کردند؛ البته اصلا دنبال این نبودند که اعدام کنند و سپاه هم همین راهبرد و تاکتیک را پذیرفت. هدف رسیدن به سرشاخهها بود؛ برای همین حتی شکنجه نکردند و کتکی هم نزدند. آنها در همه مبادی ورودی شهر و اماکن شلوغ، گشت شهری بهراه انداختند. به ترمینالها، ایستگاه راهآهن، هتلها، حرم و دیگر مکانها رفتند و با کمک اعضای سابق سازمان که بعدها از گروهک بریده بودند، شروع کردند به شناسایی چهرههای منافقین.
آنها با این افراد دستگیرشده چه میکردند؟
اینها را میگرفتند و در جایی بهصورت نسبتا محترمانه نگهداری میکردند. اینکه میگویم نسبتا محترمانه بهخاطر این بود که امکانات نگهداری را نداشتند؛ چون آمار دستگیرشدگان بالا بود؛ روزی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر را دستگیر میکردند و اصلا برایشان مهم نبود که طرف سطحش بالا یا پایین است. بهراحتی شناسایی میشدند؛ چون خیلی از اقوام و خانواده میدانستند که طرف عضو منافقین بوده. یکی دیگر از کارهایی که سپاه کرد، این بود که مسئولان ادارات مختلف را احضار کرد و از آنان خواست تا افراد شاغلی را که سابقه فعالیت سیاسی داشتند، معرفی کنند. مسئولان ادارات، فهرست میدادند و سربازان انقلاب هم آنان را دستگیر میکردند. این اقدام هم با هدف جلوگیری از بمبگذاری یا اغتشاش در ادارات و سازمانهای دولتی اجرا شد. این دست اقدامات پیشگیرانه موجب شد تا بدنه تشکیلاتی منافقان و مخالفان در سطح پایین، دچار اختلال و ضعف شود.
سازمان برای رویارویی با این اقدامات چه تصمیمی گرفت؟
در اولین اقدام شروع به جابهجایی نیرو در شهرها کرد؛ مثلا اعضای مشهدی را فرستاد شیراز و شیرازیها را برد اصفهان. این کار سازمان منافقین سبب شد شناسایی سخت شود و آمار دستگیریها بهشدت کاهش پیدا کند. جالب است بدانید یکی دیگر از کارهایی که اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) انجام میدادند، گذاشتن قرار سلامتی بود. آنها در آن زمان که موبایل نبود، خبر سلامتیشان را بیشتر ازطریق تلفن همگانی اعلام میکردند. هر دو ساعت یکبار طرف باید میرفت زنگ میزد. اینطور بود که سپاه، سهچهارم تلفنهای همگانی مشهد را قطع کرد. همچنین در تلفنهای همگانی مامور گذاشته بودند و هر فرد مشکوکی را که میرفت داخل تلفن همگانی، بازجویی میکردند، جیبش را میگشتند و اگر بیشتر از دوتا دوریالی که مخصوص تلفن بود پیدا میکردند، طرف را میگرفتند؛ چون احتمال میدادند عضو مجاهدین خلق باشد. جالب است بدانید که درست هم از آب درمیآمد و از هر ۱۰ نفری که دستگیر میکردند، ۸ نفر مجاهد (منافق) بودند.
رنگ کردن مو برای شناختن یکدیگر، کاری بود که چریکهای آفریقای جنوبی انجام میدادند و منافقین در ادامه، این کار را کپی کرد؛ آن زمان رنگ مو تنوع چندانی نداشت و در کشور مومشکیها، مجاهدین خلق موهایشان را زرد میکردند. اینطور بود که سپاه در گام بعدی دستور داد هر کسی را که موهایش زرد است، بگیرند؛ که این کار را کردند و گرفتند و از هر ۵ نفر، ۳ نفر منافق از آب درمیآمد.
انتخاب شخصیتها برای ترور براساس چه معیارهایی بود؟
بعد از اینکه سازمان نیروهایش را در شهرها جابهجا کرد، دیگر نمیشد چهرههای سیاسی را از مردم عادی تمیز داد. برای همین سازمان شروع کرد به آیتمگذاری؛ یعنی گفت یک فرد انقلابی معمولا ریش دارد، انگشتر عقیق دستش میکند و اورکت دارد. حالا اگر موتورهندای ۱۲۵ هم داشته باشد، قطعا کمیتهای یا سپاهی است. این آیتمها امتیاز داشت؛ مثلا انگشتر عقیق ۱۰ امتیاز، موتورهندا ۲۰ امتیاز، کفش کتانی ۱۰ امتیاز، ریش ۲۰ امتیاز و... وقتی جمع امتیازها از ۷۰ بیشتر میشد، طرف حتما انقلابی بود و خونش حلال میشد. با این سیاست بود که در آن سال و سالهای پس از آن، افراد عادی زیادی هدف ترور قرار گرفتند، بدون اینکه پرونده فعالیتهای انقلابی آنان به بررسی رسیده باشد. به این شکل از ترور، ترور کور میگویند.
محلات پرترور مشهد
طبق اسناد، بیشترین ترورهای مشهد در محلات احمدآباد و خیابان دانشگاه رخ داده است. این ۲ محله همچنین بیشترین خانههای تیمی منافقین را در خود گنجانده بوده است.
پایگاه و محل تشکیل حلقههای گفتوگوی منافقین
خیابان دانشگاه پایگاه و محل تشکیل حلقههای گفتگو و جذب نیرو برای این گروه بوده است.
شیوه شکنجههای منافقان
درآوردن چشم، ضربات متعدد کابل به کف پاها که ساعتها به طول میانجامید، ریختن آب جوش روی پاهای کابلخورده، شکستن دندانها بامشت و چسباندن اتوی داغ به پشت کمر.
۱۷۱۶۰
تعداد شهدای ترور در ایران که کشتهشدگان حوادث تروریستی و شهدای حوادث مکه مکرمه در حج را هم شامل میشود.
۱۲۰۰۰
تعداد شهدایی که به دستور یا با اقدامهای تروریستی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسیدهاند.
۲۰
تعداد ترورهای صورتگرفته به دست گروهک فرقان. آیتا... مرتضی مطهری، آیتا... قاضی طباطبایی، دکتر محمد مفتح، سرلشکر محمدولی قرنی، حاج مهدی عراقی، حسام عراقی، تقیحاج طرخانی و شیخ قاسم اسلامی از معروفترین چهرههای ترورشده به دست این گروه هستند.
پایدار کاظم آبادی
نخستین شهید ترور در مشهد
۸ ساله
کوچکترین شهید ترور در مشهد
مرضیه قاسمیان
محلات پرترور مشهد
دانشگاه
محل تشکیل حلقههای گفتوگوی منافقین
احمدآباد
محلات پرترور مشهد
کوهسنگی
اولین درگیری با منافقین در مشهد
۷۷۰
تعداد شهدای ترور در خراسان رضوی
۴ /۳
از شاغلان صنوف آزاد مانند خواربارفروش، پارچهفروش، نانوا، سبزیفروش و بنگاهی بودهاند
۴ /۱
نیروهای پاسدار رسمی کمیته و سپاه
۳۲
تعداد شهدایی که در مشهد به صورت مستقیم ترور شدهاند
۴۲۸
تعداد شهدای ترور در مشهد
۶۶۰
تعداد مردان شهید ترور در خراسان رضوی
۱
تعداد بانوان مشهدی شهید ترور؛ طبق اسناد «ام لیلا» تنها زن مشهدی است که سال ۹۱ در یک عملیات انتحاری در کربلا به شهادت رسیده است
۶۶۰
تعداد مردان شهید ترور در خراسان رضوی
۱۱۰
تعداد بانوان شهید ترور در خراسان رضوی
۹۶ سبزوار
تعداد شهدای ترور در سبزوار
۹۱ نیشابور
تعداد شهدای ترور در نیشابور
۳۶ قوچان
تعداد شهدای ترور در قوچان
۱۱۹
تعداد شهدای ترور در شهرهای دیگر خراسان
برخی از مهمترین حوادث تروریستی مشهد
۲۳ /۱۲/ ۱۳۵۷
گروهی ضدانقلاب به مأموران کمیته انقلاب مشهد که در محل اداره سابق ساواک این شهر مستقر بودند حمله کردند. مهاجمان به سوی پاسداران نارنجک پرتاب کردند که منفجر نشد. سپس به تیراندازی پرداختند که با تقابل نیروهای کمیته، چند ضدانقلاب دستگیر شدند.
۱۲/ ۹/ ۱۳۵۸
سرنشینان مسلح به مرکز سپاه پاسداران مشهد در خیابان کوهسنگی تیراندازی کردند.
۱۳/ ۶/ ۱۳۵۸
۳ فرد مسلح غلام قنادپور معروف به غلام سوهانی را از خانهاش ربودند و در خیابان گلستان مشهد با ۳۶ گلوله از پا درآوردند.
۳۱ /۶/ ۱۳۵۸
چند فرد مسلح در ساعت ۲۲ ماشاءا... همایی را در حالی که از محل کارش با خودرو شخصی به خانه بازمیگشت، مقابل منزلش در خیابان احمدآباد مشهد به ضرب گلوله کشتند.
۳۱ /۱/ ۱۳۵۹
طی یک درگیری مقابل ساختمان ستاد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در خیابان بهشت مشهد، یک نفر کشته شد و تعدادی مجروح شدند.
۱۲ /۲ /۱۳۵۹
مهاجمان مسلح در سهراه کاشانی مشهد، به پاسداران انقلاب اسلامی حمله کردند که پاسداری به نام محمود پایدار (پایدار کاظمآبادی) شهید شد و ۲ پاسدار دیگر و کودکی دهساله مجروح شدند.
۲۶ /۳/ ۱۳۵۹
۲ موتورسوار ناشناس در ساعت ۱۲ ظهر شخصی بهنام غضنفر سازگار پنجاهوپنجساله را که یکی از تجار مشهد بود، هنگامی که از منزل یکی از بستگانش واقع در خیابان خاکی مقابل کوچه فروغ خارج میشد، ترور کردند و گریختند.
۳۰ /۳/ ۱۳۵۹
۲ موتورسوار ناشناس در ساعت ۲۲ فردی به نام مهدی زمانیان گوارشکی، یکی از سرمایهداران مشهد، را هنگامی که به اتفاق دختر خردسالش به منزل بازمیگشت کشتند.
۲۵ /۴/ ۱۳۵۹
بر اثر شلیک گلوله فردی ضدانقلاب در راهآهن مشهد، پاسداری به نام حسن فامیلی شهید شد.
۹ /۷/ ۱۳۵۹
گروهی ناشناس که به اسلحه یوزی مسلح بودند، شبانه حدود ساعت ۲۱ به منزل سید احمد احمدی، از روحانیان مشهد، در خیابان فردوسی این شهر رفتند و او را با رگبار گلوله شهید کردند.
شهید محمود پایدار کاظمآبادی
۱۲ /۲/ ۱۳۵۹
منافقین او را در ۳ راهی شهید محسن کاشانی با شلیک گلوله به شهادت رساندند.
شهید عبدالحمید دیالمه
۷/ ۴/ ۱۳۶۰
در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران به شهادت رسید و در قم به خاک سپرده شد.
شهید حجت الاسلام دکتر قاسم صادقی
۷ /۴/ ۱۳۶۰
در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران شهید راه حق شد.
شهید محمد رواقی
۷ /۴/ ۱۳۶۰
در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران به شهادت رسید و در بهشتزهرا تهران به خاک سپرده شد.
شهید مهدی امینزاده
۷ /۴/ ۱۳۶۰
دکتر امینزاده یکی از شهدای حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری است که نمایندگی مردم مشهد را به عهده داشت.
حجتالاسلام شهید کامیاب
۸ /۵/ ۱۳۶۰
در تقاطع بولوار راه آهن مشهد به دست یکی از اعضای گروهک تروریستی منافقین هدف قرار گرفت.
شهید محسن پشوتن
۲۳ /۵/ ۱۳۶۰
در خیابان دانشگاه حدفاصل خیابان کفایی و میدان شریعتی مقابل مرکز انتقال خون به شهادت رسید.
شهید حسین آستانهپرست
۲۸ /۵/ ۱۳۶۰
به دست یکی از عوامل گروهک تروریستی منافقین مقابل درب منزلش در نزدیکی حرم به شهادت رسید.
شهید حاج محمدحسن ملازاده شاهرودی
۹ /۶/ ۱۳۶۰
مقابل منزلش در خیابان عبادی و جلو چشم ۲ فرزندش ترور شد.
شهید سید قاسم حسینی
۲۵ /۶/ ۱۳۶۰
در حالی که سوار بر خودروش در خیابان امام خمینی بود، از سوی ۳ تروریست به رگبار بسته شد.
شهید عبدالکریم هاشمینژاد
۷ /۷/ ۱۳۶۰
در خیابان عشرتآباد مشهد به دست یکی از اعضای نفوذی منافقان دریک حمله انتحاری به شهادت رسید.
شهید علی اکبر باغبان
۲۷ /۷ / ۱۳۶۰
در محل ستاد گشت منطقه ۴ مشهد مورد حمله تروریستی منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید تقی ضروری
۱۴ /۸/ ۱۳۶۰
درست فردای روزی که از جبهه بازگشته بود به همراه ۲ همرزم دیگرش در چهارراه راهنمایی شهید شد.
شهید حسن بیناباجی
۱۸ /۸/ ۱۳۶۰
در یک تعقیب و گریز با منافقین در خیابان کوهسنگی جلو مجتمع زیستخاور شهید شد.
شهید رضا شمقدری
۱۱ /۳/ ۱۳۶۳
در خیابان امامرضای مشهد به دست یکی از منافقین به شهادت رسید.
شهید علی صیاد شیرازی
۲۱ /۱/ ۱۳۷۸
به دست عوامل مسلح سازمان منافقین، مقابل درب منزل مسکونیاش در تهران ترور و شهید شد.