تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ مراسم که تمام شد با دخترهایش به سوی خانه راهی شد، اما تصویری که از انتهای کوچه بن بست میدید و کلماتی که از زبان همسایهها میشنید، شبیه یک خواب بود؛ «خانه شما آتش گرفته بود. آتش نشانی آمد، خاموشش کرد.» دنیا روی سرشان آوار شد.
از طبقههای باریک ساختمان که بالا میرفت فقط سیاهی میدید. همه چیز سوخته بود و فضا پر از ریز و درشتهای نامعلومی بود که روزی وسایل خانه اش بودند و حالا تلی از خاکستر. میگوید: «همه زندگی مان را ریختند توی دو تا وانت و بردند توی آشغال ها. همه پودر شده بود؛ از رختخواب و تلویزیون و وسایل برقی تا همان چند تکهای که برای جهیزیه دختر دم بختم خریده بودم.»
حکایت غم انگیز اتصالی ناگهانی برق، دود شدن آکاستیوهای سقف و آتش سوزی خانه، قصه ناآشنایی نیست؛ همان که ناغافل یک زندگی را در سوز زمستان بی سروسامان کرد و یک سقف را آوار. این بار، اما بودند کسانی که نگذارند دشواری زندگی برای این زن سرپرست خانوار و دخترانش بیش از پیش شود؛ کسانی که در حال آماده سازی برگزاری یادوارهای برای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بودند، اما وقتی خبر این آتش سوزی را شنیدند، سمت و سوی تلاش خود را عوض کردند و تصمیم گرفتند هزینه برگزاری این یادواره را صرف بازسازی خانه این خانواده کنند.
۱۲ شب پیش. در خانه را که بستند و رفتند مسجد، همه وسایل خانه ۴۰ متری شان سر جایش بود، اما چند ساعت بعد که برگشتند هیچ اثری از آن خانه و وسایلش نبود. آنها با مخروبهای روبه رو شدند که آتش درونش لحظاتی قبل خاموش شده بود.
مادر این خانواده میگوید: تابلویی که هم کلاسی دخترم برای تولدش هدیه آورده بود، رشته چراغی داشت که روشن میشد؛ همان را به دوشاخی زده بودیم که آن هم برق کشی درستی نداشت. کارشناس آتش نشانی هم تأیید کرد که آتش از همان جا شعله ور شده است.
میان گریه هایش هم از بخت بد شکایت میکند که چندتکه جهیزیه دخترش را سوزاند و هم شاکر سلامتی خود و همسایه هایش است؛ «همه میگویند برو خدا را شکر کن که در خانه یا خواب نبودید وگرنه همه در اثر خفگی مرده بودید.» آن طور که شنیده شرایط دشواری پیش آمده و درصورت حضور در خانه احتمال نجاتشان به شدت کم بوده است. میگوید: همسایهها تعریف کردند که وقتی خانه آتش گرفته حتی در ورودی آپارتمان هم قفل شده بوده است و مأموران آتش نشانی به زور بازش کرده اند.»
او غیبتشان در آن لحظه شوم را کار خدا میداند و میگوید: با اینکه همه خانه و وسایلش سوخته، اما یک قرآن و سجاده نماز سالم باقی مانده که این یعنی خدا به ما رحم کرده است.
آن طور که این مادر سرپرست خانوار میگوید تحت پوشش هیچ مرکز خیریه و سازمانی نیستند. شوهرش که آنها را رها کرد، دخترها را زیر پر و بالش گرفت و با پول کارگری و کمک همسایهها بزرگشان کرد. حالا بعد از ماجرای آتش سوزی مدتی است که در خانه خواهرش زندگی میکنند و چشمشان به دست خیرانی است که آنها را به خانه برگردانند.
مهدی قربانزاده هم رئیس انجمن شورای آموزش وپرورش ناحیه ۲ استان است و هم نایب رئیس اتحادیه صنف شیرینی فروش، شیرینی ساز و کافه قنادیهای مشهد؛ شغلش هم قنادی است، اما عشق و علاقه به شهادت از دوران جبهه و جنگ در وجودش مانده و نگذاشته است از این وادی دور بماند. عمده فعالیت هایش به کارهای جهادی معطوف میشود.
همین طور سال هاست که به مناسبتهای مختلف و برای شهدای مختلف یادواره برگزار میکند. امسال هم قرار بوده در همین روزها به همراه چند تن از رفقا و همکاران مشغول برگزاری یادواره سردار سلیمانی باشند، اما هدفشان تغییر کرده و این روزها به دنبال آوردن کارگر و بنا هستند تا خانه سوخته یک خانواده نیازمند را تعمیر کنند.
قربانزاده میگوید: به واسطه مسئولیتی که در آموزش وپرورش دارم، درجریان مشکلات دانش آموزان و خانواده هایشان هستم. یکی از دغدغههای اصلی ما رفع ورجوع مشکلات ۵ هزار دانش آموز محروم ناحیه ۲ آموزش وپرورش است. چند روز پیش وقتی در حال تدارک مراسم سالروز شهادت سردار سلیمانی بودیم، یکی از اعضای انجمن با من تماس گرفت و خبر داد که خانه یکی از دانش آموزان آتش گرفته است و قصد داشت برایشان کمک جمع آوری کند.
او ادامه میدهد: در فکر این بودم که چطور کمک جمع آوری کنم که ناگهان به ذهنم رسید چرا هزینه مراسم امسال را صرف این خانواده نکنیم؟ تصاویر کمک خود سردار سلیمانی در سیل خوزستان به یادم آمد. فکر کردم برای نکوداشت نام این شهید چه کاری بهتر از اینکه کمک به هم میهنان را ترویج بدهم که هدف اصلی این سردار بزرگ هم همین بود.
قربان زاده که قبلتر نیت کرده بود هزینه ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومانی مراسم بزرگداشت سردار سلیمانی را خودش بپردازد و در کنارش کمکهای مردمی هم باشد، همه را وقف بازسازی خانه میکند. او و دوستانش دست به کار شدند و به خانواده بی خانمان قول دادند که یک هفته تا ۱۰ روز بعد خانه را تحویلشان بدهند.
این خیر و رزمنده دفاع مقدس این راهم تأکید میکند که «اگر یادواره برگزار میشد مسئولان را برای سخنرانی و حضور در مراسم دعوت میکردیم، اما حالا که پای کار خیر و جهادی به میان آمده است از هیچ مسئولی کمک نخواهیم گرفت و خودمان با کمک خیران دیگر زندگی این خانواده آبرومند را سروسامان میدهیم.»
او میگوید: یک شماره حساب هم تعیین کرده ایم تا بیشتر کمکها به صورت نقدی جمع آوری شود و خریدن وسایل خانه را مدیریت کنیم.
دیوارهای دودگرفته و سقف سیاه و آوار شده خانه را به همراه مادر خانواده که هرگاه به گوشهای از آن چشم میکشد، اشک هایش سرازیر میشود، ترک میکنیم، به این امید که به زودی دوباره به همت خیریان به خانه امن خود برگردند.