طوبی اردلان - پیش از آمدن آب لولهکشی به مشهد، آب شرب اهالی شهر که خطهای خشک و کمآب بود، ازطریق نهرها، چاهها، آبانبارها و قناتها تهیه میشد.
محمدحسین تقویگیلانی در کتاب «خاطرات مشهد قدیم» از دو نوع آب روایت کرده است که یکی برای خوردن بوده و دیگری برای شستوشو و نظافت.
چاهها و حوضها
او مینویسد: «تمام خانهها معمولا یک حلقه چاه با دهانه کمتر از یک متر و عمق ۵ تا ۱۵ متر داشت که بسته به متراژ زمین خانه، کم یا زیاد میشد. علاوهبر چاه، معمولا در حیاط هر خانه یک حوض کاشیآبی هم وجود داشت که اهالی خانه آن را از آبِ همین چاه پر کرده، از آن برای وضو گرفتن یا شستن ظرفها و لباسها استفاده میکردند. آب این حوضها معمولا بعد از یک ماه از حد کُر (حد شرعی پاک بودن) میگذشت، کرم میگرفت و حتما باید تعویض میشد، از همینرو و بسته به امکانات، مشاغلی در مشهد آن روزگار پاگرفته بود که یکی از آنها «آبحوضی» بود.
آبحوضیها افرادی بودند که کوچهبهکوچه میگشتند تا آب حوضهایی را که بهدلیل استفاده، کثیف شده یا لجن بسته بود، خالی کنند.
آبحوضیها پس از خالی کردن آب کثیف، حوض را میشستند و دوباره با آب چاه پر میکردند. معمولا خالی و پر کردن یک حوض، بیشتر از یک نیمروز طول میکشید و حاصلش برای آبحوضی، دستمزد چند ریال تا یک تومانی بود که شبهنگام به منزل میبردند.
علاوهبر حوض، معمولا رتقوفتق امور خانههای آن دوران که بیشترشان بسیار پرجمعیت نیز بودند، آب زیادی را میطلبید، آنچنان که گاهی کشیدن آب از چاه در یک روز به صدمرتبه هم میرسید؛ برای همین باید همیشه آدمی قویبنیه در خانه میبود که این کار را از سر بگذراند.
معمولا این وظیفه در خانههای اعیانی برعهده خدمه و در خانه عوام، برعهده همه اعضا بود. مشکلات و خستگی این کارها در فصل سرما و وقت بارش برف دوچندان میشد؛ چون برفِ زمستانهای آن روزگار، گاهی به بیشتر از یکمتر هم میرسید و سرما، سنگ حوضها را میشکست و آب هدر میرفت.
مشهدیها برای پیشگیری از این کار معمولا روی حوضها را با چوب، کاه و پارچه کهنه که دراصطلاح به آن «لتهکهنه» میگفتند، میپوشانیدند و تنها بهاندازه یک دایره کوچک برای برداشتن آب، باز میگذاشتند.»
آبانبارها
علاوهبر چاههای آب خانگی و حوضهای کاشیآبی پهنشده وسط حیاط، آبانبار یا حوضانبارهایی هم در سراسر شهر وجود داشت که بخشی از آب شرب مردم را تامین میکردند.
احمد ماهوان در کتاب «تاریخ مشهدالرضا (ع)»، معروفترین این آبانبارها را در بافت قدیمی مشهد، نام میبرد و مینویسد: «تعداد آبانبارهای قدیم مشهد که تا سال ۱۳۴۰ آب شرب شهر را تامین میکردند، بسیار زیاد بودند و تقریبا هر محله برای خودش آبانباری داشت، اما معروفترین آنها، آبانبار بست پایینخیابان، آبانبار صحن نو، آبانبار چهلپایه در بازار فرشفروشها، آبانبار حوض نو، آبانبار مسجد شاه و آبانبار ملک بودند که اغلب تا پنج سال پس از آمدن آب لولهکشی، همچنان کاربری خود را حفظ کردند.»
این آبانبارها که با پلههای بلند بسیاری، آدمی را به دنیای زیرِ زمین میکشاند، در روایت محمدحسین تقویگیلانی چندان دلچسب و زیبا نیستند: «هر آبانبار ۲۰ تا ۴۰ پله داشت که در اثر رفتوآمد بسیار مردم به آن ساییده شده، سُر، لغزنده، خیس و خطرآفرین بودند. در دیوار مقابل، پلههای آبانبارها به قناتها راه داشتند و آب حاصل از برف و باران هرساله در آن جمع میشد. چند شیر آب بزرگ کار گذاشته بودند که بسیار کثیف بود.
آب همه این آبانبارها کرم میکرد. کرمها اوایل سال، ریز بود و با چشم دیده نمیشد، اما بهمرور بزرگ میشدند و نمیشد آب را خورد؛ برای همین زنها جوراب یا پارچه نازکی سر شیر میبستند تا کرمها در آن جمع شوند و توی سطلها نریزند. یکی از علل زیادیِ مرگومیر کودکان و وجود بیماریهای رایجی، چون کچلی، پیسی و لک و دیگر بیماریهای کشنده هم همین وضعیت بد بهداشتی بود.
یکی از این آبانبارها که خود من بسیار به آنجا رفته بودم، آبانبار صحن عتیق بود که در شمالشرقی نقارهخانه قرار داشت. آب این آبانبار از جوی آبی که از بالاخیابان و صحن عتیق گذر میکرد و بهسمت پایینخیابان میرفت، تامین میشد که به آن «آب گناباد» میگفتند. آب نهر گناباد که از حدود ۴۰ تا ۵۰ کیلومتری مشهد و از سمت قوچان میآمد، از هفت قنات تشکیل شده بود و یک سر شهر را به سر دیگرش وصل میکرد. این نهر حدود ۴۰ سال پیش در زمان شهرداری «جواد شهرستانی» به بهانه شیوع «وبای التور»
پوشیده شد.»
سقاها
معمولا در هر خانه یک خمره بزرگ گلی برای ذخیره آب وجود داشت که باید هر روز پر میشد؛ در هر محله سه چهار جوان بودند که به آنها سقا میگفتند و حرفهشان سقایی بود. اینها هرکدام هر روز با مشک بزرگی بر دوش به آبانبارها میرفتند و آن را از آب پر کرده، در محله میچرخاندند و خمره خالی هر کسی را که به آب نیاز داشت، سرریز میکردند و در ازای این خدمت، دستمزدی هم میگرفتند.
نخستین آب لولهکشی مشهد
حوالی آذر سال ۱۳۱۸ شمسی برای تامین دائمی آب شرب شیرین و بهداشتی «مسجد گوهرشاد» و «آستان قدس رضوی» بههمت فردی به نام «منبعیان»، آب قنات روستایی به نام «سرده» را که متصل به اراضی آبکوه بود و درحدود خیابان کلاهدوز و استخر شهرداری (بالاتر از میدان بار نادری) قرار داشت، به باغ مسجد یا باغ اوقاف فعلی هدایت کرده، در استخر این باغ، ذخیره میکردند.
سپس این آب را بهوسیله لوله، به باغ دیگری که در انتهای خیابان جنت ۳ قرار داشت، میکشیدند و از این باغ با لولهکشی زیرزمینی، آب ازطریق دروازه سراب، بازارچه سراب و چهارباغ وارد فلکه حضرت میشد که ضمن تامین آب برای آستان قدس رضوی و استفاده، به مصرف شرب مردم و زائران هم میرسید؛ به همین دلیل است که تا امروز مردم مشهد، کوچه واقع در ابتدای خیابان سناباد درمقابل خیابان سنایی و ابتدای خیابان مولوی را به کوچه یا محله «باغ منبع» میشناسند.