سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز؛ مشهدمقدس خواهرخواندگانی در سراسر دنیا دارد. این رابطه خواهرخواندگی هم در حوزههای فرهنگی و هم در حوزههای شهری است که شهرها در تبادل اطلاعات با هم و در قالب قراردادهایی از تجربههای هم استفاده میکنند.
توسعه گردشگری، معرفی شهر خواهرخوانده در رسانههای دوطرف، برگزاری نمایشگاه صنایعدستی و… ازجمله اتفاقهای مثبتی است که بهدنبال تفاهم خواهرخواندگی روی میدهد.
در کنار این پیمان، شهرهای خواهرخوانده در جهان تفاهمنامههای مشترک همکاری امضا میکنند که دربردارنده منافع تجاری و اقتصادی برای شهرهاست.
در میزگردی با حضور تقی صادقی رایزن فرهنگی پیشین ایران در پاکستان، حمیدرضا اصفهانیزاده رئیس گروه همکاریهای بینالمللی علمی و تخصصی شهرداری مشهد و مهدی کلیدری فعال حوزه بینالملل، به ضرورت خواهرخواندگی مشهد با شهرهای همتایش و اهمیت اینکه چرا شهرها باید وارد روابط بینالملل شوند، پرداختیم.
بحث را با این پرسش آغاز میکنیم که ضرورت بهوجودآمدن پیمان خواهرخواندگی در روابط شهرها چیست. حمیدرضا اصفهانیزاده، رئیس گروه همکاریهای بینالمللی علمی و تخصصی شهرداری مشهد، پاسخ میدهد: خواهرخواندگی یک ابزار یا راهبرد در راستای تعامل شهرهای دنیا با هم است. انواع و اقسام راهبردها برای همکاری شهرها وجود دارد که خواهرخواندگی گونهای از آن است.
وی میافزاید پس از بههمریختن دوقطبیبودن دنیا که سرآغاز داستان خواهرخواندگی بود، در عمل هم نمونههای موفقی در خواهرخواندگی شهرها پیدا نمیکنید. یعنی این موفقیت فراگیر نیست و بیشتر جنبه سیاسی و نمایشی داشته است.
خواهرخواندههای موفق در دنیا برای این تفاهم ساختار ایجاد کردند. آنها از ابتدا میدانستند هدف چیست و بر اساس هدفی که داشتند شهر را با توجه به اشتراکهایی برمیگزیدند تا امکان موفقیت بیشتر باشد. یعنی موضوعهای جغرافیایی، مناسبتهای فرهنگی، زبان و روابط دو کشور با هم مهم بوده است. البته بازدهیهای اقتصادی و فرهنگی را هم محاسبه و سپس دو شهر را خواهرخوانده اعلام میکردند.
وی با بیان اینکه برای موفقیت خواهرخواندگی فرمولی وجود ندارد، عنوان میکند باید به سمتی رفت که تفاهمنامهها اجرایی و به نفع هر دو شهر باشد و روش اجراییشدن آن در تفاهمنامه قید شود. ازجمله اندک نمونههای موفق در دنیا، خواهرخواندگی نیویورک و پاریس است.
شهرداران این دو شهر محورهای همکاری را مشخص کردند و بر اساس آن تیمی از پاریس با هزینه شهر نیویورک در این شهر مستقر شده است و درمقابل تیمی هم از نیویورک به خرج پاریس برای پیگیری پروژهها و طرحها در شهر مقابل مستقر شده است.
برای نمونه یکی از کارهای این دو شهر خواهرخوانده تبادل دانشجو در ترمهای تابستان است. همچنین نیویورک با توکیو سالهاست که این ارتباط خواهرخواندگی را دارد. داخل آمریکا نیز یک سازمان غیرانتفاعی به اسم شهرهای خواهرخوانده تأسیس شده است که بهنوعی خواهرخواندگیهای آمریکا را تسهیل و کمک میکند.
مثال دولتیاش در ایران سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور است. وی میافزاید: بحث خواهرخواندگی در چتر بزرگ روابط شهرها با هم یک راهبرد است. از همین رو ممکن است شهری در حوزه بینالملل قوی عمل کند، اما با هیچ شهری هم خواهرخوانده نباشد.
اصفهانیزاده با بیان اینکه این روزها دیگر واژه خواهرخواندگی استفاده نمیشود و در عوض آن شهرهای دوقلو یا همسان میگویند، میافزاید: از سویی بهتازگی اصطلاح «Peer to Peer» را بهکار میبرند؛ یعنی شهر به شهر روی یک یا دو پروژه خاص فعالیت میکنند. براینمونه تصور کنید مشهد و نجف برای پروژه بازیافت زباله آغاز همکاری کنند.
البته همکاری شهر به شهر فقط محدود به پروژههای اجرایی نیست. گاهی مشاوره و مربیگرایانه (منتورینگ) است. اما جدا از این توضیحها پرسش نخست باید اینگونه باشد: چرا شهرها باید وارد تعامل بینالملل شوند؟ نخست اینکه شهرها در دنیا بر سر جذب منابع انسانی و مالی با هم رقابت میکنند.
این رقابت هم داخل کشور، هم در منطقه و هم در جهان است. دوم اینکه شهرنشینی رو به افزایش است و شاید تا سه دهه آینده روستا وجود نداشته باشد. اکنون حدود ۵۰ درصد جمعیت دنیا در شهرها هستند. این آمار در اروپا و آمریکا نزدیک ۸۰ درصد است. پس اهمیت شهرها رو به افزایش است.
از همه مهمتر گردش مالی کشور در شهرهاست. مثلا عمده درآمد ناخالص فرانسه در پاریس به دست میآید. در ایران نیز متمرکز بر تهران و تبریز و مشهد است. اینها دلیلی برای ورود شهرها به امور بینالملل است. اما اینکه چرا در ایران تفاهمهای شهر به شهر اتفاق نمیافتد، پرسش ماست.
مهدی کلیدری، فعال حوزه بینالملل، درباره چرایی نبود تفاهمهای شهربهشهر در ایران، آنطور که در دنیا رقم میخورد، توضیح میدهد: خواهرخواندگی در وهله اول یک تفاهمنامه دوستی است که سپس وارد برنامه عملیاتی میشود و این در کشورهای بلوک غربی که شهرداریها میتوانند در همه امور دخالت کنند، معنی پیدا میکند، اما در کشورهای حوزه آسیا بهدلیل اینکه حکومت مرکزی مداخله میکند و وزارتخانهها نیز پشتیبان نیستند بلکه عامل هستند و در امور تصدیگری دارند، شهرداریها فقط اختیار مدیریت امور خدماتی، کالبدی و تا اندازهای موارد اجتماعی را دارند.
کمتر از دو دهه است که حوزه فرهنگی و اجتماعی، آن هم بیشتر از نظر رفتار شهروندی جزو خدمات شهرداریها شده است؛ بنابراین خواهرخواندگی در سطح ارتباط بینالملل برای این چنین شهرداریهایی جوک است.
وی در ادامه میافزاید: خواهرخواندگی شهرها با هم نیاز به برنامههای عملیاتی دارد و اگر بخواهید اینجا فعالیت کنید، همه آن برنامهها نیاز به تأیید وزارتخانههای مرتبط با تأیید وزارت خارجه دارد. مثلا میخواهیم در پسماند مشهد نجف فعالیت کنیم.
وزارت خارجه دو طرف دخالت میکنند. چون جنس کشورها مرکزمحور است. از سویی وزارت خارجه ما هم تصوری از واسپاری ندارد که بگوید مورد مطالعاتی شهر شهروندی را به این شهرها واگذار میکنم و روی آن کار کنید و باعث ارتقای روابط حوزه دیپلماسی عمومی شوید.
مثال دیگر برگزاری اجلاس شهرداران اسلامی در مشهد است. در آن زمان وزارت خارجه به برگزارکنندگان این اجلاس در شهرداری مشهد اعلام کرده بود بعضی از شهرهایی که بالاترین قرابت فرهنگی را با ما دارند، با ملاحظه مسائل سیاسی در رنکینگ جابهجا شوند. درنتیجه شهری که در رتبه الف بود، وارد رتبه دال و ه شد.
کلیدری با اشاره به اینکه خواهرخواندگی به پایان رسیده است عنوان میکند: اکنون باید هوشمندانه روی دیپلماسی شهری «شهربهشهر» فعالیت کنیم. اتفاقا مشهد تنها شهری در ایران است که تجربه «Peer to Peer» یا همان همکاری شهربهشهر را دارد، ولی این موضوع جایی اعلام نشده است. برترین شهر جهان در زمینه شهر هوشمند سئول است و مشهد-سئول چنین تفاهمنامهای داشتند.
تفاهمی بین شهرداریهای مشهد و سئول بسته شد و گروهی سیزدهنفره از مشهد با هزینه سئول وارد این شهر شدند. با وجود این تجربههای موفق، متأسفانه شهرداران ما در دو دهه گذشته به ارتباطات بینالملل به چشم آژانس مسافرتی نگاه میکنند و از آنجا که حوزه بینالملل حواشی دلاری دارد، زمانی که میخواهد همکاریها به رفتار متقابل برسد، در هزینهکردهای راهبردی واهمه دارند و میترسند هزینه سیاسی برایشان داشته باشد.
در همان مأموریت سئول، ما دیگر نتوانستیم پاسخ طرف مقابل را بدهیم و میزبان شهرداری سئول باشیم، درحالیکه اگر شهردار باتجربه باشد، بهطور خودکار درمییابد ارتباطات بینالملل را گسترش بدهد. در طول دو دهه گذشته فقط دو شهردار داشتیم که جرئت (ریسک) کردند؛ آقای بنیهاشمی و آقای پژمان. چون دریافتند هرچه نشان مشهد بالا برود و فاکتور نشاط شهری در شهروندان افزایش پیدا کند، جذب سرمایهگذار برای شهر بیشتر است.
تقی صادقی، رایزن فرهنگی پیشین ایران در پاکستان هم در این زمینه میگوید: شاید بیش از بیست نهاد داریم که خودشان را متولی فرهنگ و بینالملل میدانند، اما در عمل به ساختار روشن و تعریفشدهای نرسیدهایم. قرار بود همه نهادهای فعال در حوزه فرهنگی بینالمللی با مدیریت سازمان فرهنگ وارد کار بشوند، اگرچه در شکلگیری و مکاتبات داخلی بین خودشان این تردید وجود داشته است که امکان تحقق نیست.
ضمن اینکه نبود ساختار باعث شده است نهادهای دیگر که وظایف حاکمیتی دارند، وارد بشوند و در نهادهای بالادست تصمیمهایی را بگیرند که کل برنامهها را بههم بزنند. اینکه چه باید کرد فعلا؟ هیچی. این موضوع یک چالش درونی است و باید در نهادهای بالادست و ارتباط با هم حلش کنند. گاهی اوقات وزارت خارجه هم دستش بسته است.
صادقی با بیان اینکه اگر هر امری به شکل طبیعی شکل نگیرد و نمایشی باشد، آن اتفاق پایدار نخواهد بود، خاطرنشان میکند: اگر قرار بود رابطه ایران و عراق پس از جنگ سختی که بین این دو کشور درگرفت، به شکل دیپلماتیک ترمیم شود، شاید یک قرن زمان میبرد. بهنظرم اصل قصه همینجاست. ازجمله خواهرخواندگی که در روح آن یک رابطه عاطفی وجود دارد.
اگر قبل از ایجاد رابطه عاطفی، تفاهمی امضا کردیم، چون طبیعی رشد نکرده است، به همین سادگی خواهد گسست. یک حالتش این است که از قبل با تعامل و تبلیغ و رفتوآمدها که زمانبر هم هست، پیوند عاطفی بین شهرها ایجاد کنیم. در آن صورت خودبهخود موانع امنیتی کنار میرود. ما در کارهای نمایشی آسیب میبینیم. وی با طرح مثالی تبیین میکند:مشهد با شهری رابطه خواهرخواندگی دارد، اما در عمل اثری از این تفاهم نیست، اما همان شهر خارجی با شهری در کشور دیگر رابطه خوبی دارد و تفاهمی هم امضا نکرده است.، چون پیوندهایشان طبیعی است.
پیشنهادم این است متولیان حوزه شهری روی این بستر کار کنند تا بتوانند تصمیمهای بعدی را بگیرند.
کلیدری با اشاره به اینکه دنیا از ابرقدرتها به اتحادیههای ریز قدرت تبدیل خواهد شد، میگوید: در دهههای آینده شهرها بهجای کشورها بازی میکنند. اکنون مشهد عضو هیئتمدیره متروپلیس است که شاید این انجمن سی سال آینده جای سازمان ملل را بگیرد. یا عضو هیئت اجرایی و سیاستگذاری یوسیالجی است که شاید پنج سال دیگر جای شورای امنیت بیاید؛ بنابراین شما اعتبار جهانی دارید.
او با انتقاد از برخی بخشنامهها، بیان میکند: شهرداری که مأموریت راهبردی متروپلیس را دارد که از دو ماه قبل اعلام شده است، اگر بخواهد مجوز سفرش را با دستورالعملی که وزارت خارجه وضع کرده است، بگیرد، شش ماه طول میکشد.
اگر شهردار خودش اقدام کند و به مأموریت برود، باید به سازمان بازرسی جواب بدهد. اگر بخواهد شخصی اقدام کند، نیاز به حکم مأموریت دارد تا برای حضور در اجلاس، سیستم شناسه (آیدی) او را بشناسد؛ بنابراین تا زمانی که نگاه حزبی و انتخاباتی باشد و تا وقتی کسانی که حاصل زدوبندهای سیاسی هستند، مسئول پستهای راهبردی باشند، خروجیاش این اتفاقها میشود.
اصفهانیزاده که هجده سال است در حوزه بینالملل شهرداری مشهد سابقه فعالیت دارد، با طرح این پرسش که چرا خواهرخواندگی در دنیا موفق نیست، میگوید: دلیل اصلیاش این است کسانی که میروند آنجا و عکس میگیرند، شش ماه بعد نیستند. وقتی ساختاری نباشد که موضوعی را بتواند ادامه بدهد، حذف میشود. زمانی آقای پژمان رفت لاهور. در مقابل هم شهردار لاهور به مشهد آمد، اما اکنون هیچکدامشان نیستند.
او میافزاید: پاریس و نیویورک برای خواهرخواندگیشان بعد از تفاهم، محورها که مشخص شد یک دفتر به خرج پاریس در نیویورک درست کردند و یک عده هم رفتند پاریس. دقیقا میدانند در یک سال چه برنامههایی را باید انجام بدهند از کنسرت موسیقی تا .... دنیا به سمتی میرود که کمکم سازمان ملل که دولتها در آن حاکم هستند، حذف میشود و در عوض شهرداران که منتخب مردمشان هستند، تصمیمگیرنده میشوند. پس اینجاست که اهمیت شهرها در تعاملات بینالملل که یکی از راهبردهایش خواهرخواندگی است، روزبهروز افزایش پیدا میکند. او ادامه میدهد: سال ۱۳۸۴ جداسازی بخش خانمها و آقایان در اتوبوسهای شهری را یک پروژه برای رضایت مردم اعلام کردیم.
گفتیم اتوبوس به اندازه جمعیت نداریم و مردم هم ناراضی هستند. ۱۰ گزینه برای نارضایتی مردم در نظر گرفتیم و نظرسنجی کردیم. ازجمله نارضایتیها تعرض بود. در یک اتوبوس، آزمایشی بخش خانمها و آقایان را جدا کردیم و بعد از شش ماه همه راضی بودند و به همه شهر بسطش دادیم.
همان زمان آقای بنیهاشمی طرح جداسازی بخش خانمها و آقایان در اتوبوسهای شهری را در کانادا ارائه کرد و از جشنواره گوانگژو نیز لوح افتخار دریافت کردیم. اکنون این کار و تجربه ما بهعنوان یک ارزش در دنیا جا افتاده است و به تازگی اسکاتلند واگن بانوان راهاندازی کرده است. ما از این ارزشها فراوان داریم. از این روست که میگوییم هرچه وزیرخارجه حرفهایی از این دست و تجربهها منتقل کند، کسی توجهی به آن نشان نمیدهد؛ چون در قالب سیاسی است، اما تعامل شهر به شهر نتایج خوبی را دربر دارد.
اصفهانیزاده گریزی به شهرداران سابق مشهد میزند و میگوید: آقای بنیهاشمی وقتی شهردار شد، سه ماه بعد در نشست متروپلیس شرکت کرد. آن زمان میگفت نه میدانستم چه باید بگویم، نه چه بیاورم. فقط رفتم در جلسه شرکت کردم. پس از بازگشت به رئیس بینالملل شهرداری گفته بود این ساختار را در شهرداری هدفمند کنید، در غیر این صورت جمع شود. یعنی به گونهای برنامهریزی کنید که بدانیم برای چه به مأموریت میرویم، چه میخواهیم بگوییم و از آنجا چه میخواهیم بیاوریم.
کلیدری نیز در ادامه میگوید: دیدارهای تشریفاتی شهرداران این روزها مرسوم است. مثلا با سفیران در دفتر خودشان جلسه دارند. عمده سفیران وقتی از جلسه با شهرداران بیرون میآیند، میخندند. چون شهردار حرفهای کلی میزند که در جایگاه و حوزه مسئولیتهایش نیست. مثلا درباره حسن ارتباطات بین شهرها صحبت میکند. عکس یادگاری دیدارها مبتذلترین دستاورد است. زمانی مهمترین دستاورد میشود که از قبل بدانید چه میخواهید ارائه دهید و چه دریافت کنید.
صادقی بر این باور است که منشأ همه کاستیهایی که بیان شد، مربوط به تربیت جهانی است. او میگوید: در هیچ مقطع تحصیلی دانشآموزان یا دانشجویان ما درسی ناظر بر این موضوعها را یاد نمیگیرند و رویارویی با یک غیر ایرانی را آموزش نمیبینند. به همین دلیل این موضوع تا بالا ادامه دارد. از همین روست که تولیدکننده توجهی ندارد که روزی باید محصولش در خارج از مرزها هم عرضه شود.
نکته دیگر این است حتی زمانی که درباره ارتباط شهرها صحبت میکنیم، نگاهمان حاکمیتی و تحتتأثیر تربیت حکمرانی است، درحالیکه در شهرداری که غیر دولتیترین بخش میتواند باشد چقدر سمن داریم تا برنامه و اهدافمان را آنها محقق کنند؟ در بسیاری از کشورها مأموریتهایشان را به بخشهای غیردولتی واگذار کردند. البته آن سمنها هم برنامهها و اهداف را میپذیرند و میدانند باید چهکار کنند. تعداد سمنهای بینالملل در مشهد تقریبا صفر است، درحالیکه خیلی از مأموریتهایی که مدنظر است، باید واگذار کنیم.
اصفهانیزاده میگوید: حدود چهارصد خارجی در سالهای گذشته از شهرهای جهانی به مشهد آمدند و دوره دیدند. همهشان در دفتر یادبود به زبانهای مختلف دنیا نوشتهاند راضی هستیم و تصورمان از مشهد به این خوبی نبود. یکی از آرزوهای من این است که در شهر امام رضا (ع) کرسیهای آزاداندیشی بینالملل راه بیندازیم. ما باید به سمتی برویم که در همه ابعاد دیپلماسی از تاریخ تا زیارت فعالیت کنیم.
در فاجعه منا، از سران کشورها چه کسی به ایران تسلیت گفت؟ اما انجمن کلانشهرهای جهان به شهردار مشهد تسلیت گفت و اقدام عربستان را محکوم کرد. ممکن است بپرسید مگر چه اتفاق مهمی افتاد؟ اما همین هم یک پله رشد است.
اصفهانیزاده با بیان اینکه در پنج سال آینده شهرهای ایران باید بینالمللی شود، اظهار میدارد: شهردارها باید به این جمعبندی برسند. جرقه همه این فعالیتهای جهانی در شهرداری مشهد را آقای بنیهاشمی زد. میگفت عدهای در این کنفرانسها گردش میکنند.
اما اگر بخواهید، از این گردشها هم میتوانید بهره ببرید. دیلی تلگراف در گزارشی نوشته بود بیشتر کسانی که در کنفرانسها شرکت میکنند و با تخصص هم میآیند، مأموران اطلاعاتی آن کشورها هستند. همه هم میدانند، اما استفاده میکنند. کسی که هوش و تواناییاش را داشته باشد میتواند استفاده درست را ببرد.
شهرداران ما باید به این ضرورت برسند که اساس رقابتپذیری در دنیا بین الملل است. یعنی در مشهد نمیتوانید سرمایهگذار بیاورید، مگر اینکه رقابتپذیرش کنید. رقابتپذیر کردن شهر شاخص دارد، مثل اینکه دفاتر بینالمللی در مشهد باشد. باید شهردار بستر را آماده کند. ممکن است بگوید در شرح وظایف من نیست، اما به ما هم در این هجده سال سخت گذشت تا همه را همراه خودمان کنیم. باید هزینه کنید تا به شاخصهها برسید.
او میافزاید: شهردار باید به این دیدگاه برسد که جهانشهر مشهد الگو باشد. ممکن است بعضی از استانداردها را قبول نداشته باشیم، اشکال ندارد، ما اکنون قوی وارد شویم، ۱۰ سال دیگر استانداردها و ارزشها را تغییر دهیم. من در این جلسهها دیدهام، وقتی با منطق انسانی صحبت میکنید، طرف حرف را میفهمد.
رایزن فرهنگی پیشین ایران در پاکستان، بر این باور است که ضرورت ارتباطهای فرهنگی و جامعه بینالمللی امروز انکارناشدنی است و میگوید: اگر کسی این نکته را انکار کرد، معلوم میشود صلاحیت ورود به هیچ عرصهای از دانشگاهی و خدماتی و اجرایی را ندارد.
نکته بعدی اینکه باید ساختارهای حاکمیتی متناسب با این مأموریت برای همه بخشها روشن و تسهیلگر باشد و با نگاه تسهیلگری موانع را برطرف کنند و دست مأموران این حوزه را باز بگذارند و متولیان امور هم به سمت مردمی کردن برنامهها پیش بروند. یعنی تا جای ممکن به سمنها اختیار داد. تقی صادقی میافزاید: مشهد میتواند خط مقدم باشد. سابقه تاریخی و تمدنی مشهد آنقدر درخشان است که دستکم در جهان اسلام میتواند جزو اولین مقاصد ارتباطهای بینالمللی باشد و میتواند به یک برند تبدیل شود در جهان اسلام و برای مجامع جهانی تصمیمساز باشد.
اما سخن پایانی در میزگرد این است: «ما زمان را داریم از دست میدهیم. اکنون وقت این نیست که بخواهیم تصمیم بگیریم که شهرهای ایران ازجمله مشهد به عرصه جهانی ورود پیدا کنند یا نکنند.» حمیدرضا اصفهانیزاده اضافه میکند: در این موضوع دو سه دهه از شهرهای جهانی عقب هستیم.
شاخصهای بینالمللیشدن مشخص است، فقط اراده ملی و محلی لازم است تا شهرداران در سطح کشور ورود پیدا کنند و با برنامه زمانبندی مشخص و بر اساس ظرفیتها، شهرها را به سمت بینالمللی و رقابتپذیرشدن پیش ببرند.
مهدی کلیدری با اشاره به اینکه خواهرخواندگی دیگر کارآمد نیست میگوید: دانستن واقعیت نباید این ترس را به وجود بیاورد که دیپلماسی شهری به پایان برسد. بهعنوان نمونه موضوع مشهد-سئول را یک ایمیل برطرف کرد.
نیاز به نامه رسمی و عکس یادگاری هم نبود. ارتباطات شهر به شهر نیازمند ورود تیمهای کارشناسی است. چون سرعت در دیپلماسی شهری از جابهجایی توپ پینگپنگ بیشتر است. توجه به برندسازی ملی متمرکز به برندسازی شهری تنها راهحلی است که میشود به آن فکر کرد و اتفاقا در یکی دو دهه گذشته کشورهای ورشکسته به آن فکر کردند و توانستند از فرش به عرش برسند.
وی ادامه میدهد: روی دیگر سکه برندسازی شهری، دیپلماسی شهری است. یک بازوی دیپلماسی شهری سازمانهای تخصصی شهری است. بازوی دیگرش روابط شهر به شهر است. اگر الان هوشمندانه برویم سراغ کارهای شهر به شهری، هم به نتیجه میرسیم و هم برندمان را شکل میدهیم. چون اولین و مهمترین پله ارتباط شهر به شهر، ارتباط شهروند-شهروند است.
سه بخش روابطعمومی، گروههمکاریهای بینالملل و اداره جذب سرمایهگذار خارجی در شهرداری مشهد در حوزه بینالملل کار میکند که این موضوع پیشرانی مشهد را نشان میدهد. وی در پایان عنوان میکند: اکنون جا دارد در دیپلماسی شهروندی هم به فکر یک ساختار جدی باشیم یا آن را ذیل یک برنامه و پروژه ببینیم.
یقین داشته باشیم به قطار خواهرخواندگی دیر رسیدهایم و تمام شده و بهتر است در حوزه ارتباط شهربهشهر کار کنیم؛ پله اولش ارتباطات شهروندی است.