سیدزاده | شهرآرانیوز؛ شاید یکی از هولناکترین قصههایی که در بستر دریا گذشته و به گوش ما رسیده، داستان صیادانی است که مثل همیشه برای صید ماهی به دل دریا زدند؛ اما خیلی ناگهانی ورق برگشت و به دست دزدان دریایی اسیر شدند. بهمن ۹۳ بود که ۲۱صیاد با یک لنج از کنارک به دریا رفتند تا زندگی خود را به سبک و سیاق همیشه از سر بگیرند، توری به دریا بیندازند، ماهی بگیرند و نان حلالشان را سر سفره بیاورند.
ادامه داستان، اما نه تنها مثل همیشه پیش نرفت، بلکه به شدت عجیب بود و سخت و هولناک که مشابهش را بیشتر در فیلمها و قصهها شنیده بودیم. آنها اسیر دزدان دریایی سومالیایی شدند و روز و شبهای زیادی را تحت سختترین شکنجهها و آزار و اذیتها گذراندند. تا حدی که ۸ صیاد به علت شکنجه و گرسنگی و تشنگی مقابل چشم بقیه جان دادند.
واقعیت این است که زندگی صیادانی که با زیباییهای ساحل و دریا آمیخته، همیشه هم زیبا نیست. همیشه نمیتوان از صدای آرام بخش برخورد امواج به ساحل دریا گفت و صدای مرغهای دریایی و تلألو آفتاب روز یا مهتاب شب بر آب. اوضاع میتواند گاهی به همین اندازه وخیم شود. سه روز پیش هم خبر دیگری به گوش رسید که میگفت دریا دوباره خشمش را نشان داده و طوفان به پا کرده است و در نتیجه این طوفانی شدن، سه تن از صیادان در خلیج فارس مفقود شده اند.
ظاهرا صیادی از اهالی روستای ساحلی سالم آباد تنگستان، طی تماس تلفنی با یکی از اقوام خود اعلام میکند که قایق صیادی او با سه سرنشین حدود چهار مایلی خورخان بردخون به دلیل سنگینی بار و مواج شدن دریا دچار غرق شدگی شده است و کمک میطلبد. خبری که خبرگزاری فارس تا لحظه نگارش این مطلب از این گفته که تاکنون فقط دو مخزن سوخت و پرچم نشانگر تور ماهیگیری از سوی شناورهای مردمی پیدا شده است.
مشابه این اتفاق پیش از این هم رخ داده است. یکی از صیادان اهل مازندران، مدتی پیش در گفت وگویی که با باشگاه خبرنگاران جوان داشت درباره حرفه شان گفته بود: «این شغل از هر شغلی که فکرش را بکنید سختتر است. روزی ۱۰ تا ۱۵ ساعت کار در میان امواج و رطوبت بالا و سردی آب دریا و... صیادان را دچار بیماریهای مفصلی میکند و هرچه در میآوریم باید خرج درمان کنیم.»
یکی دیگر از آنها طی صحبت با روزنامه همشهری گفت: «مرگ خیلی از ماهیگیران را در دریا به چشم خود دیده ام. خیلیها در همین دریاها غرق شده اند. اگر ماهیگیر حواسش نباشد، در دریا از بین میرود. دزدان دریایی خیلی از ماهیگیران را برده اند. ما صیادها، هم خشم دریا را دیده ایم، هم روی خوشش را. من هر وقت به دریا میزنم میدانم که چند جفت چشم در خانه منتظر برگشتنم هستند.»
این مشکلات را بگذارید کنار عوامل دیگری مثل صید ترال که آن چنان بر زندگی صیادها و بومیهای منطقه تأثیر گذاشته که ماهی از سفرههای خودشان رفته است یا مشکلات زیست محیطی وحشتناک و مضاعفی مثل کاهش تراز آب دریا و ورود آلایندهها و سموم. مشکلاتی که همه دست به دست هم داده اند تا اوضاع را بر صیادانی که جانشان را کف دستشان گذاشته اند سخت و سختتر کنند.