زهرا شریعتی | شهرآرانیوز - یکی از حوزههایی که نقش مهم و اثرگذار در جهانیشدن مشهدالرضا (ع) دارد، تولید مستندهای هویتی با محوریت امام رضا (ع)، فردوسی و دیگر مشاهیر و ظرفیتهای موجود این کلانشهر مذهبی است.
اگر مستندسازها و مسئولان ظرفیتهای مشهد را جدی بگیرند و آثار فاخری تولید کنند، تا حد زیادی مسیر جهانیشدن این شهر بینالمللی را هموار میکنند. سراغ امیرمهدی حکیمی مدیر مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی و مجید عسکری مدیر حوزه هنری خراسان رضوی رفتیم و درباره کموکاستیهای حوزه مستندسازی به گفتگو پرداختیم.
حکیمی | سینمای مستند در مشهد هم مستندسازان و هم آثار و تولیدات خوبی دارد و چه آنها که ساکن مشهد هستند، چه آنها که به تهران مهاجرت کردهاند، در جشنوارههای مختلف ملی و بینالمللی با آثار فاخر میدرخشند؛ بنابراین میتوان مشهد را از قطبهای مستندسازی ایران برشمرد.
عسکری | در کشور از لحاظ ساخت مستند، هنرمندان مستندساز و حضور عوامل فیلمساز در فضای مستند به نظرم تقریبا در رتبه دوم هستیم، آن هم بعد از تهران که مرکز امکانات کشوری است. شاید با بعضی از شهرهای بزرگ دیگر نیز در رقابت باشیم، چنانکه نگاهی به جوایز و تولیدات مستندسازان مشهدی برای جشنوارهها دستکم در چهارپنج سال گذشته نشان میدهد که مشهد قطب مستندسازی در کشور است.
بهعنوان مثال امسال در جشنواره حقیقت و جشنواره عمار پنجشش مستندساز مشهدی رتبه آوردند که در کشور بینظیر بود. این نشانه رشد مستندسازان مشهدی و عامل آن هم بهنظر من شکلگیری هستهای از مستندسازان مشهدی مانند محمدمهدی خالقی و هاشم مسعودی و مجموعه شمس فیلم است که در این شهر ماندند و خودجوش کار کردند و پیرامون خود، جریان مستندسازی انقلاب اسلامی با عنوان «انجمن فیلمسازان انقلاب اسلامی خراسان» شکل دادند که در حال ورود به فضاهای جدید است.
کموبیش هم حمایتهایی در بعضی جاها (بیشتر از تهران) بوده که سبب رشد این جریان خودجوش شده و این جذب پروژههای تهران خود دلیل دیگری بر رشد روزافزون مستندسازان مشهدی است.
حکیمی | مستندهایی درباره معرفی مشاغل مشهد، بافت پیرامون حرم و شاهنامه فردوسی داشتهایم، اما بیشک با وجود ظرفیتهای مشهد مانند زیارت، چهرهها و شخصیتها، پیشینه سیاسی اجتماعی شهر و...، اینها کفایت نمیکند. مشهد شهری بسیار جریانساز و اثرگذار در حوزههای مختلف ایران است و کارهایی که تاکنون برای معرفی آن انجام شده، اصلا در قدوقواره این جایگاه و سطح بینالمللی نیست.
حتی ما هنوز یک مستند فاخر در حد جهانی برای حرم مطهر رضوی نداریم، چه رسد به فردوسی بهعنوان بزرگترین چهره ادبیات حماسی جهان. از سوی دیگر، تولید کار فاخر، نیازمند حمایت است. درواقع حمایت جدی مسئولان و همت سینماگران را میطلبد تا بتوان از فضای بینالملل مثل جشنوارهها که نقش مهمی در معرفی آثار بومی دارند، نهایت بهره را برای ورود به بازارهای فیلم جهان برد. عسکری: درباره مشهد مستندهایی تولید شده است، مثل کارهایی که آقای دستمالچیان درباره هویت شهر داشته است، اما باید توجه کرد که مشهد یک جغرافیای فرهنگی است و نباید بهعنوان جغرافیای فیزیکی به آن نگاه کرد.
به نظرم نکته اول و جدی در تولیدنشدن اثر فاخر در این زمینه، مرکززدگی است. وقتی پروژهها در تهران تعریف میشود، بدونشک برای مشهد کار جدی تعریف نمیشود. در عین حال مسئله و مانع مهمتر، این است که هم مسئولان کشوری و هم مشهدی در دو دهه گذشته دچار غفلت تاریخی در معرفی جغرافیای خراسان شدهاند و این غفلت نهتنها در حوزه تولید فیلم مستند، بلکه در همه فعالیتهای هنری و فرهنگی مشهود است. مسئله سوم هم اینکه درست است در حوزه مستند به اندازه فیلم داستانی به ادبیات نیاز نیست، اما، چون پایه پژوهشی و ادبی درباره خراسان و مشهد نداریم، بدون شک تولیدات نمایشی مثل مستند و تئاتر هم شکل نمیگیرد.
حکیمی | حضور مجموعههای کلان در تهران با گستردگی و امکانات و منابع اعتباری بیشتر، خواهناخواه سبب جلب نظر مستندسازان میشود و باید در این زمینه تمرکززدایی شود و دستکم شهرهای مستعد هم مانند پایتخت از امکانات لازم برخوردار شوند. زیرا سوژههای مستند برخلاف سینمای داستانی، در نقاط و جوامع مختلف پراکندهاند. سینمای مستند تمرکزبردار نیست.
عسکری | فضای کلی کشور ما متأسفانه دچار مرکززدگی است، بهگونهای که هرچقدر هم در استانها تلاش کنیم و بخواهیم به پروژههای جذاب و کلان برسیم، باز یک جای کار میلنگد و باید به مرکز برویم. برای پاسخ به این سؤال میتوانیم مقایسهای داشته باشیم بین تعداد مستندسازانی که ماندهاند و مستندسازانی که مهاجرت کردهاند. به نظر من مشهد نسبت به دیگر شهرها مهاجرت کمتری دارد و طیفی از استعدادهای سینمای مستند همچنان در مشهد حضور و فعالیت دارند.
حکیمی | اگر درک صحیح و دقیقی از هنر و ظرفیتهای سینمای مستند وجود داشته باشد، حمایت نیز خواهد بود، اما مشکل اینجاست که در سطوح مدیریتی معمولا درک دقیقی از حوزههای فرهنگی وجود ندارد و این امور را تشریفاتی و حاشیهای تلقی میکنند که بود و نبودشان تفاوتی ندارد.
این در حالی است که اگر نبود زبان سینما و برخی آثار مستند، جامعه از اتفاقات مهم و سرنوشتساز، بیخبر و دچار آسیبهای متعدد بود. همچنین بسیاری از سیاستهای دستگاههای مختلف که باید در جامعه فراگیر شود، بهراحتی از طریق مستند امکانپذیر است. نهادهای خصوصی و دولتی باید این نقش را درک و باور کنند که سینمای مستند مانند آیینهای نقاط ضعف و قوت را هم به مردم و هم به مسئولان مینمایاند و به رشد جامعه در ابعاد مختلف کمک میکند.
در این صورت مانند سپاه قدس که مستندهای فاخری برای رشادتهای تیپ فاطمیون تولید کرد، از ظرفیت سینماگران برای خلق اتفاقات بزرگ بهره میگیرند. همچنین اگر نگاه مسئولان این باشد که آنچه در سینمای مستند صرف میشود، هزینه نیست بلکه سرمایهگذاری است و مزایا و کارکردهای بسیاری برایشان خواهد داشت، بیشک حمایت جدیتری خواهند کرد.
یکی از راهکارها برای آگاهسازی و توجیه مدیران، اکران ویژه آثار مستند برای آنهاست تا نتایج و کارکردهای مستند از نزدیک برایشان ملموس شود و ببینند که کار فرهنگی بازوی مهم تحقق اهداف دستگاههایشان است. البته موظفشدن دستگاههای دولتی به مستندسازی مسائل و فعالیتهایشان را که بهتازگی انجام شده است، میتوان بارقه امیدی در این راستا دانست.
البته علاوه بر مسئولان، مردم هم میتوانند با استقبال از اکران آثار مستند، اتفاق بزرگی را در حمایت از سینمای مستند رقم بزنند. زیرا اکنون سینمای مستند مخاطب مردمی کمتری نسبت به سینمای داستانی دارد و این باعث تأخیر یا بازنگشتن سرمایه و درنهایت کاهش تمایل مستندسازان و سرمایهگذاران برای فعالیت در این عرصه شده است.
حکیمی | با توجه به بودجه مستندسازی آستان قدس رضوی، در تفاهمنامهای با مرکز گسترش سینمای مستند درصدد تولید تعدادی مستند درباره حرم مطهر و برگزاری دورههای آموزشی و نشستهای سینمای مستند هستیم. از سوی دیگر باتوجه به اینکه یکی از معضلات مهم مستندسازان، اکران آثار است، در حال رایزنی با مدیران فرهنگی شهر بهمنظور ایجاد یک نظام حمایتی هماهنگ و شبکه انسانی تماشا برای پخش آثار مستند هستیم، بهگونهای که مشهد به شهر اکران آثار مستند تبدیل و به بازگشت سرمایه سینمای مستند کمک شود.
عسکری | در حوزه هنری بهدلیل کمبود شدید منابع مالی نمیتوان حمایت جدی کرد. اگر هم مستندی بهوسیله حوزه تولید شده، محدود و موردی بوده است؛ بنابراین حرکتی جدی که میخواهیم داشته باشیم و بخشی از آن نیز آغاز شده، ایجاد «باشگاه فیلم جوان» و آموزش و معرفی استعدادهای جوان است.
نکته دیگر در برنامهریزیهای حوزه هنری درباره سینمای مستند، ارائه مضامین حماسی است که فراخوان تولید فیلم کوتاه داستانی با این مضامین منتشر شده است و در تلاش هستیم تا بخش مستند را هم به آن اضافه کنیم. درمجموع رسالت حوزه هنری بیشتر فعالیتهای باشگاهی و ایجاد هستههای فکریهنری است. البته در کنار آن پیگیر هستیم که خودمان بتوانیم متصدی سفارش و پرداخت هزینه برای تولید باشیم.