شیما سیدی | شهرآرانیوز؛ بعید است در این روزها که با نام درخت و درخت کاری مهر خورده است، از کسی درباره مزایا و مضرات کاشت درخت بپرسید و چیزی جز خوبی بشنوید. ریشه این عشق و علاقه، به کودکی ما یا شاید هم به کودکیهای اجدادمان در اعماق تاریخ بر میگردد. آیین درخت کاری در ایران، سنتی چندهزارساله است و از دیرباز درخت کاران انسانهایی نیکوکار وصف میشدند.
دکتر کمال الدین ناصری، بوم شناس و استاد دانشگاه فردوسی مشهد، نیز گرچه درخت کاران را نیکوکار خطاب میکند، معتقد است فعل درخت کاری باید محدود به شرط و شرایطی شود. او میگوید درخت کاری همیشه و همه جا مفید نیست و گاهی ضررش برای طبیعت به مراتب بیشتر است. این دانشیار گروه آموزشی مرتع و آبخیزداری دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، در گفتگو با شهرآرا تلاش میکند ارزشهای خودساخته انسانی را هرس کند و نهالی بنشاند که به حفظ محیط زیست پایدار بینجامد.
وقتی یک ارزش تبدیل به شاخص میشود، ممکن است خود ارزش فدا شود. دانش نوین به ما میگوید امروزه برای کاشت درخت باید به شرایط اکولوژیک و توان محیطی منطقه نگاه کنیم؛ بنابراین هرچند که به صورت کلی درخت کاری خوب و پسندیده است، هم مانند سخن، جا و مکان خودش را دارد و اگر در مکان نامناسب و از نوع نادرست کاشته شود، نتیجه خوبی نخواهد داشت. بسیاری از عرصههای طبیعی که در روز درخت کاری، برنامهای در آن اجرا میشود، نه فقط استعداد درخت کاری ندارند، که گاه موجب تخریب آن نیز میشوند.
گاهی برخی طبیعت را نابود میکنند و اسمش را هم میگذارند روز درخت کاری و نزد مردم هم انگار کار پسندیدهای است، چون یک شاخص شده است برای بررسی عملکرد در محیطهای طبیعی. اگر نصف درختهایی که در این سالها کاشته شده است، میگرفت و رشد میکرد، الان باید کل ایران جنگل میشد. متأسفانه بسیاری از این درختان از بین میروند و تنها چیزی که میماند، تخریب است و انرژیای که برای تبدیل بذر به نهال صرف شده.
دستگاههای دولتی و شبه دولتی هرسال در دامنههای مشرف به مشهد و عرصههایی که استعداد درخت کاری ندارند، درخت میکارند و با این کارشان فقط زمین را سوراخ میکنند، خاک را به هم میزنند و درنهایت گونههای غیربومی و ناسازگار را وارد طبیعت میکنند. بعد برای حفظ این درختان در ارتفاعات بالادست، مخازن بزرگ آب مستقر میشود تا با زور مصرف نهاده این گیاهان را سرپا نگه دارند. درنتیجه یک ساختار ناپایدار درست میشود.
کافی است فقط یک ماه در تابستان به این درختها آب نرسد، بخش عظیمی از هزینهای که شده از بین میرود و درختان همه خشک میشوند. با این کار، یک ساختار آب محور در شهری ایجاد کرده ایم که به شدت با مشکل کم آبی روبه روست. باید تلاش کنیم ساختارهای پایداری ایجاد کنیم که بدون وابستگی به انسان و نهادههای انسانی، به بقا و دوام درازمدت خود ادامه دهد.
میتوانیم بیابان را هم بهشت کنیم، اما باید تعریفمان را از بهشت مشخص کنیم و در این راه به استعدادهای منطقه توجه کنیم. در مشهد میتوانیم کمربند سبز درست کنیم، اما نه کمربند سبز با این تراکم از درخت. این منطقه گیاهان بومی خودش را دارد ما میتوانیم آنها را تکثیر کنیم. در جاهایی خاص هم که امکان کاشت درخت هست، گونههای بومی پایدار بکاریم، گونههایی که بدون نیاز به نهادههای انسانی دوام دارند. درخت کاری در طبیعت باید با حداقل دست کاری باشد و قطعا به این شکل انبوه درست نیست.
نام مشهد دو سال است که به عنوان شهر دوستدار آب در یونسکو ثبت شده است. به این واسطه ما تعهد دادیم ساختاری به وجود بیاوریم که گرمایش هوا را کم کنیم و در مسیر کاهش کربن بکوشیم. به راحتی میتوان نشان داد که این درختهایی که میکاریم نه تنها کربن را کم نمیکند که افزایش هم میدهد. ما در اطراف مشهد، گیاه بوتهای گون را داریم. گون در عمر سیصدساله اش کربن هوا را در خود ذخیره میکند و وقتی هم میمیرد دوباره این کربن را به خاک پس میدهد. درمقابل، ما به گون هیچ نهادهای نمیدهیم. این سوای سایر خدماتی است که گون در حفظ و نگهداری خاک، گونههای جانوری و... انجام میدهد.
حال یکی میگوید درخت بزرگ که از گون بهتر است. من میگویم حساب و کتابتان درست نیست. حساب نمیکنید که برای نگهداشتن این درخت چقدر انرژی صرف میشود. باید مرتب به آن آب، سم و کود بدهید. نهالش را منتقل و بعد هر سال هرسش کنید. در تک تک این مراحل انرژی مصرف و کربن آزاد میشود. وقتی حساب کنید میبینید بیش از آنکه کربن جذب کند، دارد کربن آزاد میکند. گفتن اینکه درخت بکاریم که کربن دفع شود، ناشی از این است که ما حسابداری کربن نمیدانیم. سوای اینکه در ارتفاعات آلودگی نیست و ساختار طبیعی به مراتب بهتر آلودگی را میگیرد.
اگر اصرار به درخت کاری دارند بهتر است از درختی استفاده کنند که با محیط سازگار و به عبارتی بومی باشد تا در فرایند کاشت، داشت و نگهداری، نهاده انسانی کمتری استفاده کند. درختان وارداتی و ناسازگار نیاز به انرژی بیشتر برای نگهداری دارند و ناپایداری شان هم در طبیعت بیشتر است.
اولین الگوی ما این است که برویم ببینیم خود طبیعت چه دارد. یک ضرب المثل انگلیسی میگوید: «طبیعت بهتر میداند.» طبیعت در طول میلیونها سال و گذشتن از انواع و اقسام آزمون ها، خودش بهتر میداند چه ساختاری مناسب و چه ساختاری پایدار است.
مثلا در بخشهایی از اطراف مشهد، استعداد ارغوان وجود دارد و در جای دیگر توانایی کاشت درخت داغداغان یا زالزالک هست. جایی هم هست که اصلا ظرفیت درخت کاری ندارد؛ نباید اصرار کنیم در این محیط درخت بکاریم.
سوراخ کردن و شخم زدن زمین در این مناطق باعث میشود بوتهها و گونههای بومی و اکوسیستم طبیعت که وابسته به آن گیاه است، از بین برود.
بگذارید برایتان یک نمونه را مثال بزنم که از قضا در نگاه مسئولان به عنوان نمونه موفق هم معرفی میشود. ریگ عمرانی گناباد یکی از کانونهای فوق بحرانی خراسان به لحاظ گرد وغبار است که پوشش گیاهی آن به دست انسان از بین رفته است. اداره منابع طبیعی قصد احیای این بیابان را دارد. عرصه وسیعی از بیابان به صورت ردیفهای منظم گودال کنی شده است تا در آنها «تاغ» بکارند. تصاویر این پروژه را به عنوان نمونه موفق در زمینه بیابان زدایی تبلیغ کردند، ولی در واقع این نوعی تخریب و مهندسی طبیعت است.
این تاغها چند سال آبیاری میشود و بعد آن قدر آب زیرزمینی مصرف میکند که قناتها خشک میشوند و بعد هم خودش خشک میشود و درنهایت زمین ترک میخورد؛ حال آنکه در همان محدوده گناباد، طبیعت گیاه «دِرمَنه» را پیش پای ما گذاشته است. این گیاه موهبتی است برای طبیعت ایران، سرباز خط مقدم مبارزه با بیابان. «دِرمنه» بدون هیچ هزینه و منتی سبز میشود، کافی است کمک کنیم چند پایه مادری مستقر شود، خودش تکثیر خواهد شد. اما تاغ بومی گناباد نیست و برای پرورش نیاز به نهالستان و صرف کود، آب و در یک کلام انرژی دارد. مدیران برای اینکه بتوانند بیلان کاری بدهند، تا میتوانند درخت میکارند، درحالی که باید فرهنگ مردم درست شود و بدانند در بسیاری از موارد، ارزش تکثیر بوتهها و علفیها بیش از درخت کاری است.
در بلوک اردمه (بعد از هفت حوض به سمت دامنههای بینالود) روستاییها از توان طبیعت به بهترین نحو برای درخت کاری استفاده کردند. آنها سنگهای ورقه ورقه موجود در طبیعت را در مسیر آبراههها به صورت سنگ چین روی هم گذاشتند و پشت آنها درخت کاشتند. آب باران ذخیره شده در این سنگ چین ها، آب مورد نیاز برای رشد درختان پرآبی همچون چنار را فراهم کرده است.
نمونهای از اینکه اگر طبیعت در اثر شخم ویران نشود، پوشش گیاهی طبیعی و پایدار منطقه به خوبی میتواند عرصه را بپوشاند و از آب و خاک محافظت کند.
در این تصویر، عرصهای را مشاهده میکنید که برای درخت کاری آماده شده است. مشخص است که بخش زیادی از سطح خاک زیر و رو شده و پوشش گیاهی طبیعی آن از بین رفته است. ضمن آنکه چنین محیطی اصولا استعداد و توان نگهداشت درخت به صورت طبیعی را ندارد.
۱- جنگلهای موجود را حفظ و در صورت لزوم احیا کنید.
۲- به جای کاشت نهال، بذر بکارید و کپه کاری کنید تا مراتع را بهبود بخشید.
۳- از منابع طبیعت وام بگیرید؛ گاهی میتوانید یک بوته گیاه مادر را تکثیر کنید.
۴- با مردم محلی در پروژههای درخت کاری همکاری کنید.
۵- درختانی را انتخاب کنید که بومی محل و سازگار با شرایط محیطی و اقلیمی باشند.
۶ - دستاوردهای خود را ارزش گذاری کنید که اگر ضررش از سودش بیشتر بود، ادامه ندهید.
درباره درخت و درخت کاری، برخی باورها به صورت مطلق شکل گرفته اند، ولی در واقع نسبی هستند و نسبت به شرایط محیطی و توان اکولوژیک میتوانند درست یا نادرست باشند. به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱- هرچه بیشتر درخت بکاریم، به طبیعت بیشتر خدمت کرده ایم.
۲- تنها با درخت کاری میتوان به طبیعت کمک کرد.
۳- هر درختی که میکاریم باید سال بعد دو برابر شده باشد.
۴- هرچه درخت بزرگتر باشد، توانایی جذب کربن بیشتری دارد و برای محیط زیست مفیدتر است.
۵- ارزش درختان به مراتب بیشتر از بوتهها و علف هاست.
درخت کاج گرچه حدود ۴۰۰ سال است که وارد ایران شده، هنوز نتوانسته به سازگاری با طبیعت ما برسد و به چهار دلیل، کاشت آن نه تنها خیران فایدهای ندارد، که برای محیط زیست مضر است.
۱- خاک را اسیدی میکند و گیاهی نمیتواند زیر آن سبز شود.
۲- اجازه تابش نور به خاک را نمیدهد و و رشد سایر گیاهان را مختل میسازد.
۳- مواد غذایی را جذب کرده و آنها را برای مدت طولانی در برگهای مقاوم به پوسیدگی خود حبس میکند و به چرخه طبیعت برنمی گرداند.
۴- با فرهنگ ما ناسازگار است؛ زیرا چرخش فصلها را نشان نمیدهد و موجب افسردگی میشود.