هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ برابر منابع تاریخی، ۱۴۸ سال پیش «جولیوس استرلینگ مورتون»، روزنامهنگار و سیاستمدار آمریکایی، در اعتراض به قطع بیرویه درختان، نخستینبار ایدهای را مبنی بر انتخاب روزی بهنام «درختکاری» مطرح و ۱۰ آوریل را برای آن پیشنهاد میکند. از این طرح استقبال میشود، آنچنان که در همان روز، یکمیلیون اصله درخت در سراسر آمریکا کاشته میشود.
اما تخم «روز درختکاری» بهصورت رسمی و امروزیاش را نخستینبار قاجارها در زمین میکارند. گویا ناصرالدینشاه بهتبعیت از فرنگیها در ١٧آذر١٢٥٣، ۴ اصله نهال در باغ عشرتآباد میکارد و گام نخست برای ثبت چنین روزی را در تقویم برمیدارد. روز درختکاری بعدها در تقویم جابهجا و برای دورههایی به ۲۴ اسفند و اول آذرماه منتقل میشود تا اینکه درنهایت ۱۵ اسفند ۱۳۴۶ در جشنی که شهرداری تهران بانی آن بوده است، این تاریخ برای کاشتن درخت، در تقویم ثبت و به رسمیت شناخته میشود.
درخت یعنی بزرگداشت زندگی
گرامی داشتن درخت، اما تاریخی بلند در نزد ایرانیان دارد و قدمت آن را میتوان تا دوره باستان عقب برد. بهگفته دکتر مهدخت پورخالقی چترودی، استاد زبان و ادبیاتفارسی دانشگاه فردوسی، تفکر ایرانیان مبتنی بر بزرگداشت زندگی و حمایت از باروری است. در باور آنان کاشتن درخت ثواب دارد، زیرا با گسترش سطح کشاورزی، قلمرو نیکی نیز افزایش مییابد و دیوان رانده میشوند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی درباره آیین درختکاری در ایران باستان چنین توضیح میدهد: «جشن درختکاری در پی جشن «درختبری» که در آغاز ورود آریاییها به خاک ایران انجام میشده، مرسوم شده است. ایرانیان درختکاران را تشویق و مجازاتهای سنگینی برای درختافکنان در نظر میگرفتهاند.
درخت تولد
اهمیت درخت در نزد ایرانیان آنچنان بوده است که رد سبز آن را میتوان در آیینها، باورها، افسانهها و حتی هنر و موسیقی هم مشاهده کرد. برای مثال ایرانیان از دیرباز رسم داشتهاند که با بهدنیاآمدن هر فرزند، درختی بکارند که به «درخت تولد» مرسوم بوده است. آنان تا هنگام نوجوانی فرزندشان از درخت مراقبت میکرده و سپس آن را به صاحبش میسپردهاند. این درخت با فرزند میمانده و پیر میشده است. همچنین برگزاری آیین نیایش در زیر درخت، شیردادن به طفل و کاشتن درخت بر سر مزار مردگان، برخی دیگر از بیشمار آیینهای مرتبط با درخت است که تا هنوز هم در برخی نواحی رواج دارد.
فرشتههای پنهان در درختان
دکتر پورخالقی در توضیح این آیینها میگوید: «درخت در معنای عام دال بر حیات گیتی، رشد، زایندگی و فرایندهای مکرر آن است. آیین کاشتن درخت هنگام مرگ بر گور مردگان نیز نشان از تولد دوباره گیاهی دارد. به اعتقاد عامه مردم، درختان از ارواح مردگان سبز میشوند و به همین علت شایسته احترام هستند. درختان بهویژه درختان همیشهسبز در نظر انسان ابتدایی، جایگاه ارواح غیبی، و صدای سایش شاخوبرگ آنها بازگوکننده اسرار غیب شمرده میشده و نمادی از زندگی جاوید و بیمرگی بوده است. در فرهنگ عامه، افسانههای زیادی درباره فرشتههایی که در درخت پنهان هستند برجا مانده است. اعتقاد به وجود ارواح و خدایان و پریان در درختان بهحدی است که عامه مردم درخت را حافظ و پاسدار زنان خود پنداشته و آیین «رتم» را به هنگام سفر اجرا میکردهاند.
در فرهنگ عامه مردم ایران، درختان جایگاه ارواح غیبی شمرده میشوند و ارواح محافظ در آنها جای دارند. به همین دلیل مردم شفای دردهای خود و برآوردهشدن حاجات و آرزوهای خود را از درختان میخواهند.
اصطلاح «بزنم به تخته» برای جلوگیری از هرگونه چشمزخم ناشی از همین باور است و با این کار روح درخت را برای محافظت از شخص بیدار میکنند.»
نخلگردانی
نقش درخت در آیینها فقط در آدابورسوم ایران باستان خلاصه نمیشود و ادامه آن را میتوان در آیینهای اسلامی بهویژه در مناسبتهای مختلف مذهبی دید. بهگفته این استاد دانشگاه، زیباترین جلوه درخت در آینه آیینها، «آییننخلگردانی» در مراسم عزاداری سالار شهیدان امامحسین (ع) است. آیینی که در آن حجلهمانندی از چوب بهشکل سرو ساخته و با انواع پارچههای قیمتی، آینه و چراغ و گل و سبزه و شمشیر و پرطاووس یا میوه انار آراسته میشد.
درخت در باور و افسانههای مردم
این عضو انجمن زبان و ادبفارسی ایران در ادامه توضیح میدهد که نقش درخت و اهمیت آن سبب شده است افسانههای زیادی پیرامون آنها مطرح شود و باورهای بیشماری از وجودشان رنگ گرفته است: «در افسانهشناسی کهن و چگونگی بهوجودآمدن افسانهها و دوام آنها در میان ملتها، به اندیشههای رازناک گوناگونی برمیخوریم که هر یک بهگونهای تقدس درخت را بازگو کردهاند. در باور بسیاری از مردم، درختان مقدس حامل میوههای زندگیبخش بودهاند، چنانکه درخت «هوم»، گئوکرنه و «سرو» نزد ایرانیان و در فرهنگ اسلامیایرانی درختان «سدرهالمنتهی»، «طوبی»، «انار»، «انجیر» و «زیتون» از این ویژگی برخوردارند.»
دکتر پورخالقی ادامه میدهد: «همچنین در فرهنگ عامه مردم ایران نشانههایی از تبدیل انسان به درخت را هم میتوان دید. برای نمونه در ۷ کیلومتری شهرستان درگز در حوالی روستای ضائیان، مرقد «سیدسلطان قاضی» قرار دارد. روایت میکنند که دشمنان قاضی او را به شهادت میرسانند و بعد بهسراغ خواهر وی میروند و قصد کشتن او را میکنند.
خواهر سلطان قاضی از خدا میخواهد که او را به درختی تبدیل کند. خداوند آرزوی او را برآورده میکند. این درخت را مردم «درختشفا» میدانند و معتقدند زمانی این درخت در اثر طوفان بر زمین میافتد. وقتی بزرگان ده تصمیم میگیرند درخت را ببرند، از تنه آن صدای «آخ دستم را بریدند» میشنوند و سپس درخت بهخودیخود به ۲ نیم تقسیم و خون از آن جاری میشود. جای ۵ انگشت دست روی تنه این درخت حک شده است. همچنین در ۴۰ کیلومتری شرق نیشابور و در روستای محسنآباد، درخت خشکیدهای هست که مردم آن را «درخت چوپان» میگویند.
این درخت دارای عطری بسیار خوش است و مردم پوست آن را بهعنوان تبرک در سجاده خود میگذارند. ۴۰ سال پیش عدهای درخت خشک را از جا کنده و خواسته بودند به منطقه دیگری ببرند. در باور مردم خراسان، امامرضا (ع) در هنگام عبور از نیشابور مدتی در سایه آن نشسته و همین امر باعث تقدس آن شده است. بنا بر روایتی دیگر هم، این درخت که به چوپانی میماند، روزگاری انسانی حریص بوده که به امامرضا (ع) شیر یا انگور نداده و به جزای این بیحرمتی به درخت تبدیل شده است و تا امروز بار ندامت خود را به دوش میکشد. بنا به باور مردم اگر در شب جمعه کسی به آن سنگ بزند، از آن خون میتراود.»
*روایت قداست درخت
قداست درخت در فرهنگ مردم ایران باستان و پس از آن مسلمانان، موضوع دیگری است که این استاد دانشگاه به آن اشاره میکند. بهگفته پورخالقی، «مردم درختان کهنسال را نشانه استقامت و پایداری و بردباری و پیروزی بر طبیعت خشن به شمار میآورده و بهدلایل مختلف مقدس و محترم شمردهاند. تقدس درختان تا حدی است که زیر درخت میوهدار حدث نمیکنند.»
او توضیح میدهد: «هانری ماسه مینویسد: در پاسارگاد سرو کهنسال زیبایی هست که مردم به آن اعتقاد دارند. از تنه کوچک یکی از شاخههای پایین آن نوعی صمغ بیرون میتراود که ایرانیان بهویژه عوام معتقدند این خون اعجازانگیز است و هر روز جمعه که روز مقدس مسلمانان است، از آن میتراود. در حفره بزرگی که در وسط این درخت وجود دارد و ۲ تن میتوانند در آن جا گیرند، شمع روشن میکنند و این بنا بر رسمی است که ایرانیان به موجب آن همه درختان بزرگ و کهنسال را گرامی میدارند و عقیده دارند این درختان پناهگاه ارواح سعادتمند هستند و به همین سبب آنها را پیر یا شیخ مینامند. همچنین سرو ابرقو بنا به روایات و تفاسیر، سروی است که اصحاب رس آن را میپرستیدند و در روایات «شاهدرخت» نامیده شده است.
شاید یکی از دلایل تقدس آن روایتی است که در نهجالبلاغه درباره این درخت آمده است. در نزدیکی این سرو، تلهای خاکستری وجود دارد که عوام معتقدند باقیمانده خاکستر آتشی است که نمرود برای سوزاندن ابراهیم (ع) برافروخت. بعضی نیز این تلهای خاکستر را محل آتشی میدانند که برای آزمایش سیاوش تهیه شد و معتقدند که زنهای عقیم به آنجا میروند و برای آبستنشدن چند دقیقه در حفرهای که در این تل حفر شده است، میایستند.»
وقف درخت
این اهمیت پس از اسلام با تأکید ائمهمعصوم (ع) همچنان به قدرت خود باقی بوده است، چنانکه امامصادق (ع) در حدیثی میفرمایند: «کشت کنید و درخت بنشانید. به خدا قسم آدمیان کارى برتر و پاکتر از این نکردهاند.»
این آموزهها درخت را به کالایی برای نذر و وقف تبدیل میکند و این وقف در مشهد بهدلیل زیارتیبودن آن پررنگتر از دیگر شهرهاست. کاروانهای زائری که با مشقت بسیار با گذر از کورهراهها خود را به آستانبوسی شاه خراسان میرساندهاند، بسیاری از نیازهای اولیه خود را از طریق نذرها و وقفها برطرف میکردهاند. سایه درخت در تابستان جانپناه میشده و میوهاش در زمستان قوت راه و قوت رفتن بوده است. از همینرو نیز روزگاری این شهر بیمرز پرصدا، شهر باغهای همیشهبهاری بوده که چتر سبز درختانش، سایهگستر عابران و رهگذران عرقریخته از هرم آفتاب میشده است.
طبق اسناد برجامانده، در مشهد قدیم دستکم ۱۲ باغ بزرگ معروف وجود داشته که تفرجگاه زائران و مجاوران بوده است. علاوه بر این، مشهد با وجود واقفانی، چون «حاجحسین ملک»، واقف باغ بزرگ وکیلآباد و حاج محمدتقی ملکالتجار و برادرش، بهعنوان واقفان باغ بهشتمثال ملکآباد، حرف اول وقف درخت در کشور را میزنند. سوای این، در اسناد برجامانده بسیاری مانند «وقفنامه عضدالملک» و «وقفنامه عتیقی» میتوان نشانههایی از وقف باغ را دید. در خراسان همچنین وقف درختان مثمری مانند گردو و انجیر نیز بسیار رایج است.
کهنسبزهای خراسانی
از سرو ابرکوه با ۴۵۰۰ سال زندگی که قدیمیترین درخت ایران و دومین کهنسال زنده زمین است، بسیار گفته شده؛ درختی که برابر برخی افسانهها به دست زردشتپیامبر کاشته شده است. اما این یگانه درخت میراثی ایران نیست و براساس آمار رسمی، نام ۱۹۳۸ درخت دیگر در فهرست آثار طبیعی ایران ثبت شده است که عمری بین ۴۰۰۰ تا ۳۰۰ سال داشتهاند.
دراینمیان، شاید برای طبیعت کویری خراسان که همیشه خاکی نیمهفقیر داشته است، وجود درختان چندصد یا حتی چندهزار ساله دور از گمان باشد، اما باید گفت خراسان هم سهمی درخور توجه از آمار ارائهشده دارد.
در خراسانشمالی نام ۴۲ درخت در فهرست آثار طبیعی ملی قرار گرفته که کهنسالترین آنان درخت اُرسی است با ۲۷۰۰ سال عمر. این درخت، چتر سبزش را در نوار مرزی شیروان و ترکمنستان باز کرده است و همچنان به جهان لبخند میزند. البته نام ۲ درخت ارس دیگر هم در خراسانشمالی ثبت شده است که اولی در گرمه ۱۲۰۰ ساله و دیگری در درتوم با ۱۰۰۰ سال قدمت هنوز زنده و باقی است.
سهم خراسانجنوبی از درختان کهنسال ثبتشده هم به عدد ۳۸ میرسد که «سرو کهنسالبهلگرد» با ۱۲۰۰ سال عمر، «سرو گسک» با ۹۵۰ سال قدمت و «چنار دوشنگان» با ۷۵۰ سال دیرینگی تعدادی از آنها هستند. نکتهای که نباید از قلم انداخت، این است که این آمارها متعلق به درختان ثبتملیشده هستند، نه همه آنها. در سهگانه خراسان، بیش از صدها درخت با عمر بیش از ۱۰۰۰ سال وجود دارد که شناسایی شدهاند، اما متأسفانه کوششی برای ثبت و حفاظت از آنان نشده است.
بهگفته مدیر ثبت میراث فرهنگی خراسانرضوی، ۳۵ درخت کهنسال ثبتی در خاک خراسانرضوی ریشه دواندهاند که قدیمیترین آنها «درخت سرو روستای باغسراگرد» است که ۱۴۰۰ سال عمر داد و همچنان چشم به تماشای دنیا دوخته است. ناگفته نماند که میراث فرهنگی خراسانرضوی از دهه ۹۰ شروع به ثبت درختان کهنسال استان کرده است، بنابراین بسیاری از این سبزهای پیر در جریان گسترش محلات و توسعه شهر قطع و نابود شدهاند. برای همین برپایه گفتههای محمود طغرایی، میراثیها هنوز در مشهد موفق به شناسایی قدیمیترین درخت نشدهاند و به نظرمیرسد هماکنون چنارهای بیمارستان امامرضا (ع) با یک قرن قدمت، کهنسالترین درختان شهر هستند.