ارژنگ حاتمی| یکی از جذابیتهای بـرنـامـههـای زنـده تـلـویـزیـونـی، پیشبینیناپذیر بودنشان است؛ هرچند برخی مواقع پیش میآید که مجری تلویزیونی جوگیر شود و عنان از کف بدهد و آن چیزی شود که نباید؛ بههمین خاطر تقریبا عادت کردهایم هرچندوقت یکبار بشنویم که فلان مجری ممنوعالتصویر شده است و بعد از مدتی دوباره شاهد بازگشتش به تلویزیون باشیم؛ البته در اکثر مواقع این ممنوعالتصویری تکذیب میشود و میگویند طرف، برنامهاش ناگهان به اتمام رسیده است.
رک باش، اما نه اینقدر
خیـلی از افـراد «آرش ظـلیپـور» را بعد از برنامه پرحاشیهاش با مسعود فراستی شناختند. او یار غار احسان علیخانی از ماهعسل تا سهستاره بود و بهنظر میرسد اعتمادبهنفس سرشارش را از علیخانی گرفته باشد. آن برنامه که در فضای مجازی بسیار دستبه دست شد و کـاربران فضای مجازی هرکدام حق را به یک نفر میدادند، به آنجا منتهی شد که فراستی با قهر، برنامه زنده «منوشما» را تـرک کرد. بعد از آن چند ماهی خبری از ظلیپور نبود تا اینکه چند روز پیش، این مجری با اجرای «ورزش از نگاه دو» به تلویزیون بازگشت. شاید یکی از بهترین مثالها برای ممنوعالتصویری مجریان بعد از جروبحث با میهمان برنامه، فرزاد حسنی باشد. او در سال ۸۶ گفتوگوی بسیار صریحی با محوریت طرح امنیت اجتماعی با سردار رادان انجام داد. بعد از آن برنامه تا سالها فرزاد حسنی فقط در رادیو فعالیت کرد و غیر از برنامههای شب عید، خبری از او در صداوسیما نبود.
پیامکهای دردسرساز
جالب است بدانید که برخی مواقع یک پیامک میتواند دردسرساز شود. علی درستکار در برنامه «این شبها»، پیامک تندوتیز یکی از مخاطبانش را بدون سانسور خواند و بهدنبال آن تذکراتی داد. فیلم این برنامه در شبکههای اجتماعی منتشر شد و گردانندگان کانالهای تلگرامی، بخشی از حقیقت را که پاسخ درستکار به این مخاطب بود، انتشار ندادند و برای این مجری حاشیههایی ایجاد کردند.
یکی دیگر از قربانیان پیامکهای مخاطبان، مینا نصیری، مجری «سیمای خانواده» بود. او پیامکی بدین شرح از مخاطب برنامه خواند: «سلام عزیزان، آهنگهای شاد زیاد پخش کنین، ممنون.» و بعد بارها تاکید کرد که انتهای پیامک، کلمهای است که نمیشود گفت. در ادامه شیطنتهای علی مرادی، مجری دیگر برنامه، با این موضوع که مگر انتهای پیامک چه نوشته شده است، باعث رد شدن از خطوط صدا و سیما شد و ادامه ماجرا که میدانید.
وقتی برنامه زنده، خانهخاله میشود
برخی مواقع پیش میآید که مجریهای صداوسیما، برنامه زنده را با خانهخاله اشتباه میگیرند. هر حرفی بخواهند، میزنند و عجیب آنکه چندان اتفاق خاصی هم برایشان نمیافتد. در مرداد ۹۵، مهدی توتونچی که از المپیک ریو ارتباطی زنده با شبکه ورزش برقرار کرده بود، ناگهان از شایعه مرگ احسان علیخانی گفت و همین باعث شد این خبر بهسرعت در فضای مجازی قوت بگیرد و هیچکس هم از توتونچی نپرسید شما از ریو چطور اطلاع داری که علیخانی در تهران فوت کرده است؟ برخی مجریان صداوسیما هم که گاه احساس خوشمزگی به آنها دست میدهد، تفاوت طنز و هجو را نمیدانند. همین موضوع باعث شد در برنامه تلویزیونی «سلام صبحبهخیر»، حسین کلهر در جملاتی به زعم خودش طنز، به علی دایی، اسطوره فوتبال کشورمان، توهین و او را استهزا کند. کلهر یک بار هم با حرفهایش درباره لوگو باشگاه استقلال به طرفداران این باشگاه توهین کرده بود.
ستارهنشو
بعضی مجریها را هم صداوسیما به حاشیه میبرد. بهنظر میرسد قانونی نانوشته در تلویزیون وجود دارد که یک مجری نباید از اندازهای بیشتر معروف یا محبوب شود. گویا صداوسیما با ستاره شدن مجریهایش مشکل دارد. اگر دقت کنید، برخی مجریها هرازگاهی ممنوعالتصویر میشوند و بعد از وقفهای دوباره به صداوسیما بازمیگردند. بهترین نمونه از این دست، رشیدپور و شهیدیفرد هستند. شاید بتوان عادل فردوسیپور را هم درمیان همین دست از مجریان قرار داد.