صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

میم مثل معلول

  • کد خبر: ۱۰۴۵۳
  • ۱۱ آذر ۱۳۹۸ - ۰۰:۴۲
فرشته رضایی معلول و فعال حقوق معلولان
«مرد مهاجر دست‌فروشی را می‌شناختم از سال‌ها قبل، اما  آن روز متوجه معلولیتی شدم که به تازگی همراه او شده بود و پسرکش گاری او را جابه‌جا می‌کرد. از این پس تصمیم گرفتم به اطرافم دقت بیشتری کنم.»
این‌ها حرف‌های دختر مهاجری است که در نظرش پدیده مهاجرت و معلولیت با هم تناقض دارد!
مشکلات و قوانین مهاجرتی برای همه یکسان است و به خودی خود محدودیت‌هایی دارد،  اما برای فردِ دارای معلولیت شرایط پیچیده‌تر خواهد بود.
در این یادداشت قصد دارم ۳ مشکل از مشکلات جامعه معلول مهاجر را بیان کنم.
اولین مورد اشتغال است. نبود شغل مناسب با توجه به شرایط فرد پررنگ‌ترین محدودیت ماست، مشکلات بعد از آن رابطه مستقیم با منبع درآمد و شغل دارد از جمله؛ هزینه‌های مربوط به کارت آمایش یا گذرنامه، هزینه‌های درمان و نبود پوشش بیمه، مشکلات فرهنگی برای ازدواج این افراد و بازار کار برای یک مهاجرِ دارای معلولیت که هر کدام زندگی شخص را کاملا درگیر می‌کند. متأسفانه مهاجرانِ افغانستانی دارای معلولیت نه از سوی سازمان‌هایی مانند بهزیستی در کشور ایران حمایت می‌شوند و نه از سوی کشور افغانستان. این عزیزان بعضا توانمندی‌هایی دارند که با توجه به عرف و نیاز جامعه، بازار کار ندارد.
مورد بعدی به صورت خاص درباره دختران معلول است، ازدواج و تشکیل خانواده یکی از خواسته‌های مهم بیشتر دختران امروز جامعه ماست. ازدواج دختران دارای معلولیت در بین مهاجران به ندرت اتفاق می‌افتد. این موضوع ابتدا به خانواده‌ها برمی‌گردد که ترس از طلاق و شکست دارند، دوم اینکه یک باور اشتباه وجود دارد که فرد دارای معلولیت حتما باید با همنوع خود یعنی یک معلول ازدواج کند که این موضوع محدودیت در انتخاب زیادی ایجاد می‌کند. دختران دارای معلولیت معمولا به دلیل درک نشدن از سوی خانواده و تبعیض بین دیگر فرزندان  به خودباوری نمی‌رسند. عزت نفس پایینی دارند و در جامعه حضور کمتری دارند.
مورد آخر بحث هویت و سلامت روان معلولان است. بحران فردِ دارای معلولیت، از زمان تولد او آغاز می‌شود از زمانی که سؤال‌ها و کنجکاوی اطرافیان از والدین باعث رنجش خاطر می‌شود و اگر خانواده نتوانند مدیریت بحران کنند احساس گناه به بچه منتقل می‌شود. متأسفانه خانواده‌هایی هستند که به دلیل نداشتن آگاهی کافی فرزند معلول را نشانه عذاب الهی و تاوان گناه می‌دانند، خوشبینانه‌ترین حالت ممکن این است که  خود را در معرض امتحان الهی می‌بینند. به‌ویژه در خانواده‌هایی که چند فرزند معلول دارند، این باور بیشتر است. این مسئله را بگذارید کنار فیلم‌ها و سریال‌هایی که شخصیت منفی یا تبهکار در انتها روی صندلی چرخدار نشسته است و گویی تاوان اشتباه خود را با نقص عضو یا معلولیت پرداخت کرده است.  این در صورتی است که بیشتر معلولیت‌ها در جامعه مهاجر یا ژنتیکی یا حاصل زایمان نامناسب است.  سلامت روحی معلولان همیشه زیر سایه معلولیت جسمی‌شان قرار می‌گیرد، اگر به مطب روان‌شناس یا روان‌پزشک مراجعه کنید تقریبا هیچ‌کدام از مراجعه‌کنندگان معلولیت ندارند. این به معنی آن نیست که افراد دارای معلولیت هیچ مشکل روحی، روانی ندارند. متأسفانه به این معناست افراد دارای معلولیت و خانواده‌هایشان از این بُعد سلامتی غافل شده‌اند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.