صدر - هنوز آفتاب روز جمعه آنقدرها بالا نرفته که پسر و دختر قد و نیمقد خودشان را به بوستان گلآرا نزدیک مجموعه چند منظوره ورزشی گلشن در انتهای شفیعی رساندند. از چند روز قبل خبرش را دارند که شهرداری منطقه و پایگاه شهید فعال صنعتی شهرداری میخواهد به مناسبت هفته بسیج مسابقه پرواز بادبادکها را برگزار کند. به همین دلیل در جمع کودکانه و دوستانهشان حاضر شدیم تا گزارشی از مسابقه رنگی، پرهیجان و شادشان تهیه کنیم.
از آغاز بهارتا پایان پاییز، فصل بادبادکهاست، بادبادکها این پرندههای بازیگوش کاغذی، موجوداتِ رنگارنگِ دست ساز وقتی اوج میگیرند همچون پرندهای هستند که دیگر نمیخواهند بر زمین بنشینند. انگار آسمان با این بادبادکها حرف دل مردمان این کوچه پسکوچهها را درون دلش جا داده است. بیشتر آنهایی که سر صبح به بوستان گلآرا آمدند بادبادکی در دست ندارند یکی دوتایی هم که خود را زودتر به محل مسابقه رساندند در حال تمرین و رسیدن باد موافق برای پرواز دادن بادبادک هستند. مجری برنامه پشت بلندگو شروع به تشویق بچهها و بزرگترها میکند تا برای نامنویسی و ثبتنام به محل میز مشخص شده هدایا بیایند. بچهها دل توی دلشان نیست و میخواهند بدانند هدایای آماده شده چیست و قرار است به چه کسانی برسد. برای ثبتنام دور میز جمع میشوند، ولی بادبادکی ندارند، تا اینکه امین ا... تاجیک بابای بادبادکساز محله با دو پلاستیک بزرگ مشکی از موتور پیاده میشود و روی میز دیگری بساط بادبادکهای دست ساز و نخهای رنگارنگ هدایت بادبادکش را روی آن میگذارد. با امینا... تاجیک در شماره ۳۴۶ شهرآرامحله گفتوگوی مفصلی داشتیم و داستان زندگیاش و اینکه چگونه بادبادکساز شده را حکایت کردیم.
امانا... که من را میبیند سلام گرمی میکند و میگوید: «از آن روز که گفتوگویمان را چاپ کردید کار و بار ما رونق بیشتری گرفته است و این چند وقت مسابقات بادبادکبازی بیشتر شده است و بچههای گلشهری و ایرانی بیشتر بادبادک میخرند.» جای بسی خوشحالی است که گفتوگویمان باعث شده کسب و کار او که حالا وارد دوره پیری خود شده است، رونق بگیرد. با اینکه قیمتها در بیشتر کالاها رو به افزایش است، اما هنوز بادبادکهای پلاستیکی را ۲ هزار تومان و کاغذیها را ۵ هزار تومان میفروشد.
حالا بیشتر بچهها بادبادک دارند و هر دو یا سه نفر با هم تیم میشوند یکی بادبادک را در دستش نگه میدارد و از هدایتگر فاصله میگیرد، نفر دوم هدایت بادبادک را بر عهده دارد و نفر سوم نیز نخ را برای او باز میکند. کم کم بزرگترها هم وارد گود میشوند. چند ماشین به محله مسابقه میرسند. یکی از آنها مرتضی است که همراهش ۴ نوجوان هستند و بادبادکها را برای او آماده میکنند. مرتضی سالها درگیر مواد بود و به دلیل بادبادکبازی توانست اعتیادش را کنار بگذارد و حالا به دیگر معتادان نیز کمک میکند تا اعتیادشان را ترک کنند. گروهی از صداوسیما آمدند تا از زندگی و بادبادکبازی مرتضی مستند تهیه کنند.
برخی از بچهها همراه پدر یا مادرشان هستند و از راهنمایی آنها استفاده میکنند. با هرکدام که گفتگو میکنم، میگویند هدایت و بادبادک هوا کردن را از پدرانشان آموختند. شور و شوق و هیجانشان بالاست. هر گروه سعی میکند با فاصلهای مناسب از گروه دیگر بادبادک را به پرواز درآورد. حالا بادبادکها، برفراز آسمان در پرواز هستند. نخی آنها را به اوج میبرد. دستی آنها را به سمت خورشید هدایت میکند و دستی هم با تمام قدرت تلاش دارد تا بادبادکی را که در حال سقوط است به آسمان برگرداند. بااینکه این خطه انگار بخشی از کابل و بامیان افغانستان است و مهاجران حضور پررنگتری در آن دارند، ولی بچههای ایرانی علاقهمند به پرواز بادبادک نیز در این مسابقه حضور دارند.
سنی ندارد و کلاس چهارم است و تا امروز بادبادکهای زیادی را به آسمان فرستاده است، عباس میگوید: «چندتا از آنها به سیمهای برق گرفتار شدند و همانجا عمرشان به پایان رسیده است، چندتایی از آنها را باد با خود به کوچهها و پشتبامهای بعدی برد و دیگر پیدایشان نکردم. وقتی نخ بادبادکی پاره میشود، دلم میگیرد. من و بادبادکها با هم عهدی بستهایم. من به آنها نخ میدهم و آنها سلام من را به آسمان میرسانند. گاهی نگران آنها میشوم که چه طور تک و تنها تا نزدیک ابرها میروند و برمیگردند و من همراهشان نیستم.»
علیرضا حیدری، کارشناس فرهنگی ناحیه ۲ شهرداری منطقه، در پایان مراسم و در گفتگو با ما میگوید: «این برنامه با هدف شور و نشاط اجتماعی در میان کودکان، جوانان و خانوادههای آنها برگزار شده است. پیش از این نیز شهرداری منطقه به مناسبتهای مختلف این برنامه را برای کودکان و بزرگسالان علاقهمند به این بازی سنتی برگزار کرده و هدایایی را به برندگان مسابقه تقدیم کرده بود.»